آیا تخمه ژاپنی برای کشور ژاپن است؟ /ویژگیهای طناب خوب برای ورزش کردن /تاکی تخلفات باغ وحش وکیلآباد مشهد ادامه دارد؟ /ادعای مارادونا باواکنش شدید هم تیمی سابقش مواجه شد/ورزشگاه باشگاه آرسنال مجهز به انرژی خورشیدی شد
فلسفه نام تخمه «ژاپنی» چیست؟
تخمه ژاپنی، نوعی تخمه محبوب است که در ایران بسیار مورد استفاده قرار میگیرد اما جالب است بدانید که نام آن اصلا ربطی به ژاپن ندارد و در آن کشور تولید نمیشود. تخمه ژاپنی متعلق به یکی از روستاهای دماوند به اسم جابان است که به مرور زمان و شباهت اسمی، به تخمه ژاپنی معروف شده است.
ادیسونهای قرن حاضر چه کسانی هستند؟
همه ما ادیسون را میشناسیم و تقریبا برقی را که امروز داریم، مدیون او میدانیم. در غرب به اشخاصی که بتوانند اتومبیلهای تسلا را بدزدند لقب ادیسون دادهاند. چون هم ادیسون ایدههای تسلا را دزدیده بود، و هم کسی که بتواند چنین ماشین پر امنیتی را بدزدد، نابغه نامیده میشود.
چگونه صحیح طناب بزنیم؟
باشگاه خبرنگاران جوان: برای انجام صحیح طناب زدن در گام اول باید فضای مناسب و نیز طنابی استاندارد داشته باشید. فضای اطراف شما باید کاملاً خالی باشد تا طناب به جایی گیر نکند و بهترین مکان برای انجام این ورزش سالنهای ورزشی است.
طناب مناسب هر فرد باید در حالت نیمه تا حدود شانههای او برسد، طناب باید وزنی متعادل داشته باشد و نیز دستههای آن سبک و راحت و از جنسی غیر حساسیت زا باشد.
بهترین جنس طناب، نخ کتانی است، زیرا طناب از جنس مشتقات پلاستیک امکان دارد در صورت برخورد پا با آن ایجاد درد و ناراحتی کند.
از طناب زدن بدون کفش خودداری کنید و حتماً کفشی استاندارد و ورزشی به پا داشته باشید.
برای شروع حرکات بایستید و دستههای طناب را در دست خود بگیرید، به طوری که دسته طناب با کمر شما زاویه ۴۵ درجه داشته باشد.سپس به آرامی و با هماهنگی شروع به طناب زدن کنید. طناب زدن را از دورهای کند و آرام آغاز کرده سپس به تدریج طناب زدن را سریع کنید.
میتوانید طناب زدن را به شیوههای مختلف انجام دهید از جلو از پشت پا به جلو، از جلوی پا به پشت سرو یا ضربدری، که همگی نیازمند تمرین هستند.
برای چربی سوزی با طناب تعداد حرکات و زمانی که به انجام این ورزش اختصاص میدهید را ثبت کنید و به تدریج این زمان را افزایش دهید اگر میخواهید به طور حرفهای به ورزش طناب زدن بپردازید.
طناب زدن ورزشی است که تعداد زیادی از ماهیچههای بدن را درگیر میکند و نیاز به هماهنگی بین حرکت بدن، جهت چرخش طناب و عکس العمل در مقابل آن دارد به همین دلیل میتواند علاوه بر فرم دهی به بدن سبب تقویت حافظه و عملکرد ذهنی افراد نیز شود.
طناب زدن باعث افزایش ضربان قلب و جریان خون میشود ویک ورزش مناسب برای جلوگیری از بیماری های قلبی است.
این ورزش با سوزاندن حجم بالایی از کالری میتواند سبب کاهش وزن و رسیدن به تناسب اندام مورد نظر فرد شود.
طناب زدن به شیوههای مختلفی انجام پذیر است و حتی میتوانید آن را به صورت گروهی انجام دهید، برای حفظ سلامت هنگام طناب زدن حداقل یک ساعت قبل از انجام این ورزش از خوردن مواد غذایی بویژه نوشیدنیها خودداری کنید.
همچنین هنگام طناب زدن از جویدن آدامس یا شکلات و آبنبات خودداری کنید، همچنین بانوان در زمان قاعدگی و بارداری از انجام این ورزش خودداری کنند، به افراد دچار مشکلات مجاری ادراری، چون پرکاری مثانه توصیه میشود این ورزش را با نظارت پزشک انجام دهند، زیرا میتواند سبب تحریک مثانه شود.
برای طناب زدن سعی نکنید زانوها یا مچ دست و پا را بیش از اندازه خم کنید، زیرا باعث خسته شدن سریع و قطع شدن روند طناب زدن میشود، انرژی بدن خود را به درستی مصرف کنید و برانجام صحیح حرکات و تنفس عمیق تمرکز کنید تا دریک بازه زمانی مشخص میزان بیشتری طناب بزنید.
اگر در دفعات اول موفق نشدید نگران نباشید و به تمرین ادامه دهید، بهترین زمان برای یادگرفتن طناب زدن از سنین کودکی است و ادامه دادن آن در سنین بزرگسالی باعث حفظ تناسب اندام میشود.
درصورتی که اجرای حرکات مشکل دارید میتوانید از یک مربی ورزشی کمک بگیرید.پس از هرده دقیقه طناب زدن مدتی استراحت کنید ومجدداً پس از ۵ دقیقه استراحت به انجام ورزش بپردازید.همچنین از انجام ورزش بلافاصله پس از غذاخوردن خودداری کنید، زیرا میتواند سبب سوء هاضمه، ریفلاکس اسید معده به مری و حتی استفراغ شود.
بهترین زمان برای طناب زدن صبح هنگام است که سبب تقویت جسم و ایجاد نشاط وسرزندگی به دلیل ترشح ماده اندروفین دربدن میشود.
امروزه در دنیا طناب هایی مدرن با قابلیت سنجش تعداد حرکات، با مواد مختلف تشکیل دهنده و نیز انواع حرکات نمایشی و بسیار حرفه ای با طناب وجود دارد که برای انجام آنها فرد علاوه بر انعطاف بسیار خوب بدنی باید تحت آموزش مربی ورزشی قرار بگیرد.
عکاسی با توله ببر به چه قیمت؟
تسنیم:در حالی که تخلفات باغ وحش وکیلآباد مشهد که سالهاست بدون در دست داشتن مجوز سازمان حفاظت محیط زیست و به صورت غیرقانونی فعال است همچنان ادامه دارد و معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، دستور ضبط گونههای امانی این باغ وحش را صادر کرده، اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان رضوی از برخورد مقتضی با این باغ وحش و اجرای دستور مسئولان ستادی محیط زیست امتناع میکند.
درونزادگیری از گربهسانان در باغ وحش وکیلآباد مشهد که همواره با اعتراض متخصصان و فعالان حیات وحش مواجه بوده همچنان در این مرکز ادامه دارد: تولیدمثل گربهسانانی که خود حاصل چند نسل جفتگیری خانوادگی هستند و عدم تنوع ژنتیکی در جمعیتشان سبب شده تولههایی با مشکلات حاد ژنتیکی و عمری کوتاه و رنجآور به دنیا بیاورند. با این حال مسئولان باغ وحش مشهد که بخشی از درآمد این مرکز را از راه عکس گرفتن بازدیدکنندگان با این تولههای نگونبخت تامین میکنند، به عقیمسازی گربهسانان در این مرکز تن نداده و بستری برای تولد توله ببرها و توله شیرهایی فراهم میآورند که طی عمر کوتاهشان، به عنوان عروسکی برای عکس گرفتن در آغوش بازدیدکنندگان این باغ وحش مورد استفاده قرار میگیرند.
توله ببرهایی که در ادامه مشاهده میشوند، حاصل درونزادگیری از ببرهای باغ وحش وکیلآباد مشهد هستند که اردیبهشت 96 متولد شده و بعد دست به دست شدن در آغوش بازدیدکنندگان باغ وحش، پس از تحمل مشکلات جسمی ناشی از اختلالات ژنتیکی تلف شدهاند تا تصاویری جذاب را در صفحات مجازی بازدیدکنندگان این باغ وحش به یادگار گذاشته باشند. بازدیدکنندگانی که شاید اگر حکایت تلخی را که پشت عکسهایشان پنهان شده بدانند، از انتشارشان شرم میکنند.
