به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، روزنامه حمایت در یادداشتی از حسن لاسجردی نوشت: واکاوی مجموعه پیروزیهایی که در فرایند تحولات شش سال گذشته سوریه به نفع محور مقاومت رخ داده است، نشان میدهد که با گذار از دوره هجمه سنگین از سوی حامیان تروریسم علیه دولت مشروع سوریه، تحولات منطقه وارد دوره جدیدی شده است که بر اساس آن، جریانهای تکفیری و عقبه عبری- عربی – غربی آنها، راهکار نظامی را - بهاجبار و بهتدریج- با گفتگوهای سیاسی جایگزین کرده و به این رهیافت رسیدهاند که توان رویارویی میدانی را ازدستدادهاند؛ لذا وقتی نشست آستانه را موردبررسی قرار میدهیم، درخواهیم یافت که با فاصله گرفتن از نشستهای ژنو، موضوع فرایند سیاسی، بهمرور زمان پررنگتر شده و پدرخواندههای تروریستها امیدوار شدهاند که شاید بتوانند بخشی از شکستهای سنگین پادوهای تکفیری خود را از طریق گفتگو جبران کنند. درعینحال، تلاشهایی که توسط دولتهای عراق و سوریه، ایران و حزبالله و روسیه در ماههای اخیر بهخصوص از اواخر خردادماه به اینسو صورت گرفته و شامل گفتگوها، رایزنیها، ارسال هیئتهای مذاکرهکننده و مکاتبات در کنار ضرب شست جانانه حزبالله لبنان و حشدالشعبی در مناطق مختلف بوده است، غیرقابل شکست بودن مقاومت در منطقه را ثابت کرد و به دشمنان این پیام را مخابره کرد که قادر به تغییر معادلات و وادار کردن مقاومت به خالی کردن میدان نیستند.
آن دوگانه اگر در میان نبود!
در یادداشت روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری می خوانید: انتظار این بود- و هنوز هم هست- که رئیسجمهور محترم، دوره دوم ریاست خود بر قوه مجریه را با ارزیابی دقیق از نقاط قوت و ضعف دوره اول آغاز کند تا ضعفها و کاستیهای دوره قبل در دوره پیشروی تکرار نشوند، اما برخی از اظهارات آقای دکتر روحانی طی چند هفته اخیر و از جمله، آنچه در مراسم تحلیف مطرح کردند، این تلقی را پیش میآورد که ایشان دولت یازدهم را فاقد عیب و نقص جدی میدانند و بر ادامه همان راه در دولت دوازدهم اصرار دارند. این تلقی اگر واقعیت داشته باشد- که انشاءالله نداشته باشد- میتواند دولت دوم آقای دکتر روحانی را با کاستیهای جدیتر از قبل روبرو کند. یادداشت پیش روی اشاره به نکاتی در همین زمینه است. آقای روحانی رأی اکثریت مردم به ایشان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را نشانه تأیید مواضع و عملکرد دولت یازدهم دانسته و در بخشی از سخنان خود بعد از انجام مراسم تحلیف میگویند؛ «مردم آگاه و هوشیار ایران با خلق حماسه اردیبهشت و مشارکت کمنظیر خود در انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر با ما به روشنی سخن گفتند و نظرات خود را با صراحت اعلام کردند. آنان با زبان رأی خود گفتند چه میخواهند و چه نمیخواهند و با رأی اعتماد مجدد و معنادار خود، رویکرد و راهی را انتخاب کردند که 4 سال در معرض آزمون و نقد و ارزیابی همگان قرار داشت». درباره استناد آقای روحانی به 23 میلیون و چند صد هزار رأی خود در مقایسه با 16 میلیون رأی رقیب باید گفت؛ کاستیهای دولت یازدهم مخصوصاً مواردی نظیر گسترش بیکاری، سختی معیشت مردم، تعطیلی انبوهی از کارگاههای تولیدی، رکود کمسابقه، تورم لگامگسیخته، حمایت از حقوقهای نجومی، نتیجه «تقریباً هیچ» برجام که 4 سال امکانات و ظرفیتهای نظام از مردم دریغ شده و به پای آن ریخته شده بود و... از نگاه «مردم آگاه و هوشیار ایران» پنهان نبوده است و اگر قرار بود کارنامه دولت یازدهم ملاک قضاوت و رأی مردم باشد، به یقین آرای آقای دکتر روحانی نه فقط به اکثریت نمیرسید بلکه رقمی بسیار پایینتر از مرز اکثریت را در پی داشت. رأی اکثریت آقای روحانی را باید در تلاش گسترده و همهجانبه ایشان و برخی دیگر از دولتمردان در القای دوگانه «جنگ یا دولت فعلی»! جستجو کرد، چه کسی میتواند انکار کند که آقای رئیسجمهور و دولت ایشان از طریق رسانههای زنجیرهای و با حمایت آشکار برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی و رسانههای تحت اختیار آنها، اصرار داشتند به مردم بقبولانند که اگر در انتخابات به آقای روحانی رأی ندهند باید منتظر حمله نظامی آمریکا باشند! این ترفند دقیقاً از هنگامی به کار گرفته شد که بسیاری از شواهد و قرائن موجود و نظرسنجیهای معتبر از نارضایتی گسترده مردم از دولت یازدهم و ناکارآمدی آن حکایت میکرد.
