به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، روزنامه حمایت در یادداشتی به قلم محمدصالح جوکار نوشت: آخرین خبرها از تحرکات جدید «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا مبنی بر خروج از برجام به استناد گزارش تیم جدید رصد فعالیتهای برجامی ایران در ماه اکتبر حکایت دارد. پس از آنکه ترامپ چندی پیش با اکراه، گزارش وزارت خارجه آمریکا را در خصوص عدم انحراف جمهوری اسلامی از توافق هستهای تائید کرد، گروه ویژهای را منصوب کرد تا مدارکی مبنی بر بهاصطلاح فریبکاری ایران و نقض توافق هستهای از سوی کشورمان جمعآوری کنند و بدینوسیله، مستمسکی برای خروج از برجام را دستوپا کند. چندی پیش هم چند سناتور ارشد آمریکایی از جمله «باب کورکر»، سیگنالهای این تصمیم کاخ سفید را ارسال کرده و تصمیم رئیسجمهور و وزیر امور خارجه پیشین این کشور در خصوص الزام به برجام را رویکردی در حوزه اختیارات شخصی اوباما تلقی کرده و به همان دلیل، استدلال کرده بودند که واشنگتن، تعهدی نسبت به توافق هستهای ندارد و ترامپ میتواند نسبت به خروج از برجام اقدام کند. با توجه پایبندی کامل ایران به توافق هستهای که در گزارشهای هفتگانه «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» نسبت به آن تصریحشده و هیچ بهانهای ازاینجهت در دست طرف آمریکایی نیست، این سؤال مطرح میشود که واشنگتن بر چه اساسی قصد دارد که ایران را ناقض توافق هستهای جلوه دهد و با چه بهانهای میکوشد تا از آن خارج شود؟ در پاسخ باید گفت که آنچه مسلم است، اینکه تصمیمگیران و تصمیمسازان پشت پرده آمریکا– چه در دولت گذشته و چه در دولت فعلی – جهتگیری این کشور در خصوص پذیرش و نقض برجام را مشخص میکنند و بر این اساس، هر رئیسجمهور دیگری غیر از ترامپ هم در رأس قدرت بود، مأموریت داشت که خروج از توافق هستهای را در دستور کار خود قرار دهد.
دو چشم و دو نگاه
حسین شمسیان در یادداشت روزنامه کیهان نوشته است: چشمها معمولا بیهیچ کلامی حرف میزنند. عظمت یا ذلت نهفته در چشمها، ترجمان روح بلند یا حقیر صاحب چشم است. چشمی که همه دارند، ولی با روحی متفاوت و بخاطر همین است که هر چشمی، نگاهی دارد خاص خود و در لحظه، پیامی از صاحبش را منتقل میکند و اگر رسانهای در کار باشد، پیامی به دنیا و به تاریخ میفرستد. جنس چشم همه یکسان است، اما جنس روح است که به نگاهها رنگ میزند. آخرین نگاه عزتمند و مقتدری که دیدیم، نگاه «محسن حججی» بود. نگاهش از آن نگاهها بود که به ما عزت میدهد، که ما را به فکر فرو میبرد، که خدا را به یادمان میآورد. شهید حججی لحظاتی پس از آنکه در چنگال دژخیمان داعش گرفتار شد، با غروری برآمده از علو طبع و عزت نفس، زل زد به چشم دوربین و به ما پیام شرف و شجاعت داد و به اهریمنان پیام تحقیر شدن و عجز!. تنها به فاصله یک گام پشت سر او، چشمان دیگری در تصویر است که عجز و ترس و حقارت، یگانه پیام آن است! او ظاهرا فاتح است و اسیری در دست دارد، اما این اسیر از کاروان آن اسرایی است که غافلهسالارشان گفته بود: «ما رایت الا جمیلا». این همه شکوه، این همه عظمت و این همه رفعت جاه از کجا ناشی میشود!؟ چرا او که در دستان دشمن اسیر است، عزت دارد و خیلیها که به ظاهر آزاد و در مسند و جایگاه هستند، از آن عزت محرومند!؟ محسن حججی، پای در راهی گذاشته که ساحت پیشوایان آن، از هرگونه ضعف و ذلتی به دور است. پیشوایانی که سرشان به عرش خدا میرسد. او شاگرد اول مکتبی است که مقتدای آن در یک روز گرم و در یک صحرای سوزان، در پیش چشم خانوادهاش، همه هستیاش را به مسلخ عشق آورد و گلهای باغ رسالت را یکی پس از دیگری پیش پای معشوق ازلی قربانی کرد، حتی فرزند شیرخوار شش ماههاش را و چون نوبت به خودش رسید، هر لحظه چهرهاش برافروختهتر شد و وقار و سکینه در آن بیشتر شد و در همان حال، صولت و هیبت الهی او، دشمن را آنچنان خوار و زبون کرده بود که جرات نگاه به چشمان او را نداشت و...