تولهگرفتن از ببر و شیر و تولید تایگون (ببشیر) که سالهاست اعتراضات فعالان محیط زیست را به همراه دارد همچنان در باغ وحش مشهد ادامه دارد. اقدامی که در کلیه مراکز استاندارد نگهداری از حیات وحش در سراسر جهان ممنوع اعلام شده. این اقدام البته در مراکز نگهداری از حیات وحش ایران هم تخلف محسوب میشود اما از آنجایی که باغ وحش وکیلآباد مشهد، تا کنون به رعایت ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست تن نداده و بنابراین، مجوزی از سوی این سازمان دریافت نکرده است، به عنوان باغ وحشی که به صورت غیرقانونی فعال است، ارتکاب به تخلفاتی از این دست را بدون الزام به پاسخگویی در برابر سازمان حفاظت محیط زیست ادامه میدهد. بدین ترتیب، عدم دریافت مجوز سازمان حفاظت محیط زیست، ظاهرا برای باغ وحش وکیلآباد مشهد، امتیاز محسوب شده و مصونیت در برابر هرگونه نظارت و اعمال نظر را به همراه آورده است.
از سوی دیگر، انفعال اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان رضوی، که علیرغم نامههای مکرر معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست مبنی بر لزوم تعیین تکلیف باغ وحش مشهد، تا کنون نه اقدامی جهت تعطیل کردن این مرکز انجام داده و نه تلاشی جهت ملزم کردن مسئولان این مرکز به رعایت ضوابط محیط زیست، حکایت از آن دارد که مسئولان محیط زیست این اداره، ترجیح میدهند به منظور جلوگیری از تقابل با این باغ وحش، حاشیه امن خود را حفظ کرده و با این توجیه که باغ وحش مشهد، مجوز نداشته و امکان نظارت بر عملکرد آن وجود ندارد، تخلفات پیاپی این مرکز را به فراموشی بسپارند.
اما ماجرا آنجا جالب توجه میشود که هفته گذشته به دنبال انتشار تصاویری دلخراش سیاهگوش باغ وحش مشهد، علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست اعلام میکند که گونههای امانی باغ وحش وکیلآباد مشهد یعنی حیواناتی که از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به صورت امانت به این مرکز سپرده شدهاند طی روزهای آتی ضبط و برای تعیین تکلیف، به پارک پردیسان تهران منتقل خواهند شد. حمید صالحی، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان خراسان رضوی اما، در پاسخ به چرایی به تعویق افتادن این دستور، انتقال حیوانات امانی باغ وحش مشهد به تهران را مستلزم فراهم آمدن شرایطی خاص برای حملونقلشان عنوان میکند. این در حالی است که فعالان حیات وحش، با انتقاد از بهانه غیرقابل قبول صالحی، اعلام میکنند مخارج نقل و انتقال حیوانات باغ وحش مشهد به تهران را متقبل خواهند شد. مخارجی که به نظر نمیرسد آنقدر گزاف باشد که اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان رضوی برای تامین آن، بهانهتراشی کند.
اکنون سوال اینجاست که آیا مسئولان ستادی سازمان حفاظت محیط زیست خواهند توانست در برابر مقاوت باغ وحشی که در سایه مماشات اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان رضوی، چهارمین سال فعالیت غیرقانونی خود را پشت سر گذاشته و در کمال ناباوری موفق شده از این اداره، گونههای بومی و ارزشمندی چون پلنگ و سیاهگوش و خرس و روباه و گرگ را به صورت امانی دریافت کرده و در قفسهای غیراستاندارد خود جای دهد برخوردی قاطع به نمایش گذارند؟
شهیدی که معلمش را امر به معروف کرد
دفاع پرس:به بهانه برگزاری اولین یادواره شهدای اطلاعات و امنیت نیروی زمینی سپاه جنوبشرق کشور که پنجشنبه 19 مرداد در حسینیه ثارالله کرمان برگزار میشود، به معرفی تعدادی از شهدای این واحد در دوران هشت سال دفاع مقدس میپردازیم.
در ادامه نگاهی کوتاه به زندگی و خصوصیات رفتاری شهید «حسین صادقی» انداختیم که در ادامه میخوانید.
شهید حسین صادقی فرزند محمد در اسفند 1342 در روستای لطفآباد کشکوئیه رفسنجان به دنیا آمد و در سن هفت سالگی در مدرسه لطفآباد تحصیل کرد و پس از اخذ مدرک پنجم ابتدایی و به دلیل نبود امکانات، تحصیل را ترک کرد. در سال 1357 این شهید بزرگوار اعلامیهها و سخنرانیهای امام خمینی (ره) را دنبال میکرد؛ در راهپیماییها و سخنرانیهای ضد رژیم شرکت میکرد.
در همان روزهای اول جنگ حسین از طریق بسیج به جبهه رفت و در واحد اطلاعات عملیات لشکر ثارالله مشغول به خدمت شد وی در عملیاتهای والفجر یک تا چهار شرکت کرد. این شهید بزرگوار دی ماه 1363 در حالی که به همراه دو نفر از همرزمانش برای شناسایی مواضع دشمن به منطقه شلمچه رفته بود در درگیری با نیروهای بعثی از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
حسین فوقالعاده مهربان و باوفا بود
همرزم شهید روایت میکند: افتخار آشنایی با حسین که از نیروهای قدیمی واحد اطلاعات بود از همان بدو ورود نصیب من شد زیرا من اهل رفسنجان بودم و با حسین همشهری میشدم و این مسئله باعث شده بود در رفت و آمدها بیشتر با هم همسفر باشیم و بین ما رابطه عمیق عاطفی ایجاد شود و مثل دو برادر هوای همدیگر را داشته باشیم. بعد از عملیات والفجر 4 که در منطقه مریوان و ارتفاعات انجام شد قرار بود ما چند عملیات ایذایی را در منطقه انجام بدهیم.
بعد از ظهر بود که حاج قاسم آمد خط مقدم و دستور داد این منطقه باید امشب شناسایی شود و همین امشب هم وارد عملیات شویم. حسین به حاج قاسم گفت: ما دوربین دید در شب نداریم اگر امکان دارد برامون تهیه کنید. حاج قاسم با اقتدار گفت: شناسایی این منطقه نیاز به دوربین ندارد. غروب که شد کار را شروع و گزارش را تهیه میکنید. من و حسین سر شب کار را شروع کردیم.
منطقهای بود دارای ارتفاعات، شیار، رودخانه و تپههای کوچک و بزرگ. تنها راه ممکن پیمودن مسیر و شمردن قدمها و ثبت آنها بود. حدود 150 الی 200 متری که رفتیم هوا کاملاً تاریک شد و چشممان چیزی را نمیدید. تجربهها را روی هم ریختیم و با استفاده از نور و صدا، مسافت خودمان با دشمن را تخمین زدیم و منطقه را شناسایی کردیم و برگشتیم.
آن شب ما با سه گروهان وارد عملیات شدیم. یک گروهان به فرماندهی حاج حمید شفیعی که از قبل طرحریزی شده بود، یک گروهان را حسین برد و یک گروهان را هم من بردم. از طرفی ارتش بعث عراق هم با کمبود نیرو مواجه شده بود و نیروهای گارد را وارد عمل کرده بود به طوری که یک نفر از آنها از لحاظ رزمی به اندازه 10 نفر نیروی عادی کارایی داشت چون آموزشهای خاصی دیده و بسیار زبده و توانمند بودند و از امکانات تسلیحاتی هم چیزی کم نداشتند و مرتب روی بچهها آتش میریختند. بچهها به سختی توانستند تعدادی از این نیروهای گارد را سر به نیست کنند. آن شب تجهیزات دشمن باعث شد ما تلفات زیادی بدهیم و از طرفی کوهستانی بودن منطقه بچهها را نیز متفرق کرده بود.
عملیات که انجام شد من نیروهای خودم را برگرداندم و دو مرتبه برگشتم که نیروهای پشتیبانی را برسانم، آنقدر کنارم انفجار صورت گرفت که دچار موج انفجار شدم و راه خودم را گم کردم.
حدود 6 ـ 5 ساعت طول کشید تا خودم را از خط دشمن به نیروهای خودی رساندم. بچهها تعریف کردند در این مدت که من نبودم و همه از من بیخبر بودند حسین لب این شیار نشسته و گفته تا سیدعباس نیاید من لب به آب و غذا نمیزنم. او فوقالعاده مهربان و باوفا بود.
میخواهم از او سؤال کنم حالا از وضعیت حجابم راضی هست
مادر شهید روایت میکند: یکی از خصوصیات فردی و شاخص حسین تعصب و غیرت دینی و حجب و حیا و وقار بود و این اعتقادات او در جلساتی که با انقلابیون داشت محکمتر شده بود. این خصوصیات را در رفتار و کردار او چه در جمع خانواده و چه در محل تحصیل میشد فهمید.
