بازی کودکانه در ویرانه های موصل/ لبخند دوباره زندگی به کودکان جنگ زده
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، صدای خمپاره، دود، آتش، خون و ناامنی سهم کودکانی بود که لحظه لحظه جنگ را زندگی کردند.
عشق به خاک و عشق به موطن آنها را از دیارشان دور نکرد.
کودکان در کنار پدران و مادران خود تمرین ایستادگی کرده تا در نهایت، مقاومت در برابر جنایات داعش در منطقه موصل نتیجه داد.
عوامل داعش یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند تا زندگی بار دیگر به موصل بازگردد.
پسرک دوچرخه خود را بعد از ۳ سال به کوچه آورده؛ انگار دیگر خیابانها با او بیگانه نیستند.
دیگری در حال بردن سبزی به خانه شان است. گویی قرار است که مادر تدارک شام پیروزی را ببیند.
دخترکی با لبخندی به پهنای صورتش به خمپارههای نقش بسته به روی دیوار خانه شان خیره شده است. جای پدرش که به دست عوامل داعش کشته شده خالی است، اما حلاوت این پیروزی برای او نیز آنقدر زیاد است که جای خالی پدر را احساس نمیکند.
اینجا کودکان مسرور از یک پیروزی بزرگ، با غرور به روی خاک شهر ویران شده شان قدم بر میدارند.
همه در تدارک آبادی ویرانهها هستند. شور و شوق را به خوبی میتوان در چهره مردم جنگ زده احساس کرد.
موصل، دومین شهر بزرگ کشور عراق پس از مدتی که به تصرف عوامل داعش درآمده بود، بار دیگر آزاد شد.
مردم موصل در مدت زمانی که شهرشان در تصرف عوامل داعش بود روزهای تلخی را پشت سر گذاشتند. شاید درک این سختیها به خوبی ممکن نباشد و تنها بتوان به اتکای روایتهای شفاهی، تصویری و مکتوب گوشهای از زندگی دشوار مردم موصل را در سالهای جنگ درک کرد.
حسن شیروانی، عکاس خبری با مجموعه تصاویری که از زمان جنگ تا بازگشت آزادی به موصل به ثبت رسانده، گوشهای از دشواریهای مردم این شهر را به تصویر کشیده است.
وی در همین رابطه، نمایشگاهی تحت عنوان "موصل از جنگ تا زندگی" را از روز یکشنبه ۲۲ مردادماه در محل خانه هنرمندان ایران برگزار کرده که امروز اختتامیه این نمایشگاه برگزار خواهد شد.
برای بیان توضیحات بیشتر در رابطه با تصاویر به ثبت رسیده از زمان جنگ تا بازگشت زندگی به موصل، گفت و گویی را با حسن شیروانی، عکاس داشته ایم.
وی در رابطه با مدت زمان حضور خود در موصل برای ثبت تصاویر جنگ و تصاویر بعد از آن میگوید: در ۳ مقطع زمانی در منطقه موصل حضور پیدا کردم. نخست در آبان ماه سال ۹۵ بود که عازم موصل شدم و تصاویری از جنگ، درد و نا امنی را در این منطقه به ثبت رساندم. پس از آن، بار دیگر اسفند ماه سال ۹۵ به موصل رفتم و آخرین بار نیز مرداد ماه، زمانی که موصل قدیم به طور کامل از سیطره عوامل داعش خارج شده بود عازم این شهر شدم.
وی میافزاید: از زمان شروع عملیات آزاد سازی موصل تصاویری را به ثبت رسانده بودم و برایم بسیار قابل توجه بود که اکنون وضعیت زنان و کودکانی که زمانی حتی آب هم برای خوردن نداشتند و در بیابانها سرگردان بودند بهبود یافته است.
این عکاس خبری از روزهای بعد از جنگ در منطقه موصل میگوید و میافزاید: بسیاری از کودکان این شهر، از زمانی که چشم باز کرده بودند همیشه پیش روی آنها جنگ بوده است. در روزهای ابتدایی پس از آزادی موصل، کودکان بدون ترس با والدین خود به خیابانها آمده بودند. شوق زندگی در نگاه آنها قابل رویت بود و همه با شادی و شوق در پی خرید کردن و بازسازی ویرانههای شهرشان بودند.