اندر مصائب انتخابهای بیقاعده
روزنامه جوان در یادداشتی از رحیم زیادعلی نوشته است: 24 تیرماه 94 یعنی فردای روز امضای توافق هستهای با 1+5 لیستی 80 نفره از نمایندگان مجلس نهم در فضای مجازی به شکل گستردهای منتشر شد که در آن از مخاطبان خواسته شده بود «اگر نام نماینده شهر خود را در لیست زیر مشاهده کردهاید در انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند ماه سالجاری برگزار میشود، رأی ندهید.» ذیل آن اسامی تأکید شده بود: لطفاً اطلاعرسانی کنید تا مردم نمایندههای خود را بهتر بشناسن! حامیان متعصب و سرسخت توافق هستهای، در تبلیغات گستردهای این توافق را فتح الفتوحی نامیدند که کوچکترین انتقاد و خدشه به آن گناهی بخشودنی تلقی میشد. پس از آن بود که برنامه تخریب نمایندگان منتقد آغاز شد. گرچه اکنون و پس از دوسال از امضای توافق هستهای و به اعتراف دولتیان برجام دستاوردی جز «تقریباً هیچ» نداشته است؛ اما در فضای تخریبی و تبلیغی آن روزها بسیاری از نمایندگان مجلس نهم از راهیابی به مجلس دهم بازماندند که بیشترین نمود آن در تهران بود. اسفند 94 انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد و آن تخریبها در برخی شهرستانها جواب داد. در تهران نیز لیستی تحت عنوان «امید» همه کرسیهای این حوزه انتخابیه را از آن خود کرد. لیستی (ملغمهای) از انواع و اقسام گرایشها (که بعدها آشکار شد) با اسامی عمدتاً گمنام که تنها ویژگی آنها حضور ذیل یک نام و لیست بود. اما این ترکیب نامتجانس خیلی زود کار دست نمایندگان تازه کار خصوصاً در تهران داد و بعضاً با اتخاذ مواضعی در رسانهها یا نطقهای پیش از دستور بسیاری از منتقدان و حتی موافقان اصلاح طلب خود را حیرتزده کردند. 11 خرداد 95 عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با درک این واقعیت و اشاره به این نکته که مهمترین مسئله کشور، مشکلات اقتصادی است و به احتمال فراوان فقط اندکی از نمایندگان موجود با مسائل اقتصادی آشنایی دارند، پیشنهاد کرد که ریاست مجلس یا هیئت رئیسه آن، دو جلد کتاب «اقتصاد برای همه و بینش اقتصادی برای همه»، را تهیه کرده و به رایگان در اختیار نمایندگان قرار دهند و از آنان بخواهند که کتابها را در نخستین فرصت مطالعه کنند و در صورت امکان آزمون هم از آنان گرفته شود. این دو کتاب درباره اقتصاد کلان و اقتصاد خرد است که با زبان ساده و روان و با ذکر مثالهایی که نمایندگان هر روز با آنها مواجه هستند، نوشته شده است. خواندن این کتاب در درجه اول موجب تقویت بینش اقتصادی خواننده میشود. عبدی به درستی نوشته بود: نمایندگان میخواهند درباره سرنوشت این ملت تصمیم بگیرند، پس لازم است با مسئله مهم آنان که اقتصاد است نیز حداقلی از آشنایی را داشته باشند. اما این غفلت و ناآگاهی گویی تنها در دانش اقتصادی نمایندگان نهفته نیست؛ بلکه در سایر حوزهها نیز ساری و جاری است. روز شنبه 14 مرداد، مراسم تحلیف ریاست جمهوری دوازدهم با حضور رؤسای قوا، نمایندگانی بلندپایه از 95 کشور جهان و مسئولان لشکری و کشوری به شکل آبرومندانهای برگزار شد که انتشار تصاویری از حاشیه این مراسم، ذائقه ملت را تلخ کرد؛ تصاویری از حرص و ولع برخی از همان نمایندگان «لیست امید» که برای سلفی گرفتن با فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سر از پا نمیشناختند. واکنش نمایندگان به این ذوقزدگی هم البته جالب بود، برخی دفاع کردند و برخی هم گرچه عذرخواهی کردند، اما توجیهات آنها عذر بد تر از گناه بود. این رفتار البته با واکنش گسترده فعالان سیاسی مواجه شد.