یادم میآید دوران راهنمایی را در مدرسه شهاب میگذراند و از اینکه دبیر زبان آنها خانم بود و اصلاً حجابش را رعایت نمیکرد بسیار ناراحت بود و اعتراضش را در خانواده هم بیان میکرد. انگار از رفتن به مدرسه با این شرایط راضی نبود، حتی یک روز در کلاس درس با این خانم سر مسئله حجاب جر و بحث میکند و از او میخواهد که پوشش مناسبی داشته باشد و به نشانه اعتراض از کلاس خارج میشود که بعد از تنبیه از سوی مسئولین مدرسه دوباره به کلاس برمیگردد.
تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و همین خانم که از آشنایان بود و با ما رفت و آمد خانوادگی داشت به منزل ما آمد، بعد از دقایقی که نشست، گفت: این شاگرد ما کجاست؟ میخواهم از او سؤال کنم حالا از وضعیت حجابم راضی هست؟ پدرش به سراغ حسین رفت و از او خواست که جلو بیاید و با معلمش احوالپرسی و سپس از او عذرخواهی کند، اما حسین قبول نکرد و گفت: من کاری نکردم که به خاطرش عذرخواهی کنم، شما برو، میآیم و احوالپرسی میکنم.
بعد هر چه صدایش کردند جلو نیامد. مهمانی تمام شد و خانم رفت و حسین آمد. به او گفتم: حسین چرا روی حرف پدرت حرف زدی؟ تو هیچ وقت به پدرت نه نمیگفتی! چی شده اینقدر عوض شدی؟ در جواب گفت: با این وضع پوششی که او داشت به هیچ وجه حاضر نبودم باهاش روبرو شوم و حرف بزنم.
از نظر حسین ملاک پوشش اسلامی همان حدود اسلام بود که این خانم رعایت نکرده بود.
اینکه خفه نشدم و توانستم فرار کنم باید ممنون خدا باشیم
مادر شهید روایت میکند: صبح زود حسین دوچرخهاش را برداشت و به قصد مدرسه از خانه خارج شد اما یک ساعتی نگذشته بود که برگشت و کتابهای درسیاش را در گوشه اتاق انداخت و لقمهای صبحانه خورده و نخورده باز هم قصد رفتن کرد. از او پرسیدم: چرا برگشتی؟ مدرسه نرفتی؟ گفت: رفتم اما مدرسه تعطیل شد. گفتم: خب کجا میخواهی بروی؟ گفت الان میروم مسجد جامع، چهلم شهدای تبریز است و تجمع داریم. دنبالش دویدم و از او خواستم که زود برگردد و او در پاسخ گفت: انشاءالله.
او که رفت، مقداری آرد برداشتم و خمیر کردم تا نان بپزم، هنوز تنور را روشن نکرده بودم که زن همسایه آشفته و نگران وارد شد و بسیار بیتابی میکرد که «خدایا بچههامون را به سلامت برسان». او را آرام کردم و علت بیتابیاش را جویا شدم. او گفت: مسجد جامع را آتش زدند و بچههای ما توی مسجد هستند، خدا به خیر بگذراند. از من خواست که آماده شوم تا به مسجد برویم. من در پاسخ گفتم: میخواهم نان بپزم، شما هم آرام باش و بچهها را هم به صاحب مسجد بسپار، خدا خودش آنها را حفظ میکند.
او دقایقی نشست و بعد خداحافظی کرد و رفت اما واقعیت اینکه من وضعیتی بهتر از او نداشتم و بینهایت دلشوره داشتم و حال و حواس خودم را نمیفهمیدم. هنوز کارم تمام نشده بود که در زدند، نانها را رها کردم و به شوق دیدن حسین به طرف در دویدم اما حسین نبود و پدرش پشت در بود، از او خواستم که سریع به مسجد برود تا خبری از بچهها بیاورد. او نیز سراسیمه رفت و بعد از ساعتی برگشت و خبر آورد که از سهراه شمال جنوبی راه را بستهاند و نمیتوان به طرف مسجد رفت. او گفت که خیابانها پر از مأمور است و رفتن به طرف مسجد کاری خطرناک است.