نقطه هدف در طرح بازرسی از مراکز نظامی ایران
در یادداشت روزنامه جوان که یدالله جوانی نوشته است، می خوانید: برخی از مقامات امریکایی در هفتههای اخیر از ضرورت بازرسی از برخی مراکز نظامی ایران سخن گفته، در این خصوص عملیات رسانهای خود را آغاز کردهاند. در نقطه مقابل، مقامات نظامی و سیاسی ایران، اجازه هر نوع بازرسی از پایگاههای نظامی کشور را رد و آن را توطئهای علیه جمهوری اسلامی ارزیابی کردهاند. به نظر میرسد امریکاییها با اهداف خاصی چنین سناریویی را طراحی کرده و احتمالاً در آینده براساس همین سناریو، جنجالهای بیشتری را به راه بیندازند. سؤال این است که نقطه هدف در این سناریو کدام است؟ اشراف امریکایی روی توان نظامی کشورهایی چون ایران، یک نیاز عمومی و همیشگی برای آن ها میباشد. بازرسی از پایگاهها و مراکز نظامی تحت پوشش بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، یکی از راههای رسیدن به نوعی اشراف اطلاعاتی از نظر امریکاییها میباشد، اما به نظر میرسد که دولت ترامپ، در کنار این نیاز عمومی و هدف کلی، یک هدف خاص را در این سناریو دنبال میکند؛ هدفی که بیارتباط با برجام نبوده و نیازمند برخورد هوشمندانه از سوی جمهوری اسلامی است. آقای ترامپ قبل از ورود به کاخ سفید با صراحت از پاره کردن برجام سخن گفت ولکن با این تهدید مواجه شد که اگر امریکاییها برجام را پاره کنند، جمهوری اسلامی آن را آتش خواهد زد. پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، نظر غالب مشاوران ترامپ، این بود که پاره کردن برجام از سوی دولت امریکا، در نهایت به ضرر ایالات متحده تمام خواهد شد. از طرفی هم ترامپ نمیخواهد به تعهدات کشورش در قبال برجام عمل کند و این تعهدات را با منافع و اهداف امریکا مغایر میداند. در چنین فضا و شرایطی، امریکاییها به دنبال خروج از برجام و به نوعی پاره کردن آن با هزینه ایران هستند. به عبارت دیگر امریکاییها با طرحریزی یک سناریوی شیطانی به دنبال متهم کردن ایران به عدم پایبندی به برجام بوده، با جا انداختن این ادعا در افکار عمومی جهانیان و همراه ساختن دیگر کشورها با خود در این خصوص، برجام را به طور کامل زیر پا خواهند گذاشت.
آینده سیاست
در یادداشت روزنامه رسالت به قلم حامد حاجیحیدری می خوانید: در دنیای عمیقاً شهری شده امروز، منطق شهر که همان منطق تحرک و شتاب است، فائق میآید. انقلابهایی پیاپی، در سطح نیروهای اجتماعی و نسلها، در سطح فرصتها و تهدیدهای رشد اقتصادی و در سطح ایدهها و آرمانهای سیاسی در حال وقوع است که موفقیت آتی هر ملتی، بستگی به تسهیلاتی خواهد داشت که برای تحت کنترل در آوردن این نیروهای زیر و رو کننده به کار میگیرد. تکنیکهای جدید ارتباطات و سیستمهای اطلاعاتی، سبب انقلابهای پیاپی اجتماعی و نسلی شده است، به نحوی که هر نسلی برای نسل پیشین، کم و بیش درک ناپذیر میشود و احزاب و مطبوعات و قوانین و ساز و کارهای مشارکت نسلهای پیشین چندان به درد نسل نوین نمیخورد. این فضا، نوع بیسابقه و رادیکالی از نوسان بین رضایتمندیها و نارضایتیها را نزد همه افراد و اقشار اجتماعی پدید میآورد و سطح عمومی ناکامی و پرخاشگری در جامعه را افزایش میدهد. حفظ تعادل در چنین جهان