شرحی از پایان 11 سال فراغ دو یار
«محسن خزائی» یکی از خبرنگارانی بود که برای تهیه گزارش مستقیم از جبهه مقاومت و نبرد با تکفیریها وارد سوریه شد تا از جریان اتفاقات و خبرهای نبرد گزارش مستند و دقیق تهیه و ارسال کند و این لحظات را به تصویر بکشد، این رسالت و توفیقی است که شامل کمتر خبرنگاری میشود که در حین تهیه گزارش با فریاد «اللهاکبر» به شهادت برسد.
محسن خزایی 15 آذرماه سال 1351 در خانوادای مذهبی به دنیا آمد. در سال ۱۳۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداوسیما آغاز کرد و در سال 1383 نیز مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.
پس از فعالیتهای تخصصی و حرفهای خبر، عشق دفاع از حرم، او را به سوریه کشاند. وی در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود، در بین رزمندگان مقاومت مداحی میکرد.
22 اسفندماه سال 1384 بود که خبر برگزاری مراسم یادواره شهدا در زابل به صورت نمابر به دفتر باشگاه خبرنگاران جوان استان سیستان و بلوچستان رسید.
محسن خزایی که در آن زمان مسئول باشگاه خبرنگاران جوان استان بود با «محسن ذوالفقاری» تماس گرفت و از وی خواست در سفری که به زابل دارد، او به عنوان خبرنگار همراهی کند.
در همین راستا، به سمت زابل حرکت و شب را در این شهر اسکان پیدا کردند تا روز بعد در مراسم یادواره شرکت کنند.
پس از پایان یادواره، محسن خزائی تصمیم میگیرد تا شب را در زابل بماند، اما محسن ذوالفقاری به خاطر شرکت در دعای ندبه مسجد امیرالمومنین (ع) از مسئولش کسب اجازه میکند تا به زاهدان برگردد.
محسن خزایی در حالی از شاگرد خودش خداحافظی کرد که نمی دانست این آخرین دیدار آن دو با یکدیگر است.
ذوالفقاری پس از خداحافظی، زابل را به مقصد زاهدان ترک کرد تا اینکه در مسیر راه، در منطقه «تاسوکی» زابل توسط گروهگ تروریستی «عبدالمالک ریگی» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
محسن خزایی پس از شهادت ذوالفقاری، همواره در حسرت این بود که چرا آن شب در زابل ماند و محسن را همراهی نکرد تا او نیز به مقام شهادت دست یابد.
محسن خزایی بعد از شهادت محسن، هر روز پنچ شنبه بر سر مزارش حضور پیدا میکرد و اشک میریخت و بارها بر سر مزار این شهید مداحی میکرد.
پس از حادثه تروریستی تاسوکی که به شهادت ذوالفقاری منجر شد، این دنیا برای برای محسن خزایی به مانند زندانی برای او تبدیل شده بود و آرزوی شهادت داشت تا هر چه زودتر به وصال شهید رفیقش برسد. تا اینکه بهعنوان خبرنگار صداوسیما در منطقه حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید و 11 سال انتظار برای وصال با رفیقش پایان یافت.
منبع: دفاع پرس