غلبه با کدام است؟ ترامپ یا برجام؟
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: روزنامه انگلیسی گاردین ضمن انتقاد از فضاسازیهای ترامپ و همفکرانش علیه برجام، اعلام کرد اگرچه برجام یک فاجعه نیست ولی قطعاً لغو آن توسط آمریکا پیامدهای فاجعه باری را به همراه خواهد داشت. دونالد ترامپ نه تنها در دوره تبلیغات انتخاباتی بلکه حتی همین روزها هم به جوسازی علیه برجام ادامه میدهد و اصرار دارد که دیگران را هم به دنبال خود بکشاند و با خود همراه سازد. اما از بدشانسی ترامپ همین بس، که حتی در میان اطرافیانش هم در این مقوله، همفکر و همراه قابل ذکری به چشم نمیخورد. ترامپ از همان ابتدا برجام را یک توافق بد معرفی میکرد و خواستار پاره کردن آن بود. بعدها همفکران موذی و فریبکار وی توصیههای دیگری را مطرح کردند. بعضی خواستار دور جدیدی از مذاکره پیرامون برجام شدهاند. برخی دیگر میگویند که باید برجام را برهم زد، ولی به هزینه ایران و از طرف ایران!. ترامپ حتی در تنظیم و تحکیم مناسبات آمریکا با متحدانش هم دچار لغزشهای شدید و جبران ناپذیری شده که شاید هیچگاه، هیچکس نتواند آنها را به شرایط گذشته باز گرداند و تثبیت کند. مناسبات شکننده با اتحادیه اروپا درحالی که ترامپ به وضوح خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا و نابودی یورو، پول واحد اروپائی و خروج هرچه بیشتر کشورها از قلمرو اتحادیه اروپا شده، قطعاً به سادگی و فوریت قابل ترمیم نیست و بعید است که در دوره ترامپ، ثبات نسبی را هم تجربه کند. مخالفتها و اعتراضات رسمی و غیر رسمی فقط به متحدین واشنگتن محدود نمیشود بلکه درون جامعه آمریکا هم دودستگی و اعتراض آشکار به وضوح قابل رصد کردن است. بسیاری از سیاستمداران کهنه کاری که برای چندین دهه در جایگاه سیاستگذاری و مشاوره در سطوح ارشد ساختار قدرت در آمریکا بوده اند، همچنین طیف وسیعی از ژنرالها و برجستگان ساختار نظامیگری آمریکا بارها به صورت گروهی یا انفرادی، نامههای سرگشادهای برای ترامپ و خطاب به وی و اطرافیانش منتشر کردهاند که نسبت به عملکرد و موضع گیری وی و عواقب برگشت ناپذیر آن به طور جدی هشدار دادهاند و پیامدهای نگرانکننده آن را غیرقابل پیشبینی قلمداد کردهاند.
