صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«حرف نوی جمهوری اسلامی»

۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۷:۳۶
کد خبر: ۳۳۵۲۱۴
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
«انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهوری اسلامی است.» این جمله‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی نمایانگرِ جایگاه و اهمیت موضوع «انتخابات» در نگاه و اندیشه‌ی ایشان است. البته انتخابات در نظام جمهوری اسلامی در چارچوب الگوی «مردم‌سالاری دینی» قرار می‌گیرد. الگویی که به لحاظ مبانی و آثار با دمکراسی غربی تفاوت‌هایی جدی و بُنیادین دارد.

به گزارش گروه سیاسی  پایگاه اطلاع‌رسانیKHAMENEI.IR به مناسبت برگزاری مراسم تنفیذ دوازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری در یادداشت زیر به بازخوانی الگوی مردم‌سالاری دینی و جایگاه و اثرات انتخابات در آن براساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌پردازد. 

«انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهوری اسلامی است.» ۱۳۹۰/۰۳/۰۸ این جمله‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی نمایانگرِ جایگاه و اهمیت موضوع «انتخابات» در نگاه و اندیشه‌ی ایشان است. البته انتخابات در نظام جمهوری اسلامی در چارچوب الگوی «مردم‌سالاری دینی» قرار می‌گیرد. الگویی که به لحاظ مبانی و آثار با دمکراسی غربی تفاوت‌هایی جدی و بُنیادین دارد.

انقلاب کشور را به دست صاحبان اصلی‌اش داد
پیروزی انقلاب اسلامی و برسر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی نقطه‌ی عطفی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بود. تا قبل از این تحول رسما «ملت» در تصمیم‌گیری‌های کلان ملی اعتبار و نقشی نداشت: «یک روزی بود در این کشور که میگفتند آقا! مملکت صاحب دارد؛ صاحب مملکت کیست؟ اعلیحضرت... شاه صاحب مملکت بود، یعنی یک عنصر فاسد، نالایق، وابسته و غالباً تهی از غیرت ملّی، صاحب مملکت بود. خب، جمهوری اسلامی آمد این صاحب غاصب دروغین را کنار زد، مملکت را داد دست صاحبان اصلی‌اش که ملّتند.» یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب همین استقرار نظام «مردم‌سالاری دینی» در کشور و دخیل کردن اراده و رأی مردم در سرنوشت‌شان بوده است: «ملت ما تا قبل از انقلاب اسلامی مزه‌ی حاکمیت مردم را نچشیده بود... مزه‌ی مردم‌سالاری را مردم در جمهوری اسلامی چشیدند. از آغاز پیروزی انقلاب تا امروز، در همه‌ی مسائل مهم، در همه‌ی مسئولیتهای اساسی کشور، مردم بودند که نقش ایفا کردند... مردم احساس میکنند که بر سرنوشت خود در مدیریت کشور و در برنامه‌های کلان کشور، آنها هستند که تصمیم‌گیرند و نظارت میکنند و عمل میکنند؛ این مردم‌سالاری دینی است.»

جمهوریتِ برآمده از اسلام
در «الگوی جمهوری اسلامی» نه تنها مردم‌سالاری و دین دو عنصر جدا از یکدیگر نیستند بلکه مردم‌سالاری برآمده از دین است: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالارى و تکیه‌ى به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است... باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام به‌وسیله‌ى مردم‌سالارى است... کار، دست مردم است؛ این، پایه‌ى اصلى حرکت امام بزرگوار است.» در واقع در این الگو «جمهوریت» از «اسلام» جدا نیست: «در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمی‌دهد در این کشور مردم‌سالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند.» نکته‌ی مهم حائز اهمیت اینکه این الگو با این مبانی و مختصات در سطح جهانی «حرفی نو و جدید» محسوب می‌شود: «امروز مردم‌سالاری دینی‌ای که ما در کشور خود مطرح می‌کنیم، یک حرف نو است؛ نه فقط به خاطر این‌که ما شاخه‌ای از مردم‌سالاری را ارائه می‌دهیم؛ نخیر، ما در واقع در مردم‌سالاریهای دنیا شبهه می‌کنیم.»