نامتعادلی به سرعت عملی بیش از آنچه در نظامهای سیاسی و ساز و کارهای متعارف حزبی و تصمیم سازیهای بوروکراتیک احتیاج دارد. میتوان انتظار داشت که در سالهای آینده، ملتهایی که از لحاظ اقتصادی به دگرگونی نائل آیند که در سیستمهای اجتماعی و اقتصادی آنها ابتکارات فردی در حداکثر ممکن مورد استفاده قرار گیرد که این سطح از مشارکت، با امکانات و توش و توان دموکراسیها و نهادهای دموکراتیک فعلی قابل تحقق نیست و نیاز به یک پوستاندازی در ایدئولوژیهای سیاسی گریزناپذیر است. در این دنیای تازه و در حال تحول، توان اقدام بموقع و سازگاری با محیطی که دائماً تغییر میکند، موفقها را از بقیه جدا میکند. بعد از یک قرن تلاش برای کنترل و سازماندهی صحیح فرآیندها به نقطهای در تاریخ سیاست رسیدهایم که بدانیم همه تلاشها را باید از سر بگیریم، چراکه مفهوم سیاست به قرینه مفهوم اجتماع دگرگون شده است. نوع مدرن سیاست که تا دهه 1990 مرسوم بود، خوب است، تنها اگر به دنبال راحتطلبی و نهایتاً افول باشیم. اما، اگر نوآوری و رشد آینده را میخواهیم، باید فعالیت سیاسی را از این فاز به فاز شبکهای منتقل کنیم. ما باید سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را مجدداً بر مبنای ظهور جامعه شبکهای تعریف نماییم.
مواضع آمریکا مورد پذیرش 1+5 نخواهد بود
روزنامه جامجم در یادداشتی نوشت: قضاوت در مورد موضعگیری اخیر ترامپ مبنی بر عدم پایبندی جمهوری اسلامی ایران به روح برجام و برخی تحلیلها مبنی بر اینکه آمریکا در ماه اکتبر پایبندی ایران به برجام را تائید نخواهد کرد، زود است و باید تا آن زمان صبر کرد، چراکه نمیتوان براساس برخی گفتههای ترامپ به این نتیجه رسید که آمریکا عملکرد ایران را تائید نکند. اساسا موضعگیریهای ترامپ نوسانهای بسیاری دارد، لذا براساس آن ها نمیتوان به یک نتیجهگیری قاطع رسید؛ با این حال این رویکردها نشان میدهد وقوع هر اتفاقی ممکن است. البته آن چیزی که برای دیپلماسی ایران کارکرد دارد، این است که صرفنظر از موضع آمریکا به سه اعتبار به اجرای برجام ادامه دهد؛ به اعتبار اعضای برجام منهای آمریکا، اعتبار شورای امنیت که برجام را تائید کرده و به اعتبار افکار عمومی جهان. در ضمن تمام سیاستمداران ایرانی که در تصمیمسازی دخالت دارند، توصیهای مبنی بر نادیده گرفتن برجام یا خارج شدن از آن ندارند، بنابراین صرفا به سمت اقدامات متقابلی حرکت خواهیم کرد. با توجه به روی کار آمدن دولت دوازدهم، جامعه بینالمللی پذیرش رایزنی و دیپلماسی را دارد، بنابراین زمان آن است که دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه ما تحرک بیشتری نشان دهند. دستگاه دیپلماسی کشورمان باید در جهت دفاع از برجام در کشورها و نهادهای مختلف اقدام کند، همانطور که تاکنون انجام داده و به این ترتیب نقضکننده برجام را به عنوان کشوری که به تعهدات بینالمللی پایبند نیست، معرفی کند همچنین دستگاه دیپلماسی باید با توجه به فضای جدید، دوستان بسیاری در عرصه بینالمللی داشته باشد. در این رابطه میتوان به حضور مقامات کشورهای متعدد در مراسم تحلیف اشاره کرد که صرفنظر از سطح مقامات شرکتکننده اقدام دیپلماتیکی بود که برای کشورهای مخالف ایران، نگرانکننده بود.
مدافعان حرم و عقیده ای که در قتلگاه نمی ماند
امیرحسین یزدان پناه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت: انتشار فیلمهای دردناک شهادت مظلومانه محسن حججی رزمنده ایرانی مدافع حرم که هفته گذشته ابتدا توسط داعش اسیر و سپس به سیاق شهدای کربلا به شهادت رسید، پایان ماجرای محسن نبود؛ که اگر بود آوازه صلابت و نگاه نافذ و مقتدر او در تصویر لحظه اسارتش امروز به وسعت ایران و حتی سایر کشورها گسترش نمییافت. در ماجرای شهادت و بازتابها یی که تصویر این شهید داشت میتوان 2 نکته را محل تامل دانست. نکته اول این که پس از آزادسازی موصل و عقب نشینی داعش تا نقاط مرزی با سوریه و حتی داخل خاک سوریه، نیروهای مردمی و ارتش عراق و سوریه توانستند در منطقه مرزی عراق و سوریه که به «التنف» معروف است به هم بپیوندند و کنترل این منطقه را پس از سالها از چنگ داعش درآورند. آمریکا پس از آزادی موصل توسط ارتش عراق و الحشدالشعبی تلاش بسیاری کرد تا هم ارتش سوریه و نیروهای مقاومت و هم ارتش عراق و الحشدالشعبی را از این محدوده استراتژیک دور نگه دارد چرا که تسلط بر این نقطه که هم به دمشق و هم به بیروت نزدیک است به منزله معبری امن از عراق به دمشق و بیروت است. نکته دوم که درباره این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد، گستردگی سرمایه اجتماعی مدافعان حرم است. مدافعانی که اگرچه در سالهای نخستین آغاز بحران سوریه حضورشان در جبهه دفاع از حریم اهل بیت (ع) غیر رسانهای بود و شهادت شان هم کاملا مظلومانه و پنهانی و ممکن بود آن روزها حتی با انتقادهایی هم همراه باشد اما امروز اکثریت مردم ایران با درک تحولات منطقه و مقایسه کشورمان با کشورهای اطراف و حتی ترکیه، به این یقین رسیده اند که اگر ما در سوریه و عراق با تروریستهای داعش مقابله نمیکردیم باید در شهرها و روستاهای ایران هر روز شاهد جنایتهای داعش میبودیم.
قدم اول شهردار آینده
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: اگرچه انتخاب دکتر نجفی بهعنوان شهردار تهران هنوز رسمیت نیافته اما با توجه به اجماع اعضای منتخب شورای شهر روی ایشان، بهنظر میرسد این انتخاب قطعیت یافته است. «تهران شهر امید، مشارکت و شکوفایی» چشماندازی است که وی برای سال ۱۴۰۰ شهر تهران تعریف کرده است. تفاوت قائل شدن میان مدیریت شهر و مدیریت شهرداری اقدام درستی است که در برنامههای شهردار جدید انجام شده است. شهر حوزه تاثیرگذاری شهردار است، اما شهرداری ابزار اوست. به همین دلیل در برنامه نجفی ۴ موضوع راهبردی برای شهرداری و ۱۰ موضوع راهبردی برای شهر تهران تعریف شده و به ازای هر موضوع مجموعهای از چالشهای کلیدی، اهداف، راهبردها و سیاستها مشخص شدهاست. در این برنامه موارد خوب متعددی وجود دارد؛ هرچند مواردی هم نیازمند بهبود یا اصلاح است. موضوعات راهبردی ذکر شده برای شهرداری، عمدتا بر شیوه اداره و شرایط سازمانی این نهاد متمرکز شده است. هوشمندسازی شهرداری، بازتعریف مناسبات مدیریت شهری و حاکمیت، مدیریت منابع و مصارف شهرداری و حکمروایی خوب شهری این چهار موضوع راهبردی هستند. مشخص است که بحث مدیریت منابع چالش مهمی در شهرداری است و به همین دلیل بخش مهمی از این سرفصل برنامه نجفی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. روانسازی رابطه مالی دولت و شهرداری، کاهش هزینهها و پایدارسازی منابع درآمدی سه اقدام اصلی در این زمینه است. درخصوص مدیریت شهر تهران هم در ۱۰ حوزه اصلی که جنبههای متفاوت اما به هم مرتبط زندگی در شهر تهران را نشان میدهند نظیر محیطزیست، آب و فاضلاب، معماری و شهرسازی، ترافیک، ایمنی، عدالت شهری و حوزههای دیگر چالشها و راهبردها و اهداف مشخص شدهاست. در این برنامه تاکید شده که برنامههای فعلی و اسناد فرادست موجود مبنای کار خواهند بود؛ اما متناسب با نگرش شهردار و شورای جدید این برنامهها بازنگری خواهند شد. اگرچه برنامه ارائه شده ازسوی شهردار جدید فعلا یک چارچوب کلی و فاقد عناصر سنجشپذیر است، اما در حد همین کلیات میتوان نگرشهای اصلی نجفی در اداره شهر را دریافت. این نگرشهای کلیدی مثبت که در همه اجزای این برنامه دیده میشود بیانگر تغییر مفروضات و ایدهآلها در مدیریت شهری است.