تابستان داغ قربانی تقلید از سینمای اجتماعی/مشکلات اساسی از بازیگران تا کارگردانی ابراهیم ایرج زاد+عکس
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، فیلم سینمایی "تابستان داغ" اولین ساخته "ابراهیم ایرجزاد" در مقام کارگردان این روزها در سینماهای کشور روی پرده اکران بود و توانسته مقام چهارم باکس آفیس ایران را از آن خود کند.
البته این رتبه چندان اتفاق ویژه ای برای این فیلم محسوب نمیشود زیرا سینمای ایران طی هفتههای گذشته افت شدیدی در فروش داشته و در نگاهی دیگر تابستان داغ رقیب قدرتمندی را در کنار خود نمیبیند.
این فیلم با فروشی معادل 260 میلیون تومان چهارمین فیلم جدول است و بعد از خود فیلمهای ضعیفی همچون زادبوم، زیر سقف دودی، ماه در جنگل و کبریت سوخته را میبیند.
در داستان این فیلم، نسرین که هنگام طلاق نمیتواند دختر شش سالهاش را از شوهرش بگیرد زندگیاش را جمع میکند و بیاطلاع شوهر به گوشهای از شهر پناه میبرد. این خلاصه داستان فیلمی است که در زمان جشنواره فیلم فجر هم مشکلات فراوانی را با خود به همراه داشت.
این فیلم به شدت تاثیرگرفته از سینمای اجتماعی سالهای گذشته ایران بوده و انگار کمی دیر به قافله رسیده است. این روزها که سینمای اجتماعی کمرنگ تر از گذشته شده و به نوعی مخاطب خود را از دست داده حالا این اثر دوباره میخواهد جانی دوباره به این دست آثار دهد.
تابستان داغ اما بیشتر از فیلم کلاژی از تمام آثار سینمای اجتماعی این سالها همچون ابد و یک روز، شکاف، ملبورن، جدایی نادر از سیمین و غیره است. این شباهت تا جایی پیش می رود که مخاطبان داخل سینما به تصور اینکه حتی لوکشین خانه فیلم ابد و یک روز است به شک میافتند.
تابستان داغ بیش از هر چیز از بازیهای تکراری بازیگران رنج میبرد. پریناز ایزدیار که انگار در نقش انسانی فقیر و دردمند گیر افتاده و همان بازی را بدون هیچ تغییری از ابد و یک روز با خود آورده است. صابر ابر با وجود تمام تلاش خود هنوز هیچ اتفاق تازه ای را بعد از درباره الی نیافریده و از سویی دیگر علی مصفا یکی از بدترین بازی های سالیان اخیر خود را ارائه میدهد.
فیلم نقاط عطف مطلوب و مثبتی دارد اما وفاداری بیش از حد و تقلیدوار کارگردان از آثار پیش از خود همه چیز را فدا میکند. داستان در غالب میزانسن ها و قاب های تکراری دوربین گم شده و همه چیز تنها در چند لحظه مخاطب را درگیر میکند.
فاجعه هولناک پرت شدن کودک از پشت بام نقطه عطف فوق العاده ای است اما این نقطه عطف به بدترین حالت ممکن به پایان می رسد. در حالیکه بیننده منتظر است ببیند این فاجعه هولناک به چه صورت زندگی این دو خانواده را تحتالشعاع قرار میدهد همه چیز تمام میشود.
اولین فیلم ابراهیم ایرج زاد اثری قابل دفاع نیست اما شاید اگر در آثار بعدی این کارگردان از الگوبرداری دقیق از آثار دیگر کارگردانان استفاده نکند اتفاقات بسیار بهتری را برای او به همراه داشته باشد.