زمان به سختی میگذشت و از حسین خبری نبود، ظهر شد، دست و پا شکسته ناهاری درست کردم و اصلاً نفهمیدیم که چی خوردیم، عقربههای ساعت و تیک تیک آنها روی اعصاب بود اما چارهای جز گذر زمان نبود. تا اینکه ساعت 5 ـ 4 بعد از ظهر دوباره در به صدا درآمد، سراسیمه به سمت در رفتم، حسین بود با تن و لباس دود زده و سیاه و چرخ نیمه سوخته. خدا را شکر کردم و به او گفتم: نصف عمر شدم، کجا بودی؟ این چه قیافهای است؟ او همانطور که صورتش را میشست گفت: مادر گرسنهام، گرسنه. غذایی آوردم، خورد.
وقتی از او سؤال کردم ماجرای آتش کشیدن مسجد چی بود و چطور نجات پیدا کردی؟ گفت: اینکه خفه نشدم و اینکه توانستم فرار کنم باید ممنون خدا باشیم.
مارادونا: من سرباز مادورو هستم
ایسنا:دیگو مارادونا، اسطوره فوتبال آرژانتین در صفحه رسمی فیسبوک خود نوشت: تا زمانی که هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا زنده بود ما طرفدار او بودیم.
وی افزود: هنگامی که نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا دستور دهد من برای یک "ونزوئلای آزاد" لباس سرباز را به تن میکنم و با امپریالیسم و آنهایی که میخواهند پرچمهای ما را که مقدسترین دارایی ما هستند پایین بکشند، مبارزه خواهم کرد.
مارادونا به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی نوشت: "زنده بادچاوز..زنده باد مادورو.. زنده باد انقلاب".
این اطلاعیه واکنش فوری ماریو کمپس، هم تیمی سابق مارادونا را به همراه داشت.
وی گفت: دیگو مارادونا چطور میتوانی از مرگ ۱۲۴ جوانی که از آزادی و دموکراسی در کشورشان دفاع کردند، حمایت کنی؟
این جر و بحث چند روز پس از آن صورت گرفت که بلوک تجاری منطقهای مرکوسور عضویت ونزوئلا را به حالت تعلیق در آورد و مادورو را به نقض حقوق بشر متهم کرد و از وی خواست تا فورا مجلس تازه تاسیس موسسان را منحل کند.
مادورو در سالهای اخیر متحدان بسیاری را در سراسر این منطقه از جمله آرژانتین و برزیل از دست داده چراکه آنها به جناح راست تغییر جهت دادند.
مارادونا به خاطر حمایت از سیاستمداران چپگرا در آمریکای لاتین کاملا معروف است و یکی از دوستان فیدل کاسترو، رهبر فقید کوبا به شمار میرود.
اظهارات مارادونا در فیسبوک انتقاد انریکه کاپریلس، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا را نیز به همراه داشت.
کاپریلس گفت: اگر مارادونا میخواهد به ونزوئلا بیاید من شخصا او را از فرودگاه همراهی میکنم و سراسر ونزوئلا را به او نشان میدهم تا بتواند با چشمان خود شاهد وضعیت کشورما باشد. این انقلابی که میگویید "غیرقابل دفاع و نامعتبر" است.
چرا پروفسور فوتبال خودکشی کرد؟
پسوتو بازیکن یوونتوس بود و فینال آمستردام را برابر رئال مادرید تجربه کرد اما تیم اسپانیایی توانست برای هفتمین بار فاتح لیگ قهرمان اروپا شود. دوستان پسوتو او را پروفسور مینامیدند چون بیرون از زمین عینک میزد و دوستدار ادبیات بود. او نوشتهای داستایوفسکی را دوست داشت. پسوتو زمانی که کفشهایش را آویخت در باشگاه تورینی شروع به کار کرد و در ژوئن ۲۰۰۶ به خاطر پرونده موجیگاته مورد تحقیق قرار گرفت. موجی مدیر باشگاه به داوران رشوه میداد تا آنها به نفع یوونتوس سوت بزنند. او مقصر شناخته شد و به همین خاطر یوونتوس را به سری B فرستادند. پسوتو به خاطر این اتفاق افسرده شده بود و خود را از پنجره یکی از دفترهای باشگاه به بیرون پرت کرد. او در این لحظه در دستانش تسبیح داشت. در این حادثه پسوتو با شکستگیهای زیادی رو به رو شد و بین مرگ و زندگی بود اما توانست با موفقیت این دوران را پشت سر بگذارد.