انتخابات، مظهر مردم‌سالاری دینی
با اتکاء به این مبانی است که مسئله‌ی «انتخابات» در نظام اسلامی جایگاه و اهمیتی خاص پیدا کرده و تبدیل به نماد مردم‌سالاری دینی می‌شود: «انتخابات مظهر اراده‌ی ملی است، نماد مردم‌سالاری اسلامی است. ما که مسئله‌ی مردم‌سالاری اسلامی را در مقابل دموکراسیِ لیبرال غربی مطرح کردیم، مظهر مردم‌سالاری اسلامی همین حضور مردم در انتخابات است.» تا جایی که بدون انتخابات مردم‌سالاری‌ای وجود نخواهد داشت: «انتخابات یک حادثه‌ی گذرا نیست، یک حادثه‌ی اثرگذار است؛ لذا روی این باید تأمل کنیم. اولاً انتخابات رکن مهم نظام است. نظام مردم‌سالاری دینی، متکی به انتخابات است. بدون انتخابات، مردم‌سالاری نخواهد بود. معیار تکیه‌ی به مردم، معیار مشهود و محسوس و قابل اندازه‌گیری، همین انتخابات است.» این اهمیت تا آنجاست که در مقاطع گوناگون و علی‌رغم همه‌ی فشارها و توطئه‌ها و... هیچگاه در نظام اسلامی انتخابات «تعطیل» نشده: «انتخاب مردم خیلی مهم است. در دوران جنگ، این تهران زیر بمباران بود، اما انتخابات تعطیل نشد. دوران جنگ، در شهرهائی که موشکباران رژیم صدام بود، انتخابات تعطیل نشد. در یکی از دوره‌های مجلس فشار آوردند شاید بتوانند به دلائل سیاسیِ خودشان انتخابات را تأخیر بیندازند، اما موفق نشدند. تا امروز در انتخابات جمهوری اسلامی و حضور مردم، یک روز تأخیر نشده است؛ این مردم‌سالاری است. روز اول امام گفت و جمهوری اسلامی بر سر این مردم‌سالاری ایستاد؛ قبول نکرد که از مردم‌سالاری عبور کند.»

جابجایی قدرت اجرائی با متانت و آرامش
از سوی دیگر حضور مردم در انتخابات دستاوردها و ثمرات مهمی را برای کشور به همراه دارد. یکی از این نتایج حفظ و تقویت امنیت و اقتدار کشور در مقابل توطئه‌های دشمنان است: « مردم عزیز ما باید بدانند که حضور آنها در عرصه‌های مختلف، تعیین‌کننده است... وقتی ملّت حضور پیدا میکند، دشمنی که میخواهد با این نظام مبارزه بکند، مجبور میشود عقب بنشیند و تعرّض نکند... مهم‌ترین مظهر این حضور، انتخابات است.» یکی دیگر از این نتایج نیز جابجایی قدرت اجرائی بین کارگزاران نظام «با متانت و آرامش» است: «اینکه در نظام مقدس جمهوری اسلامی، قدرت اجرائی، با متانت، با آرامش، با صفا و صمیمیت، بین خدمتگزاران نظام دست‌به‌دست میشود، یک پدیده‌ی بسیار ارزشمند و مهمی است؛ این پدیده ناشی است از مردم‌سالاری اسلامی، که امام بزرگوار ما با درایت خود، با حکمت خود، آن را اساس کار نظام جمهوری اسلامی قرار دادند.»

هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند...
از سوی دیگر مردم‌سالاری دینی تفاوتی مهم با دمکراسی غربی دارد. در این الگو «خدمت» به مردم و «پاسخگوئی» در برابر آنها دو مقوله‌ی بسیار مهم بوده و عملا رابطه‌ای دوجانبه بین مردم و مسئولان برقرار است: «مردم‌سالاری فقط این نیست که انسان تبلیغات و جنجال کند و بالاخره عده‌ای را به پای صندوقها بکشاند و رأیی را از مردم بگیرد، بعد هم خداحافظ؛ هیچ کاری به کار مردم نداشته باشد! بعد از آن‌که این نیمه‌ی اول تحقق پیدا کرد، نوبت نیمه‌ی دوم است؛ نوبت پاسخگویی است.» «در فرهنگ اسلام، بهترین انسانها کسانی‌اند که برای مردم سودمندتر باشند. مردمسالاری دینی برخلاف دموکراسیهای ریاکار و عوامفریب، نظام خدمت‌رسانی خالصانه و بی‌منت است، خدمت از سر ادای وظیفه و همراه با پاکدستی و پاکدامنی.»
در واقع پس از حضور و مشارکت مردم در انتخاب کارگزاران «نوبت مسئولان و منتخبان» است که به وظایف خود در قبل مردم عمل کنند: «وظیفه‌ی مسئولان، وظیفه‌ی سنگینی است. در نظام جمهوری اسلامی، پذیرش مسئولیت به معنای کامجوئی از قدرت نیست؛ به معنای قبول زحمات خدمت به مردم است؛ این معنای قبول زحمت است؛ معنای مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی این است. مسئولان تلاش میکنند، کار میکنند، زحمت میکشند، توان خودشان را به میدان می‌آورند تا بتوانند از مشکلات مردم کم کنند، بتوانند کشور را به اهداف برسانند.»  و اینگونه است که در نظام جمهوری اسلامی «گفتمان اصلی» خدمت به مردم است: « گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفه‌ی وجود ما جز این نیست؛ ما آمده‌ایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگیهایی داریم، سلیقه‌هایی داریم؛ در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، دوستیهایی داریم، دشمنیهایی داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشی بر روی این متن اثر بگذارد.»

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *