به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، جواد منصوری طی یادداشتی برای روزنامه حمایت نوشت: برخلاف رویه دولتهای قبلی آمریکا که با فریبکاری و تظاهر، ادعای رعایت حقوق اقلیتها و احترام به هنجارهای انسانی را داشتند، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور این کشور، از زمان روی کار آمدن و بر اساس سیاستهای بلندمدتی که در آنها به اصول اخلاقی وقعی نهاده نشده است، بیمحابا اصول اولیه و پذیرفته شده حقوق بشری را نقض کرده و بدون هیچ پردهپوشی، از نژادپرستان دفاع میکند. با گذشت کمتر از یک سال از آغاز ریاست جمهوری ترامپ که حاصل سیاستهای داخلی و خارجی غیرمسئولانه پنج دهه اخیر در آمریکاست، روزی نیست که این کشور با بحرانی داخلی یا خارجی روبرو نشده باشد. آخرین این بحرانها، رویدادهای «شارولوتس ویل» است که در طول آن، گروههای نئونازی، طرفداران برتری نژادی سفیدپوستان و کوکلوس کلانها، با رژه فاشیستهای مشعل به دست، در اعتراض به برداشته شدن مجسمه «ژنرال لی» (از رهبران تجزیهطلب در جنگ داخلی آمریکا) دست به تظاهرات زدند و یکی از فاشیستها با خودرو به صف مخالفان حمله کرد که به کشته شدن یک نفر و مصدوم شدن بیش از بیست نفر منجر شد. بعد از این ماجرا، رئیس جمهور آمریکا طی سه سخنرانی پیدرپی درباره ماجرای «شارولوتس ویل» طی سه روز، سخنانی گفت که هر بار یکی، دیگری را نقض کرد. نخست در همان روز، بدون نام بردن از نازیها، هر دو گروه (نازیها و مخالفانشان) را محکوم کرد و آنها را همسنگ و همتراز یکدیگر دانست. سپس در روز دوم، زیر فشار احزاب و سیاستمداران آمریکایی، اقدامات فاشیستها را محکوم کرد و سرانجام در روز بعد، به روایت اولیه خود و برابر دانستن دو گروه بازگشت و حتی تصریح کرد که در میان نئونازیها، افراد و چهرههای شاخص و خوبی وجود داشتهاند، و «ژنرال لی» را با «جورج واشنگتن» و «توماس جفرسون» از بنیانگذاران آمریکا مقایسه کرد.
گفتنیهایی درباره رابطه اخیر تهران و آنکارا
در یادداشت روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی می خوانید: سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به ترکیه که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیسابقه خوانده شده است یک علامت مهم در رسیدن دو کشور به نقاط مشترک در پروندههای حساس به حساب میآید چراکه پیش از این گفته میشد تهران و آنکارا علیرغم داشتن دیدگاههای مشترک در خیلی از مسائل سیاسی و نیز علیرغم روابط فعال اقتصادی، در حوزه امنیت و بخصوص مسائل امنیتی مرتبط با دو کشور عراق و سوریه اختلاف جدی دارند. سفر سرلشکر باقری به آنکارا که به دعوت رسمی مقامات نظامی ترکیه صورت گرفته و با موافقت رهبر معظم انقلاب اسلامی توأم گردیده است، نشان میدهد شرایط جدیدی در منطقه در حال شکلگیری است. کما اینکه بروز نشانههایی از تغییر در رفتار امنیتی سعودیها دلیل دیگری است که از شرایط جدید خبر میدهد.
فرصتی که کشتی نجات بخش نظام در اختیار همه میگذارد
محمدجواد اخوان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: با صدور حکم رهبر معظم انقلاب و تعیین ترکیب جدید اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، فصل تازهای از عمر این مجمع شروع شد و باید منتظر فعالیتهای مجمع در این دوره در جهت تحقق اهداف مورد انتظار مندرج در حکم باشیم. اما نکته مهمی که در خلال روزهای گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفت و در این حکم هویدا بود، نگاه راهبری معظمله به نخبگان سیاسی با سلایق گوناگون و بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف درون نظام است. هرچند برخی جریانات معاند و ضدانقلاب در این سالها تلاش کردهاند نظام اسلامی را به یکدستسازی نخبگان متهم کنند و مدعی برنتافتن سلایق گوناگون سیاسی در دایره نظام شدهاند، اما تأملی هرچند گذرا بر سیره سیاسی امامین انقلاب اسلامی به خوبی نشان میدهد که مشی و ممشای رهبری انقلاب بر بهرهگیری هرچه بیشتر از نخبگان درون نظام و تکیه بر راهبرد «جذب حداکثری و دفع حداقلی» بوده است.