بازیکن پیشین یوونتوس پس از دو سال و چند ماه درباره خودکشیاش صحبت کرد و گفت: اکنون میفهمم اگر برای کسی اتفاق مشابهی رخ دهد سختترین کار پایان دادن به شایعات پیرامون است. پس از این اتفاق باید ریلکس کنید و به چیزهای خوب و بدی که در زندگی دارید فکر کنید.
او افزود: پس از خداحافظی از فوتبال در شرایط سختی قرار داشتم. همه چیز عوض شد. عادت به استرس و بالا رفتن آدرنالین داشتم. این موضوع روی بدنم و به خصوص بر روی مغزم تاثیر گذاشت. احساس بدی داشتم و حال و آینده را پر از ابهام میدیدم. باشگاه یوونتوس هم در شرایط بحرانی قرار داشت.
پسوتو درباره پریدن از پنجره اظهار کرد: تصمیمی نبود که من گرفته باشم. یک امر اختیاری نبود. در وضعیت خاصی قرار داشتم که در اصطلاح پزشکی آن را خارج از کنترل مینامند. کسی که از پنجره افتاد من نبودم. در حقیقت از اتفاقی که آن روز افتاد چیزی به یاد ندارم. من نبودم، نمیتوانم تصور کنم که خودم بودم. من انسان با ایمانی هستم و صادقه بگویم انگار دستی مرا در هوا نگه داشت تا زنده بمانم و باعث شد اتفاق بدتری نیفتد.
بازیکن پیشین یوونتوس افزود: پس از این حادثه زمانی که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. نمیتوانستم تکان بخورم. نمیدانستم چه اتفاقی برایم رخ داده است. تنها میتوانستم گردنم را به طرف دیگر بچرخانم. احساس درد نداشتم. از خودم پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ چیزی را به یاد نمیآوردم. ابتدا مدت زمان زیادی تحت نظر روانشناسان بودم تا بتوانم وضعیت خود را بهبود ببخشم و به شرایط قبل بازگردم. تیمی که تحت نظرش بودم کمکم و در مدت ۲۰ روز تمام حادثه را برایم شرح داد.
پسوتو در ادامه گفت: اکنون زندگی جدیدی دارم. بدنم آسیب زیادی از آن حادثه دید اما در شرایط جدیدی قرار گرفتم. احساسم کاملا متفاوت شده است. خودم را مسئول این اتفاق نمیدانم چون من نبودم. این حس بد به گذشته تعلق دارد و اکنون مطمئنتر زندگی میکنم و در وضعیت خوبی قرار دارم.
او در پایان اظهار کرد: اکنون زندگیام خیلی زیبا و هیجان انگیز است. نماینده یوونتوس هستم و با بازیکنان در همه زمانها در تماسم. اکنون احساسم مانند زمان بازیگریام است.
تجهیز ورزشگاه فوتبال آرسنال به انرژیهای پاک
باشگاه فوتبال آرسنال انگلستان هفته گذشته با شرکت عرضه کننده برق از انرژیهای تجدیدپذیر (Octopus Energy) قراردادی را به امضا رساند که قرار است این باشگاه را تماما به انرژی های پاک و تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی تجهیز کند.
اجرای قرارداد تجهیز این ورزشگاه فوتبال به انرژی های پایدار، نزدیک به یک سال بطول میانجامد تا بطور کامل و ۱۰۰ درصد انرژی تجدیدپذیر بکار برده شود.
ایوان گازیدیس – سخنگو و مدیر اجرایی ارشد باشگاه فوتبال آرسنال – بر این باوراست که وقتی پای انرژی در میان است، باشگاه ما باید پیشگام و پیشرو باشد.
مدیر اجرایی شرکت Octopus Energy نیز می گوید:" فناوری تولید برق از انرژی های تجدیدپذیر هم اکنون بسیار مقرون بصرفه بوده و از این طریق میتوانیم به مشتریان خود، انرژی پاک و دوستدار محیط زیست ارائه دهیم ".
وی افزود:" ما مفتخریم که با یک باشگاه فوتبال بسیار قدرتمند و مطرح مانند آرسنال شروع به همکاری کرده ایم و از ادامه همکاری های آینده با این باشگاه نیز استقبال خواهیم کرد".