فقرزدایی برای رفاه ایرانیان
در یادداشت روزنامه شرق می خوانید: براساس مطالعات اجتماعی که بهتازگی صورت گرفته است، نهتنها پدیده حاشیهنشینی کاهش پیدا نکرده بلکه حتی روندی متفاوت با گذشته را تجربه میکند. در تحقیقی که سعید مدنی انجام داده، به صورت میدانی و براساس مشاهدات تجربی خود دریافته است که در برخی مناطق ایران تنها روستاییان نیستند که به حاشیهنشینی وارد شدهاند بلکه بخشی از طبقات متوسط در جامعه ایران نیز به حاشیهنشینی گرایش نشان دادهاند و در شهرهای بزرگ، این طبقات متوسط اجتماعی هستند که آرامآرام به حاشیهها رانده میشوند. این مسئله میتواند بهعنوان زنگ خطری اساسی به صدا در آيد و نیاز به توجه بیشتر به طبقات فرودست اقتصادی را بیش از گذشته نشان دهد. علاوه بر آن فراموش نکنیم اصولا مبنای پوپولیسم که نوعی گرایش سادهانگارانه در حوزه حل مسائل اجتماعی را تبلیغ میکند، میتواند در آینده جامعه ایران به نحوی مجددا خود را نشان دهد و مروجان پوپولیسم که براساس وعدههای زودهنگام و سطحیگرایانه میتوانند به موفقیت دست یابند، برنامهریزیهای درازمدت را بار دیگر مخدوش کنند.
دولت دوازدهم و ۱۰ فرمان راهگشا
محمود فرشیدی در یادداشت روزنامه رسالت نوشته: مراسم تنفیذ ریاست جمهوری پنج شنبه گذشته در حضور مقام معظم رهبری و با شرکت جمعی از مسئولان و شخصیتهای کشور با سلیقههای متفاوت سیاسی، برگزار شد و جلوه ای از سماحت و شرح صدر نظام اسلامی را به نمایش گذاشت. با استقرار نظام جمهوری اسلامی، اینک قریب چهل سال است که مردم ایران زمام امور سیاسی خویش را در دست گرفتهاند و علاوه بر دوازده مرتبه انتخاب رئیسجمهور و انتخاب نمایندگان 10 مجلس شورای اسلامی و پنج مجلس خبرگان و 5 شورای شهر و روستا، از طرفی ارکان حکومت مردم سالاری دینی را نهادینه ساخته اند و از طرف دیگر وکلایی را برگزیدهاند تا در چارچوب قوانین و در حوزه های تعیین شده از حقوق مردم دفاع نمایند. آنچه در یک نگاه کلی به روند چهار دهه گذشته موجب افتخار ملی است، ثبات سیاسی و حرکت تعالی جویانه نظام اسلامی بر اساس اهداف ترسیم شده اش می باشد، علی رغم آنکه دشمن همواره و با تمام توان برای براندازی و انحراف آن تلاش کرده است. توجه به این واقعیت آشکار که ملت ایران طی چهل سال استقامت توانسته است از هویت و استقلال و آرمان های خویش در برابر افزون طلبی های سلطهگران جهان دفاع نماید، برای تمامی مردم جامعه ما و بخصوص برای مسئولان و دولتمردان، ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد، به ویژه آنکه متأسفانه در گردش مقامات و سمت ها، بازی خوردگانی به چشم می خورند که با نادیدهگرفتن این واقعیت آشکار و ثبات و اقتدار نظام اسلامی، خواسته و ناخواسته در مسیر اهداف دشمن قرار گرفته اند و تبعاً از گردونه این نظام مردم سالار حذف شده اند. اینک ملت ایران با حضور شکوهمند خویش در انتخابات، برای رئیس جمهور منتخب در دوره دوازدهم و همکاران جدید ایشان فرصتی بسیار ارزشمند فراهم ساخته است تا با استفاده از ظرفیت های فراوان ملت و کشور در جهت رفع کمبودهای فراوان و حل مشکلات مردم، همت گمارند و بتوانند با «کار جهادی» و رویکردی «انقلابی» و تکیه بر حمایت های مردمی و «بهرهگیری» از «انبوه امکانات کشور» و نیز با ابتکارات جدید، کارنامه ای درخشان از عملکرد دولت دوازدهم را پس از چهار سال ارائه دهند.
مبارزه با گوشی قاچاق «رجیستری» نمی شود
مریم حقپرست طی یادداشتی برای روزنامه خراسان نوشت: گویی وعدههای تکراری مسئولان درباره زمان اجرای رجیستری موبایل پایان ندارد.وزیرارتباطات در تازه ترین اظهار نظر در این باره با تعویق زمان اجرای رجیستری برای چندمین بار،عملیاتی شدن این طرح مهم برای مقابله با سالانه 2 هزار میلیارد تومان قاچاق موبایل را به مهرماه موکول کرد. در حالی که طرح رجیستری تلفن همراه از آذرسال 94 در ستاد مبارزه با قاچاق کالا کلید خورد، اما همچنان زمان اجرای رسمی این طرح مشخص نیست.این طرح گسترده که دراجرای آن چندین دستگاه شامل وزارت ارتباطات، گمرک، وزارت صنعت، معدن و تجارت و ستاد مبارزه با قاچاق کالا دخیل هستند، پس از حدود2 سال، همچنان بلاتکلیف است و حتی گزارشی از روند پیشرفت و سرنوشت آن ارائه نمیشودو با وجود این که در روزهای پایانی دولت بیشتر وزارتخانهها تلاش کردند طرحهای نیمه تمام برجای مانده را به سرانجام برسانند، اما درباره رجیستری هنوز صحبتی شنیده نمیشود. مروری بر مهمترین رویدادهای مربوط به رجیستری، نشان از خلف وعدههای مکرر مسئولان در این ماجرا دارد. از یک سو مسئولان وزارت ارتباطات، عدم آمادگی فنی و مشکلات زیرساختی را دلیل تعویق اجرای طرح اعلام میکنند و از سوی دیگر مسئولان ستاد مبارزه با قاچاق کالا از کُندی پیشرفت طرح از ناحیه وزارت ارتباطات، گلایه دارند. در این بین مرجعی برای نظارت دقیق به منظور به ثمر رسیدن این طرح مهم تعیین نشده تا تکلیف اصلیترین پروژه مقابله با بخش مهمی از قاچاق روشن شود.
همراهی ملی با دولت پیش نیاز تحقق مطالبات مردم
جهانبخش خانجانی فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی برای روزنامه ایران نوشت: دوازدهمین مراسم تحلیف رئیس جمهوری و ادای سوگند او در جمع نمایندگان مردم ایران و مقامات سیاسی کشورهای مختلف دارای وجوه حائز اهمیتی بود. رئیس جمهوری در سخنرانی خود طی این مراسم برهمان مباحثی تأکید کرد که در مسیر انتخابات به عنوان شعارها و برنامههای خود در سیاست داخلی و خارجی مطرح کرده بود. شعارها و برنامههایی که اکثریت مردم در 29 اردیبهشت به آن رأی دادند و در نقطه مقابل به طرح شعارهایی که احساس میکردند عملیاتی نیست، نه گفتند. بدیهی است که رئیس جمهوری منتخب در روز تحلیف علاوه بر آنچه در متن سوگند مشترک همه رؤسای جمهوری آمده است، باید برای عمل به عهدی که در مسیر انتخابات با مردم بسته است سوگند یاد کند و این عهد و میثاق پایه حرکت او است. این سوگند و تأکید بر آن از این جهت اهمیت دارد که متأسفانه در جامعه ما آنچه مغفول واقع شده است، حق سیاسی جریانات فکری است که در جامعه تلاش میکنند تا یک ایده و اندیشه را پیروز کنند. حال آنکه در یک فرایند مردم سالارانه، خاصه از آن نوع که در کشورمان تجربه میکنیم، وقتی 24 میلیون نفر به یک فکر و اندیشه رأی میدهند، توقع میرود که برنامهها نیز باید منبعث از همان فکر و اندیشه باشد. هرچند رئیس جمهوری، رئیس جمهوری 80 میلیون شهروند ایران است و نباید حقوق اقلیت یا شکست خوردگان در انتخابات نادیده گرفته شود. اما طبیعتاً باید مسیری دنبال شود که در فرایند انتخابات پیروز شده است و به باورم روحانی نیز در فرازی از سخنرانی خود همین نکته را گوشزد کرد و یادآور شد که جریان حرکت دولتاش همانی خواهد بود که از سوی او در انتخابات مطرح شده و پاسخ مثبت مردم را به همراه آورده است.
اصلاحات اقتصادی و دو نرخ کلیدی