در حین بازدید از نمایشگاه عکس موصل از جنگ تا زندگی میتوان تصاویر قابل تاملی را مشاهده کرد. در نقطهای تصویر جنازههای عوامل داعش به چشم میخورد و کمی آن طرفتر خندههای زیبای کودکان از درون عکس با مخاطبان سخن میگویند.
از عکاس این تصاویر در رابطه با تصویر متحیر چندین کودک از پشت فنسها سوال میکنم. میخواهم بدانم چه چیزی نظر کودکان را آنقدر به خود جلب کرده است.
شیروانی در این رابطه میگوید: زمانی که این عکس را به ثبت رساندم، با یک بستنی فروش مواجه شدم که بساط تهیه بستنی خود را در نزدیکی کودکانی که هیچ پولی به همراه نداشتند پهن کرده بود. او در حال تهیه بستنی قیفی بود و کودکان با حسرت به بستنیهای او نگاه میکردند.
وی میافزاید: حتی یک دختر در تلاش بود که از فنسها عبور کند تا خود را به بستنیها برساند. نگاههای این کودکان شاید یکی از تلخترین صحنهها پس از آزادی موصل قدیم بود.
این عکاس خبری به کودکی اشاره میکند که در سن ۹ سالگی پدر خود را در جنگ از دست داده و در رابطه با وضعیت او میگوید: این کودک اکنون ۱۰ ساله است. پدر او پیشتر مغازه خوار و بار فروشی داشته، اما در جنگ کشته میشود. پس از آزادی موصل، پسر بچه تصمیم میگیرد به همراه برادر کوچکتر خود مغازه پدر را بار دیگر راه بیاندازد و اکنون موفق به این کار شده است.
شیروانی میافزاید: این کودک مغازه پدر را سر و سامان داده و میخواهد با کار کردن، مخارج خود، برادر و مادرش را تامین کند.
وی در رابطه با اشتیاق جوانان شهر موصل برای تغییر چهره شهر میگوید: بسیاری از جوانان با سیمان و گچ به دنبال سر و سامان دادن به خرابیهای شهرشان هستند. هر نقطه از شهر را که ببینید میتوانید زندگی را در آن نقطه احساس کنید و این طور به نظر میرسد که تمام ساکنان شهر در تلاش برای پاک کردن خرابیهای خمپارهها هستند.
این عکاس خبری در خصوص چرایی حضورش در منطقه موصل از زمان جنگ تا بعد از آن میگوید: در خانوادهای بزرگ شده ام که پدر و برادرانم آزاده و جانباز هستند. تنها در کوچهای که ما زندگی میکردیم زمان هشت سال دفاع مقدس، ۳۵ رزمنده در جبهه حضور داشتند. ۹ تن شهید شده و ۶ آزاده و ۷ جانباز داشتیم. من متولد محله "فلاح" تهران هستم. در این منطقه ۴ هزار تن به شهادت رسیده اند و من در شرایطی بزرگ شده ام که به خوبی جنگ را با تمام وجود احساس کرده ام.
وی میافزاید: متولد سال ۵۷ هستم. اگر زمان هشت سال دفاع مقدس فرصتی برای حضور من در جبهه نبود، اکنون میتوانم در مسیر دیگری خدمت کنم. یا باید به جنگ میرفتم و یا دوربین به دست میگرفتم و تصاویر جنگ را به ثبت میرساندم. من خواستم راوی جنگ و دوران پس از آن باشم و امیدوار هستم در این زمینه موفق عمل کرده باشم.
شیروانی از علاقه کودکان موصل به گرفتن عکسهای سلفی میگوید و میافزاید: زمانی که بعد از پیروزی موصل در منطقه حضور پیدا کردم، کودکان زیادی به دوربین عکاسی من علاقه نشان داده و خیلی هایشان میخواستند که با من عکس سلفی بگیرند. این رفتار آنها برای من قابل تقدیر بود و تصاویر بسیار زیبایی را با حضور این کودکان به ثبت رسانده ام.
وی در پاسخ به این پرسش که به کدام یک از تصاویر به ثبت رسانده تان بیش از سایر عکسها علاقهمند هستید؟، میگوید: تصاویر خرابیها و جنگ به کنار، اما تصاویری که در آن شادی کودکان موصل بعد از آزادی به ثبت رسیده است بسیار برای من ارزشمند بوده و امیدوار هستم توانسته باشم بازگشت به زندگی را به خوبی به تصویر بکشانم.