صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

جدایی "ایران و روسیه" راهبرد آمریکا و اروپا در تحریم‌ها

۱۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۲:۰۱
کد خبر: ۳۳۶۰۳۷
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
کارشناس مسائل استراتژیک معتقد است که راهبرد آمریکا و اروپا در همزمانی تحریم‌ها حامل این پیام است که باید ایران از روسیه یا مسکو از تهران جدا شده و هر تحول سیاسی در جهان هژمون آمریکا و سلطه اروپا را تامین کند.

به گزارش سرویس بین الملل برد موشک‌های تدافعی ایران در اواخر دهه 90 می‌توانست برخی کشورهای اروپایی عضو ناتو را مورد هدف قرار دهد، بر همین مبنا اروپا زودتر از آمریکا با ابراز نگرانی از توسعه فناوری موشکی در ایران، همراه با جریان سازی رسانه‌ای، این بحث را به طور جدی مطرح و به تدریج آن را تحت عنوان یک موضوع امنیتی و سیاسی نزد محافل بین‌المللی و افکار عمومی اروپا و آمریکا دنبال کرد.

ابتدا آمریکا توجه خاصی به برنامه‌های موشکی ایران نداشت تا اینکه اروپایی‌ها با توجه به برد موشک‌ها، امنیت اسرئیل را مطرح کردند.

فکر نظامی ابتدا قدرت انفجار آنها را محاسبه می‌کند، سپس موشک‌ها را در نزدیکی مرزهای ایران قرا می‌دهد و شعاع عملیاتی آنها را با پرگار مشخص می‌کنند، اما استراتژیست‌ها بعد از تعیین میزان قدرت تخریب و برد عملیات موشک به این فکر می‌کنند که زمان شلیک و جهت شلیک کجا است.

اروپا اعتقاد داشت و دارد که بر اساس بند 5 پیمان ناتو، موشک‌های ایران به اروپا یا کشورهای عضو ناتو شلیک نخواهد شد، زیرا قلب پیمان ناتو ماده 5 آن است و طبق آن کشورهای امضا کننده توافق کرده‌اند که حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو ناتو، حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی شده و ناتو وظیفه دارد که با همه ظرفیت‌های خود برای دفع تجاوز به مقابله برخیزد. بنابر این اروپا نگاه‌ها را برای مقابله با تهدید موشکی ایران متوجه اسرائیل کرد که از حمایت‌های آمریکا برخوردار شود.

اروپا در پی رایزنی‌های فراوان امنیتی با آمریکا و اسرائیل، مشترکاً موضوع موشکی ایران را به دانش هسته‌ای کشورمان تسری دادند. استدلال آنها این بود که کشور برخوردار از انرژی‌های فسیلی، منابع و ذخایر عظیم گاز، نیاز به نیروگاه اتمی و غنی سازی اورانیوم ندارد. بنابراین در مذاکرات برجام، سیاست اروپا و آمریکا تلفیق دستاوردهای موشکی با برنامه‌های هسته‌ای ایران بود.

هدف آنها از فرایند و ادامه مذاکرات این بود که به کشورهای جهان و قدرت‌های بزرگ تفهیم کنند که ایران در صدد ساخت سلاح هسته‌ای است. استدلال می‌کردند که هزینه‌های میلیادر دلاری ساخت موشک با برد 3000 کیلومتر با کلاهک جنگی متعارف در کنار غنی سازی اورانیوم با غنای بالا برای کاربردهای پزشکی، توجیه اقتصادی ندارد و تنها می‌تواند برای اهداف نظامی غیر متعارف مد نظر باشد.

ایجاد این نگرانی در جامعه بین‌المللی به همراه ایران هراسی که در حاشیه مذاکرات صورت می‌گرفت، در نهایت زمینه ساز پیچده‌ترین اجماع بین‌المللی و ایجاد شبکه‌هایی از تحریم‌های چند وجهی علیه کشورمان شد که در تاریخ بشر سابقه نداشت.

بدین ترتیب راهبرد مقابله جدی با برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران که در استراتژی‌های دراز مدت سیاسی و امنیتی اروپا و آمریکا تدوین شده بود و طی 10، 20 سال گذشته در چارچوب تحریم‌های قدیم و جدید اعمال می‌شود، مواضع مشترک اروپا و آمریکاست و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

باید توجه داشت که در شرایط کنونی نظام و شبکه‌های ایجاد تحریم، مهم‌تر از خود تحریم‌ها هستند، زیرا می‌تواند هر کشوری و یا هر کشور متحد هدف را در اسرع وقت فلج کند.

