صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کابوس شهادت یک مادر جلوی چشمان دخترش+ تصویر

۰۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۲:۳۶
کد خبر: ۳۴۳۱۲۶
چهارم شهریورماه برای معصومه اسکندری فرزند عشرت اسکندری یادآور حمله منافقین به خانه و شهادت مادر و خواهرش است. خاطره‌ای که پس از سال‌ها از گذشت آن هنوز برای دختر زنده است.
به گزارش گروه فضای مجازی ،یکی از روزهای شهریورماه سال ۱۳۶۱ بود که عشرت اسکندری به همراه پسر عمه اش که تنها ۱۸ سال سن داشت و همسرش که فقط دو ماه از ازدواجشان می‌گذشت مشغول صرف صبحانه بودند. در خانه محکم کوبیده شد.

معصومه دختر عشرت در را باز کرد و نیرو‌های منافقین به داخل خانه هجوم آوردند. لحظه‌ای بعد عشرت، یکی از دخترانش و مهمانان خانه غرق در خون با گلوله‌های کینه منافقین به شهادت رسیدند. شعار «مرگ بر منافق و مرگ بر آمریکا» آخرین کلام شهیده عشرت اسکندری بود که بر زبان جاری ساخت.

شهادت شهیده عشرت مرعشی تنها نمونه‌ای از هزاران جنایت گروهک منافقین است که در طول سال‌ها فعالیت این گروه در داخل و خارج از کشور رخ داده است. خوب به ذهن سپرده ایم که صفحات بی شمار تاریخ انقلاب اسلامی به خون انسان‌های بی گناهی رنگین شده است که تنها جرمشان دفاع از آرمان‌های اسلامیشان بود.

معصومه اسکندری دختر شهیده عشرت اسکندری و شاهد حادثه در سالگرد شهادت مادر خود در دلنوشته‌ای آورده است:

نسیم شهریور که شروع به وزیدن می‌کند ذهن مرا به سمت حیاط و حوض روانه می‌کند و مرا به یاد آرامش آن صبح زیبای تابستانی می‌اندازد، نسیمی که دل انگیزی و طراوتش تنها چند دقیقه دوام داشت و ناگهان تبدیل به طوفانی سهمگین شد که تمام رویا‌های زیبایم را با خود برد، آرامش صبحگاه چهارم شهریور برای من در همان حوض کوچک آبی غرق شد و جای خود را به صدای ممتد رگبار گلوله داد. رگباری که ستون و خیمه امنیت مرا فرو ریخت و عمری هجران و جدایی را برایم به ارمغان آورد.

من در آن صبح زیبایی که دیگر غم انگیز شده بود، ماندم و نسیم دل انگیز شهریور، مادرم را با خودش برد. دستان نفاق مرا از آغوش پر محبت مادر محروم کرد و گلوله‌های سربی، به جای من بر پیشانی بلندش بوسه زد، بوسه‌ای عمیق به عمق یک عمر.

دست تزویر، مادری را از من ستاند که خوش خلقی، مهربانی، شجاعت، استقامت و شادابی اش زبانزد خاص و عام بود و مرا برای تمام روز‌های عمرم از نعمتی محروم کرد که دیگر دست یافتنی نبود.

اما از مادرم برای من اسطوره‌ای ساخت بی بدیل که بخاطرش به خود میبالم و به او افتخار می‌کنم. آرزو می‌کنم هیچ دختری بدون وجود دستان نوازشگر مادرش، مادر نشود.


 
 
 
 
 : انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
 
 
منبع: دفاع پرس


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *