سورهای جهت رونق در کسب و کار
حجر نام قومى است و نام سوره "حجر" از از آیه 80 این سوره گرفته شده است. دراین سوره قصّه اصحاب حجر به صورت مختصر ذكر شده است.
فضیلت سوره :
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: هر کس سوره حجر را بخواند به عدد مهاجران و انصار و آنهایی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مورد مسخره قرار می دادند خداوند به او ده حسنه و پاداش عنایت می کند.»
"عن أبى عبداللّه(ع) قال: من قرأ سورة إبراهیم و الحجر فى ركعتین جمیعاً فى كلّ جمعة لم یصبه فقر أبداً و لا جنون و لابلوى". "امام صادق(ع) فرمود: هر كس سوره ابراهیم و حجر را در ركعت اوّل و دوّم نماز در هر جمعه یكبار بخواند تنگدستى و نیاز و دیوانگى و بلاهاى دیگر بدو نرسد.".
آثار و برکات سوره
1) جهت رونق در کسب و کار
روایت از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم: «اگر کسی این سوره را نوشته و بر بازویش ببندد و شغل او خرید و فروش باشد کار او رونق یافته و مردم علاقمند به معامله با او می شوند و به اذن خداوند تا وقتی این نوشته بر بازویش باشد روزی اش فراوان است.»
۲) جهت زیاد شدن شیرِ زن
امام صادق علیه السلام فرمود: «کسی که این سوره را با زعفران بنویسد و آن را به زنی کم شیر بنوشاند، شیرش فراوان گردد….»
در ادامه می توانید متن و ترجمه سوره مبارکه "حجر" را بخوانید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾
الف لام راء اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر (۱)
رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۲﴾
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند (۲)
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست (۳)
وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿۴﴾
و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معين بود (۴)
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۵﴾
هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مى افتد و نه پس مى ماند (۵)
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿۶﴾
و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است به يقين تو ديوانه اى (۶)
لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷﴾
اگر راست مى گويى چرا فرشته ها را پيش ما نمى آورى (۷)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ ﴿۸﴾
فرشتگان را جز به حق فرو نمى فرستيم و در آن هنگام ديگر مهلت نيابند (۸)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾
بى ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود (۹)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۰﴾
و به يقين پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم (۱۰)
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۱﴾
و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مى گرفتند (۱۱)
كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۲﴾
بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مى دهيم (۱۲)
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
[كه] به او ايمان نمى آورند و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است (۱۳)
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾
و اگر درى از آسمان بر آنان مى گشوديم كه همواره از آن بالا مى رفتند (۱۴)
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾
قطعا مى گفتند در حقيقت ما چشمبندى شده ايم بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده ايم (۱۵)
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۶﴾
و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم (۱۶)
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۱۷﴾
و آن را از هر شيطان رانده شده اى حفظ كرديم (۱۷)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى كند (۱۸)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ﴿۱۹﴾
و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده اى در آن رويانيديم (۱۹)
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿۲۰﴾
و براى شما و هر كس كه شما روزى دهنده او نيستيد در آن وسايل زندگى قرار داديم (۲۰)
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۱﴾
و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اى معين فرو نمى فرستيم (۲۱)
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿۲۲﴾
و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه دار آن نيستيد (۲۲)
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿۲۳﴾
و بى ترديد اين ماييم كه زنده مى كنيم و مى ميرانيم و ما وارث [همه] هستيم (۲۳)
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿۲۴﴾
و به يقين پيشينيان شما را شناخته ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته ايم (۲۴)
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵﴾
و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست (۲۵)
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾
و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم (۲۶)
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾
و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى دود خلق كرديم (۲۷)
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴿۲۸﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد (۲۸)
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾
پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد (۲۹)
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾
پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند (۳۰)
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۱﴾
جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد (۳۱)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۲﴾
فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده كنندگان نيستى (۳۲)
قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۳۳﴾
گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده اى سجده كنم (۳۳)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۳۴﴾
فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده شده اى (۳۴)
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۳۵﴾
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۳۷﴾
فرمود تو از مهلت يافتگانى (۳۷)
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾
تا روز [و] وقت معلوم (۳۸)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۴۰)
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾
فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى شود] (۴۱)
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند (۴۲)
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾
و قطعا وعده گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿۴۴﴾
[دوزخى] كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى شوند] (۴۴)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾
بى گمان پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند (۴۵)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾
[به آنان گويند] با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد (۴۶)
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾
و آنچه كينه [و شائبه هاى نفسانى] در سينه هاى آنان است بركنيم برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشسته اند (۴۷)
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾
نه رنجى در آنجا به آنان مى رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى شوند (۴۸)
نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾
به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان (۴۹)
وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿۵۰﴾
و اينكه عذاب من عذابى است دردناك (۵۰)
وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿۵۱﴾
و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده (۵۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾
هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهيم] گفت ما از شما بيمناكيم (۵۲)
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾
گفتند مترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى دهيم (۵۳)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾
گفت آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مى دهيد به چه بشارت مى دهيد (۵۴)
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ ﴿۵۵﴾
گفتند ما تو را به حق بشارت داديم پس از نوميدان مباش (۵۵)
قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿۵۶﴾
گفت چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مى شود (۵۶)
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۷﴾
[سپس] گفت اى فرشتگان [ديگر] كارتان چيست (۵۷)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۵۸﴾
گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شده ايم (۵۸)
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۹﴾
مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات مى دهيم (۵۹)
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۶۰﴾
جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد (۶۰)
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿۶۱﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (۶۱)
قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۶۲﴾
[لوط] گفت شما مردمى ناشناس هستيد (۶۲)
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۶۳﴾
گفتند [نه] بلكه براى تو چيزى آورده ايم كه در آن ترديد میکردند (۶۳)
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۶۴﴾
و حق را براى تو آورده ايم و قطعا ما راستگويانيم (۶۴)
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿۶۵﴾
پس پاسى از شب [گذشته] خانواده ات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مى شود برويد (۶۵)
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴿۶۶﴾
و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد (۶۶)
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۶۷﴾
و مردم شهر شادى كنان روى آوردند (۶۷)
قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿۶۸﴾
[لوط] گفت اينان مهمانان منند مرا رسوا مكنيد (۶۸)
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿۶۹﴾
و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد (۶۹)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۷۰﴾
گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم (۷۰)
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۷۱﴾
گفت اگر مى خواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] (۷۱)
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۲﴾
به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند (۷۲)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿۷۳﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (۷۳)
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۷۴﴾
و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم (۷۴)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿۷۵﴾
به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست (۷۵)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴿۷۶﴾
و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست (۷۶)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾
بى گمان در اين براى مؤمنان عبرتى است (۷۷)
وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿۷۸﴾
و راستى اهل ايكه ستمگر بودند (۷۸)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۷۹﴾
پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست (۷۹)
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۸۰﴾
و اهل حجر [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند (۸۰)
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۸۱﴾
و آيات خود را به آنان داديم و[لى] از آنها اعراض كردند (۸۱)
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿۸۲﴾
و [براى خود] از كوهها خانه هايى مى تراشيدند كه در امان بمانند (۸۲)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿۸۳﴾
پس صبحدم فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (۸۳)
فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۴﴾
و آنچه به دست مى آوردند به كارشان نخورد (۸۴)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿۸۵﴾
و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريده ايم و يقينا قيامت فرا خواهد رسيد پس به خوبى صرف نظر كن (۸۵)
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۶﴾
زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست (۸۶)
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾
و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم (۸۷)
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾
و به آنچه ما دسته هايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساخته ايم چشم مدوز و بر ايشان اندوه مخور و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر (۸۸)
وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿۸۹﴾
و بگو من همان هشداردهنده آشكارم (۸۹)
كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿۹۰﴾
همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيم كنندگان نازل كرديم (۹۰)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند] (۹۱)
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾
پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد (۹۲)
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾
از آنچه انجام مى دادند (۹۳)
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾
پس آنچه را بدان مامورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب (۹۴)
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿۹۵﴾
كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد (۹۵)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾
همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى دهند پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست (۹۶)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿۹۷﴾
و قطعا مى دانيم كه سينه تو از آنچه مى گويند تنگ مى شود (۹۷)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۹۸﴾
پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده كنندگان باش (۹۸)
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد (۹۹)