آمریکا قابل اعتماد هست یا نیست؟!
انبارلویی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: رئیس جمهور سه شنبه گذشته به مجلس رفت تا وزرای پیشنهادی خود را معرفی کند. او به هنگام معرفی وزرا گفت: «آمریکا نشان داد نه شریک خوبی است و نه طرف مذاکره قابل اعتماد». مردم به شنیدن حرفهای متفاوت از رئیسجمهور عادت کردهاند اما این تفاوت موضع با دیگر مواضع رئیس جمهور فوق العاده مهم است. رئیس جمهور در طول 4 سال گذشته همواره منتقدین را مذمت می فرمود که چرا می گویید آمریکا غیرقابل اعتماد است؟! حال، خود او در صف اول بیاعتمادی به آمریکا ایستاده است. او در سال 92 در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در خصوص مذاکره با آمریکا گفته بود: «مذاکره با آمریکا امکان پذیر و شدنی است، هر چند معتقدیم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چراکه اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند.» او نیز تاکید کرده بود: «به هر حال آمریکاییها کدخدای ده هستند، بستن با کدخدا راحتتر است.» اکنون 4 سال از آن اظهارات خوشبینانه گذشته است، ما در مذاکرات هستهای هزینههای حیثیتی بسیاری دادهایم و این هزینهها به غیر از هزینههای مادی ای بوده که هرگز در مذاکرات موضوع مذاکره با آمریکایی ها نبوده است.
پرهیز از حاشیه و تلاش برای وفاق و همدلی
حمیدرضا مقدم فر کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت روزنامه جام جم نوشت: با پایان رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم، وزرای انتخاب شده کار خود را آغاز خواهند کرد و انتظار امروز مردم این است که دولت جدید تمرکزش را به اولویتهای اساسی مورد انتظار مردم اختصاص دهد و از حواشی سیاست پرهیز کند. مطالبه اصلی مردم، وفاق و همدلی میان مسئولان و پرداختن به اولویتهای اصلی کشور یعنی رفاه، اشتغال، کاهش رکود اقتصادی و... است. بنابراین دولتی که با رویکرد تغییر و تحول پابه عرصه میدان میگذارد باید این تحولات در آن مشهود بوده و مردم آن را احساس کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که یکی از اشکالاتی که معمولا در کار مسئولان مشاهده میشود، ارائه گزارشها با آمار و ارقامی است که برای مردم محسوس نیست، در حالی که مردم آنچه را که حس کرده و لمس میکنند قبول دارند، به همین دلیل آمار و اعداد نمیتواند مردم را قانع کند، بنابراین از دولت جدید انتظار میرود در درجه اول با انگیزه و نشاط بیشتر فعالیت کند.
سفری سرنوشت ساز برای شام
حامد رحیمپور برای روزنامه خراسان نوشت: با گذشت چند روز از پایان سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان به ترکیه آثار این دیدار مهم در حال آشکار شدن است. صرف نظر از ســطح و ترکیب هیئت نظامی ایرانی در این سفر که پــس از پیروزی انقلاب اســلامی کم نظیــر اســت، ازنظر زمان ســفر نیز یک موقعیت خاص شمرده میشود. برهیچ کس پوشیده نیست که بحران سوریه و بلایی که پدیده شوم تروریسم بر سر این کشور آورد، با حمایتهای ترکیه از تروریستها رابطه مستقیم دارد. حمایت آنکارا از معارضان سوری تا پوشش همه جانبه تروریستهای خارجی که راهی سوریه میشدند و در قالب داعش و النصره ســازمان مییافتند تا تجارت نفت غارت شده از سوریه و قاچاق سلاح برای تروریستها از خاک ترکیه، نکته پوشیدهای نیســت. این روزها اما شرایط نظامی سوریه نشان میدهد که ورق برگشته و همه طرفهای حامی جبهه تروریسم یکی پس از دیگری بر ناکامی نقشــه طراحی شده شــان برای محور مقاومت و نظام بشار اسد، صحه میگذارنــد و بر اســاس واقعیتهای میدانی-خواسته یا ناخواسته- اکنون باید سیاســت دیگری در پیش بگیرند.
جنون نژادپرستی در آمریکای ترامپ
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: مجسمه «راجرتانی» قاضی مسئول صدور حکم قانونی شدن بردهداری در سالهای میانی قرن نوزدهم میلادی به اصرار مقامات محلی از جا کنده شد و به نقطه نامعلومی منتقل گردید. این تازهترین واکنش مخالفین نژادپرستی علیه مظاهر آشکار تندیس نژادپرستی است که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا به اوج رسیده است. حذف این مجسمه پاتک جدید مخالفین نژادپرستی به حوادث «شارلوتش ویل» هم تلقی میشود. در آن ماجرا طرفداران نئونازیها، کوکلوسها و سایر گروههای نژادپرست، با مخالفین به زد و خورد شدیدی پرداختند که در نوع خود، حوادث تلخ دوران بردهداری را در ذهنها تداعی میکرد. آنچه در این میان بر شدت و دامنه واکنشها افزوده و خشم و اعتراض عمومی را دامن زده، حمایت ضمنی ترامپ از نژادپرستان است. این پدیده حتی همفکران، همکاران و هم حزبیهای ترامپ را نیز به واکنش و اعتراض واداشته است که چرا باید رئیس جمهور، به جنون نژادپرستی دامن بزند.
وظیفه شورای شهر جدید و رئیس آن
در یادداشت روزنامه آرمان می خوانید: 19 دی 1395 یکی از غمانگیزترین روزها در تاریخ جمهوری اسلامی است. در این روز مردی ناباورانه از میان ما رفت که تا امروز و تا فرداها جای خالی او را حس خواهیم کرد. نزدیک به یکمیلیون و هشتصدهزار نفر با همه بدسلیقگی که تهیهکنندگان لیست معروف به لیست امید در چینش اسامی کاندیداهای شورای شهر نشان دادند، بهشکلی معنادار به آقای محسن هاشمی رأی دادند (1756086) و اختلاف رأی آقای هاشمی با آقایالویری بهعنوان نفر دوم 345018 نفر میباشد.
پیدا و پنهان یک سناریو
در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: تلاش برای مظلوم نمایی اشخاصی که در پس فتنه بهدنبال سوریهسازی ایران بودند و سعی کردند با حمایت و هدایت طراحان اصلی فتنه، کشور را در معرض آشوبی بزرگتر از حوادث 88 قراردهند، بار دیگر توسط محافل پشت صحنه کلید خورده است.
عبرت از نقطه ضعف دولت یازدهم
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: نگاهی به کارنامه چهار ساله دولت یازدهم نشان میدهد که اگرچه در بسط و توسعه روابط بینالمللی و تعامل با سایر کشورها نسبتا موفق بوده است، اما موفقیتی همسنگ و همپایه آن، در سطح داخلی و در آگاهیبخشی و اجماعسازی در داخل کشور نداشته است. برخی از اقدامات دولت در سطح بینالمللی با نقدهای تند، جدی و گستردهای در سطح داخلی روبهرو شدهاند. در صورتی که اگر استراتژی اطلاعرسانی مناسبی از سوی دولت اتخاذ میشد لازم به وقت گذاشتن و انرژی صرف کردن برای پاسخگویی به این نقدها نبود؛ زیرا افکار عمومی از قبل اقناع و همراه شده بودند. برجام، مهمترین دستاورد دولت درخصوص رفع تحریمها و توسعه روابط بینالمللی بود. انتظار همگان این بود که برجام، نه تنها موجب رفع تحریمها و ایجاد گشایشهای اقتصادی شود، بلکه در سطح داخلی نیز موجبات افزایش وفاق ملی و رضایت عمومی را فراهم آورد. اما آگاهیبخشی درخصوص برجام و اجماعسازی داخلی در مورد آن، به نحو مطلوب و موثر صورت نگرفت و بخش قابلتوجهی از وقت و انرژی جامعه و رسانهها، برای مجادله و تنش بر سر برجام صرف شد. آيا این مجادلهها ناگزیر و اجتنابناپذیر بودند. قطعا هر توافقی موافقان و مخالفان خود را دارد و هر چه اهمیت توافق بیشتر باشد، موافقان و مخالفان آن هم بیشتر و جدیتر خواهند بود. اما آیا همه کسانی که با برجام مخالفت و آن را نقد میکردند، با اغراض سیاسی و جناحی چنین میکردند؟