آمریکا با برخورداری از برخی فناوری های منحصر فرد به ویژه در بخش‌های مربوط به صنعت نفت و گاز، هوا فضا، نظام بانکداری و امتیازهای ویژه‌ای که بعد از جنگ جهانی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی کسب کرده قادر است بدون همراهی و مشارکت کشورهای اروپایی تحریم‌های شکننده را علیه هر کشوری برقرار کند.

در مورد روسیه نگاه اروپا و آمریکا به این کشور طی صد سال گذشته امنیتی و بازدارنده بوده است. در دوران جنگ سرد اروپا نیم قرن گروگان سیاست‌های امنیتی آمریکا بود تا سرانجام شوروی سابق فروپاشید.

طی هفتاد سال گذشته نیز روابط طرفین در قالب روابط فراآتلانتیک تا اندازه‌ای در هم تنیده شده که وابستگی متقابل را با توجه به سرعت تحولات در خاورمیانه و جهان، به اقدامات مشترک سیاسی، اقتصادی و امنیتی مبدل کرده است.

آمریکا و اروپا یک شبه تصمیم نمی‌گیرند. میلیاردها دلار پروژه را با روسیه در نورد استریم برای چند دهه امنیت انرژی آزمایش می‌کنند. تا طرف مقابل به زعم آنها ارزش پروژه و همکاری مشترک جهانی را درک کند.

اروپا و آمریکا با تحریم‌های جدید، روسیه را در یک دست انداز تاریخی برای 100 سال همکاری‌های آتی قرارداده‌اند. از نگاه اروپا و آمریکا، شرط رابطه خوب با غرب نوشتن دیکته خوب است.

راهبرد آمریکا و اروپا در همزمانی تحریم علیه ایران و روسیه، حامل این پیام است که یا باید روسیه از ایران و یا ایران از روسیه جدا شود. این هدف کوتاه مدت آنهاست. در یک کلام هر تحول سیاسی و امنیتی در جهان باید ادامه هژمون آمریکا و سلطه اروپا و آمریکا در منطقه را براساس نظم نوین جهانی تعریف شده از سوی آنها تامین کند.

اما در رابطه با تفاوت همراهی اتحادیه اروپا در خصوص تحریم ایران با تحریم روسیه، باید قصد و ماهیت تحریم‌ها، همچنین جنس تحریم‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در ظاهر روسیه باید از کریمه و سوریه و نیز ایران از سوریه خارج شود و صنایع موشکی خود را به قطعنامه‌های سازمان ملل واگذار کند.

اما مگر آمریکا و اروپا قبل از ورود روسیه به کریمه و سوریه با مسکو بی‌مشکل بودند؟! مگر در زمانی که ایران قادر به تولید آر پی جی 7 هم نبود، آمریکا و اروپا با کشورمان بی مشکل بودند؟! مگر با قاجار و پهلوی‌ها دست نشانده خودشان بی مشکل بودند؟!

بنابراین هدف اصلی تحریم‌ها ایجاد بی ثباتی برای دولت‌های غیر همسو و بی انگیزه‌گی در ملت‌هاست؛ به عبارت ساده‌تر عقب افتادگی. به میزانی که این عقب افتادگی استمرار یابد، پیشرفت‌های آنها توسعه و گسترش بیشتر را تجربه خواهد کرد. از سوی دیگر این عقب افتادگی‌ها وابستگی‌های جدیدی به وجود می‌آورد که در نهایت همه باید به زعم آنها خوب دیکته نویسی را بیاموزند.

باید توجه داشت که تحریم‌ها در حالی که یک اقدام سیاسی و اقتصادی هستند از زاویه دیگر یک برنامه و راهبرد دراز مدت سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای آموزش دیکته نویسی به منظور پذیرش نظم‌های نوین جهانی در آینده هستند.

در یک جمع بندی، آمریکا و اروپا با ایجاد تحریم‌ها و تضعیف سایر کشورها به اهداف و همکاری‌های مشترک بلند مدت منطقه‌ای و جهانی دست یافته‌اند و نگرش متفاوتی در ارتباط با وضع تحریم‌ها علیه ایران و یا روسیه ندارند و مکمل یکدیگر عمل می‌کنند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *