صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

شرح یک پیروزی بزرگ یک جدایی و یک دیدار تلخ/ تلگرام و حریم خصوصی داعش!/ یمن، فاجعه در سکوت ...

۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰:۴۸
کد خبر: ۳۳۴۸۵۱
سیاست تغییر و براندازی نظام‌های مخالف با هژمونی نظام سلطه به رهبری آمریکا، که در دوران جنگ سرد به‌صورت مخفیانه دنبال می‌شد، اکنون به یکی از راهبردهای آشکار و قطعی آمریکا تبدیل‌شده و هر کشوری که بنای مخالفت داشته باشد، لاجرم در لیست سیاه سیاستمداران کاخ سفید قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم محمدحسن قدیری‌ابیانه می خوانید: سیاست تغییر و براندازی نظام‌های مخالف با هژمونی نظام سلطه به رهبری آمریکا، که در دوران جنگ سرد به‌صورت مخفیانه دنبال می‌شد، اکنون به یکی از راهبردهای آشکار و قطعی آمریکا تبدیل‌شده و هر کشوری که بنای مخالفت داشته باشد، لاجرم در لیست سیاه سیاستمداران کاخ سفید قرار می‌گیرد. ایران اسلامی به‌عنوان کشوری قدرتمند و ذی‌نفوذ در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، یکی از آن دست کشورهایی است که همیشه در معرض توطئه‌های آمریکا قرار داشته است؛ لذا همیشه شاهد بوده‌ایم که مقامات آمریکایی در رؤیای براندازی نظام اسلامی، سخن رانده و گزافه گفته‌اند. جدیدترین سیاست خصمانه کاخ سفید علیه ایران، مربوط به اظهارنظر علنی «رکس تیلرسون»، وزیر امورخارجه آمریکاست که در خردادماه سال جاری به صراحت اعلام کرد: «سیاست ما در قبال ایران تغییر مسالمت‌آمیز قدرت است.» ازاین‌رو، سرنگونی جمهوری اسلامی در صدر اهداف مسلم همه دولت‌های آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری‌خواه بوده و هیچ‌گاه دست از توطئه برنداشته‌اند. حتی تحریک و حمایت آن‌ها از صدام در جنگ هشت‌ساله، حمایت از منافقین برای بمب‌گذاری در 7 تیر و 8 شهریور، تلاش برای به ثمر رسیدن کودتای نوژه، پشتیبانی از گروه‌های تجزیه‌طلب و ... در امتداد تحقق رؤیای ناکام سرنگونی نظام اسلامی بوده است که کماکان به روش‌های گوناگون ادامه دارد.

شرح یک پیروزی بزرگ یک جدایی و یک دیدار تلخ

سعدالله زارعی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: پذیرش حضور ارتش سوریه در منطقه شرقی «تنف» در واقع پایان رسمی مهم‌ترین طرح امنیتی آمریکا در سوریه و عراق به حساب می‌آید. اینکه آمریکا محدودیت حضور را به «ارتش سوریه» محدود کرده است نه برای این است که کماکان از نظر ارتش آمریکا نیروهای جبهه مقاومت و به عبارتی متحدین منطقه‌ای دولت سوریه نمی‌توانند در حد فاصل مرز شرقی تا حدود 50 کیلومتری داخل سوریه حضور پیدا کنند کمااینکه تاکنون هم این نیروها در این منطقه به ظاهر ممنوعه حضور داشته و دست به عملیات هم زده‌اند. در واقع آمریکا برای آبروداری می‌گوید فقط به ارتش سوریه اجازه حضور در این مناطق را می‌دهد و این در حالی است که پیش از این جبهه مقاومت از طریق فرماندهی ارتش روسیه در سوریه به سرفرماندهی نیروهای آمریکا در منطقه اعلام کرده بود که هیچ قانون و دلیلی وجود ندارد که مانع حضور نیروهای سوریه در مناطق مرزی متعلق به خود شود. پذیرش رسمی و اعلامی آمریکا یک شکست استراتژیک و غیرقابل جبران برای ارتش آمریکا به حساب می‌آید. چنین پذیرشی که به معنای دست کشیدن ارتش آمریکا از مهم‌ترین طرح امنیتی خود در منطقه است، نیروهای شبه‌نظامی مرتبط با آمریکا- موسوم به ارتش نوین- و نیز گروه داعش که بر رقه و بخش قابل توجهی از شهر دیرالزور سیطره دارد، را دچار مشکل اساسی کرده و راه را برای عملیات گسترده ارتش سوریه و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن هموارتر می‌کند. فرماندهان ارتش نوین که طی حدود 20 ماه گذشته توسط آمریکا جذب شده، آموزش دیده و سازمان پیدا کرده است و جمعیتی بین 5 تا 8 هزار نفر از عشایر اهل سنت مناطق جنوبی و شرقی سوریه را شامل می‌شود، پیش از کنار گذاشته شدن طرح امنیتی شرق سوریه در پیغام‌های متعدد به فرماندهان جبهه مقاومت اطمینان داده بودند که با آنان درگیر نمی‌شوند و درگیر هم نشده بودند، حالا با اعلام رسمی کنار گذاشته شدن طرح امنیتی شرق که اساسا این نیروها برای شکل‌دهی به پوشش زمینی آن به استخدام در آمده بودند، نه تنها از فاز عملیاتی خارج می‌شوند بلکه فلسفه وجودی خود را نیز از دست می‌دهند. از سوی دیگر در نتیجه کناره‌گیری آمریکا از طرح مهم امنیتی خود، داعش سوریه دچار مشکل اساسی می‌شود چرا که طرح امنیتی آمریکا در عمل بقای داعش در دیرالزور را تضمین می‌کرد. چه اینکه بهانه اعلامی آمریکا برای این طرح وجود نیروهای تروریستی داعش در این منطقه و لزوم در اختیار گرفتن سرزمین برای مبارزه با داعش بود و این در حالی بود که آمریکا نه در یک اقدام تاکتیکی- شکست یک گروه تروریستی- بلکه در یک اقدام راهبردی- حفظ امنیت رژیم اسرائیل- بنا داشتند این منطقه وسیع که در مجموع حدود 32500 کیلومتر- سه برابر مساحت لبنان- شامل می‌شد را وجه‌الضمان امنیتی اسرائیل قرار دهند و بر این اساس به حضور طولانی‌مدت داعش در دیرالزور نیاز داشتند دقیقا به همین دلیل ادبیات مقامات نظامی و سیاسی آمریکا نسبت به این گروه تروریستی طی ماه‌های اخیر کاملا دگرگون شد و «تروریست‌های تکفیری» به «رزمندگان سنی مخالف حکومت» تبدیل شدند.

یکپارچگی ایرانیان مقابل امریکا پس از تحریم‌های جدید

یدالله جوانی طی یادداشتی برای روزنامه جوان نوشت: امریکایی‌ها برخلاف تعهدات خود در برجام، بسته‌های سنگین و گسترده تحریمی را علیه ملت ایران در کنگره خود به تصویب رساندند. گستردگی تحریم‌های جدید که به طور قطع نقض فاحش برجام است؛ سبب گردید عده‌ای از کارشناسان از این تحریم‌ها با عناوینی چون «مادر تحریم‌ها» یا «سیاهچاله‌ تحریم‌ها» یاد کنند. ماهیت تحریم‌‌های جدید ضد ایرانی به گونه‌ای است که حتی افرادی از مقامات فعلی و پیشین امریکا مانند: «برنی سندرز»، «آدام زوبین» و «جان‌کری»، در خصوص تضعیف برجام و به خطر افتادن آن به دلیل این تحریم‌ها، هشدارهای جدی داده‌اند. در تحریم‌های جدید که به تعبیر رئیس مجلس نمایندگان امریکا، یکی از گسترده‌ترین بسته‌های تحریمی در طول تاریخ به شمار می‌آید، چهار محور اساسی برای اعمال تحریم وجود دارد که عبارت است از تحریم موشک‌های بالستیک؛ به معنای تحریم تمام افراد، نهادها و مؤسسات حقیقی یا حقوقی که در توسعه برنامه موشکی ایران مشارکت دارند. تحریم‌های جدید تروریسم؛ به معنای اعمال تحریم علیه سپاه و تمامی افراد، نهادها و مؤسسات حقوقی مرتبط با سپاه به دلیل حمایت از تروریسم!. اجرایی شدن تحریم‌های نظامی؛ به معنای مورد تحریم قرار گرفتن تمامی افراد، نهادها و مؤسسات حقیقی یا حقوقی که در فروش، تأمین، تعمیر و انتقال تانک، خودروی زرهی، تسلیحات با کالیبر بالا، هواپیمای جنگی، بالگردهای تهاجمی، کشتی و ... به ایران ایفای نقش نمایند. تحریم‌های حقوق بشری ... به اعتقاد کارشناسان، تحریم‌های جدید بندهای 26، 28 و 29 برجام را نقض کرده و اعمال این تحریم‌ها به دلیل تعارض شدید با روح و متن برجام، در نهایت برجام را بی‌خاصیت خواهد کرد. نکته مهم که ایرانیان اعم از مسئولان و مردم، بر آن اتفاق نظر دارند، هدف قرار گرفتن قدرت دفاعی ایران از طریق تحریم‌های جدید از سوی امریکا است. امریکایی‌ها از طریق اعمال این تحریم‌ها، به دنبال تضعیف عوامل اصلی اقتدار دفاعی ایرانیان هستند. تحریم‌های جدید بر اساس نظریه «تحریم ـ مذاکره ـ‌معامله»، وضع شده است. امریکایی‌ها چنین می‌پندارند که تشدید تحریم‌های هسته‌ای در گذشته، ایران را به پای میز مذاکره کشاند و آنان با برجام‌هسته‌ای، برنامه‌ هسته‌ای خود را محدود ساختند. بر همین اساس اعمال تحریم‌های سنگین علیه قدرت دفاعی و عوامل اقتدار ایران، در نهایت جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره خواهد کشاند و از این طریق، می‌توان روی قدرت دفاعی ایران معامله انجام داد و برجام‌های موشکی، منطقه‌ای و ... را شکل داد! بر همین اساس می‌توان گفت، موشک‌های بالستیک و سپاه، بهانه‌های تحریم برای تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران است و امریکایی‌ها از طریق این تحریم‌ها به دنبال تحت فشار قرار دادن مردم و ایجاد اختلافات داخلی در کشور هستند.

تلگرام و حریم خصوصی داعش

مجتبی اصغری در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت: استفاده انحصاری داعش از اپلیکیشن ارتباطی «تلگرام» در طول یک سال اخیر، نظر کارشناسان امنیت شبکه و مسؤولان حوزه ضدتروریسم را در اروپا و آسیا به خود جلب کرده است. هافینگتون‌پست در تحلیلی از قول محققان حوزه افراط‌گرایی آنلاین نوشت: ما شاهد یک روند مشخص استفاده روزانه همه گروه‌های تروریستی از جمله داعش از تلگرام هستیم! کار به جایی رسیده که نظارت و کنترل محتوای آنلاین توزیع شده توسط داعش و سایر گروه‌های تروریستی به واسطه استفاده آنها از تلگرام بسیار سخت شده است. به عنوان نمونه اخبار و فیلم‌ها و اطلاعات حملات پاریس، منچستر و تهران حتی پیش از اظهارنظر مقامات رسمی ابتدا در کانال‌های داعش در تلگرام، با جشن و شادی منتشر شد. این در حالی است که کنترل اطلاعات فجایع تروریستی اهمیت بسیار زیادی در هدایت و صیانت از افکار عمومی دارد. ابزار تروریست‌ها برای فتح روانی جامعه، گسترش مقطعی موج خشونت و وحشت است. به عبارت ساده‌تر هدف از اعمال تروریستی به طور معمول ایجاد انفجار و کشتار بسیار وسیع نیست اما هر چه جمعیت بیشتری از حادثه، در لحظه وقوع مطلع شوند و بترسند، خسارات حاکمیتی ترور بیشتر می‌شود. پس کنترل تروریسم علاوه بر ایجاد امنیت، نیاز به اشراف امنیتی بر ارتباطات و کشف روابط گروه‌های تروریستی و مدیریت محتوای تولیدی و توزیعی آنها دارد. علاوه بر آن محتوای توزیعی داعش در مسیر عضوگیری از شهروندان نیز به کار گرفته شده است. به عنوان نمونه در ایران و اندونزی و حتی روسیه، عضوگیری داعش با اتکا به محتوای ترویجی کانال‌های تلگرامی گزارش شده است. حتی خرید و فروش دختران و پسران غنیمتی داعش نیز در بستر کانال‌های تلگرام صورت گرفته است.

چرا تلگرام؟!؛ تلگرام پیام‌رسانی رمزنگاری شده است. یعنی محتوای رد و بدل شده میان مخاطبان را تبدیل به رمز می‌کند که همین موضوع منجر به تضمین امنیت تروریست‌ها شده است. داعش نیاز به ارتباط مستقیم با مخاطبان جوامع مختلف دارد. قابلیت تاسیس کانال در تلگرام، این پیامرسان را به علت اشتراک‌گذاری محتوای عام با مخاطبان متنوع به زبان‌های مختلف، نسبت به سایر پیام‌رسان‌های آنلاین شخصی، شاخص کرده است. نظارت تلگرام بر محتوای توزیعی کاربران ضعیف است و محققان معتقدند داعش با تکنیک‌های خاص با سیستم فیلترینگ این سرویس‌دهنده سازگار شده است. به همین دلیل شرکت پاول دوروف برخلاف فیسبوک و تا حدی توئیتر، در کنترل تروریست‌ها موفق نبوده است. تلگرام تحت حاکمیت هیچ دولتی نیست، در نتیجه برای عمل به قوانین ضدتروریسم تحت فشار نیست! اغلب کاربران این اپلیکیشن ایرانی هستند و وزارت ارتباطات کشورمان نیز بسادگی توسط «پاول دوروف» مدیر و موسس تلگرام، در طول چند سال اخیر اداره شده است. دوروف حاکمیت‌گریز است و برای دور زدن قوانین مالیاتی کشورهای مختلف جهان، شهروند یکی از گریزگاه‌های مالیاتی است و شرکتش را در هیچ‌کجا ثبت قانونی نکرده است!

دولت الکترونیک دولتی برای مردم

در یادداشت روزنامه خراسان می خوانید: وزیرارتباطات روز گذشته فاز نخست پروژه دولت الکترونیک را راه اندازی وبا ترسیم چشم اندازی خوشبینانه، اعلام کردکه در این فاز 440 خدمت از سوی 51 دستگاه اجرایی عرضه می‌شود. واقعیت این است که پیاده سازی طرح دولت الکترونیک درایران اوایل دهه 80 کلید خورد.در واقع تصمیم برای اجرای طرح دولت الکترونیک در ایران سابقه‌ای 15 ساله دارد به نحوی که آیین‌نامه اجرایی تحقق دولت الکترونیک ( تکفا) مربوط به سال 81 است که طبق آن، دولت وقت، مکلف به ارائه خدمات غیرحضوری به مردم در راستای بهبود کیفیت، کاهش هزینه‌ها و گردش سریع اطلاعات بین دستگاه‌های اجرایی شد. اما متاسفانه با وجود تدوین و تصویب اسناد راهبردی متعدد، به دلیل عدم هماهنگی دستگاه‌ها و بی توجهی دولت‌ها، در تمامی این سال‌ها شاهد عملیاتی شدن این پروژه مهم نبودیم. آمارها نیز حکایت از تنزل مستمر رتبه ایران در فهرست‌های جهانی دارد، به گونه‌ای که از سال 2012 تا 2016 رتبه‌ جهانی ایران در دولت الکترونیک 74 پله تنزل یافته است. به زبان ساده، دولت الکترونیک بستری دیجیتالی برای ارائه خدمات دولتی به همه اقشار مردم در کوتاه ترین زمان است و باید منجر به این شود که همه شهروندان، شرکت‌ها وسازمان‌ها از طریق وب سایت‌ها در شبکه اینترنت یا اینترانت و بدون محدودیت مکانی و زمانی به اطلاعات و خدمات دولتی دسترسی پیدا کنند وبرای انجام بسیاری از امور اداری و فرایندهای دولتی از خانه بیرون نیایند و از طریق رایانه یا حتی تلفن همراه کارهای خود را انجام دهند و پیگیری کنند. دولت الکترونیک با پیامدهایی مانند ارائه خدمت، همچنین راهی برای ریشه کنی فساد در نظام اداری و افزایش شفافیت است. اما متاسفانه با وجود وعده‌های مکرر مسئولان طی سال‌های اخیر، همچنان مردم برای انجام امور خود ناچار به عزیمت به اداره مورد نظر و صرف ساعت‌ها وقت وهزینه هستند.متاسفانه پایگاه‌های اینترنتی دستگاه‌ها و سازمان‌های دولتی بیشتر شبیه تریبون اطلاع رسانی و اخبار روابط عمومی‌ها شده که اغلب نیز تا ماه‌ها حتی به روز رسانی نمی‌شودو دستگاه‌ها همچنان از اشتراک گذاری و تبادل اطلاعات خود طفره می‌روند. باید تا پایان برنامه پنجم یعنی سال 94، حدود 70 درصد خدمات دستگاه‌ها به صورت الکترونیکی به مردم ارائه می‌شد،اما متاسفانه با بررسی وضع موجود؛به نظر نمی‌آید حتی یک چهارم خدمات دستگاه‌ها نیز به صورت الکترونیکی ارائه شده باشد چه برسد به 70 درصد!.

۶ نکته در چند و چون برجام

محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی برای روزنامه رسالت نوشت: 1- گفتند می خواهیم با دنیا تعامل کنیم، نمی شود با دنیا قهر کرد. رفتند با ‌آمریکایی‌ها و شرکای اروپایی آنها گفتگو کردند. دستاورد چه بود؟ غنی‌سازی 20 درصد را متوقف و چرخ سانتریفیوژها را کند، آب سنگین اراک را بتن ‌آرمه کردیم، در خیابان‌های وین با وزیر خارجه آمریکا قدم زدیم. نتیجه چه شد؟ تقریباً هیچ! چفت و بست تحریم‌ها در دولت اصلاحات محکم شد، در فتنه 88 به صورت یک تقاضای رسمی از سوی فتنه‌گران از آمریکایی‌ها تثبیت شد اما شقاوت و پستی آمریکایی‌ها را برخی ناجوانمردانه به حساب مقاومت انقلابیون و بی تدبیری در دیپلماسی خارجی در داخل فاکتور کردند، لذا حاضر نیستند یک کلمه از بدعهدی و نقض پیمان آمریکایی‌ها حرف بزنند و همچنان لوله توپ تبلیغات خود را به سمت منتقدین گرفته‌اند و یک نفس شلیک می کنند! 2- جامعه جهانی چه شد؟ یکی از اعضای جامعه جهانی، روسیه بود که در مذاکرات 1+5 رودرروی ما می نشست و ریخت جامعه جهانی را تثبیت می کرد. امروز روسیه خود مشمول تحریم‌های ظالمانه آمریکاست. چینی‌ها مورد بغض ترامپ هستند. بین اروپایی‌ها در نزدیکی و دوری از آمریکا، بگومگوست. اما هیچ کدام کاری از دست شان ساخته نیست. آمریکایی‌ها با پدر و مادر تحریم‌ها بلایی سر حقوق و روابط بین‌الملل آورده‌اند که افق روشنی برای صلح در منطقه و جهان دیده نمی شود. کره شمالی می گوید همه آمریکا را زیر تیغ اتمی خود دارد . روس‌ها از اخراج صدها دیپلمات آمریکایی شروع کرده و وعده داده اند اقدامات تنبیهی و متقابل خود را اعمال می کنند. در تهران هم رئیس جمهور ما تهدید کرده است؛ «آمریکایی‌ها اگر آبراه امن می خواهند از این رفتارها دست بردارند.» واقعیت این است که دهان آمریکا و شرکای او در منطقه در تنگه هرمز در دسترس ماست، دماغ آمریکایی‌ها در تنگه باب‌المندب نیز در دست ماست . ما اگر اراده مقابله به مثل داریم، دهان و دماغ آمریکایی‌ها را باید محکم ببندیم، بعد ببینیم آمریکایی‌ها از کجا می خواهند نفس بکشند؟ سیلی محکم به پدر و مادر تحریم ها از همین جا باید شروع شود. طبیعی است آمریکایی‌ها می روند بچه‌های خود را می‌آورند، بچه‌های آمریکا در منطقه باید بدانند اگر صدام توانست علیه ملت ایران کاری بکند، آنها هم خواهند توانست. 3- آمریکایی‌ها متن برجام را پاره کردند، روح آن را هم به آتش کشیدند. اما چند صفحه از برجام را حاضر نیستند نه پاره کنند نه آتش بزنند؛ آن چند صفحه همان تعهدات ایران است. این را می گویند منطق توافق آ‌مریکا به عنوان یک ابرقدرت در هزاره سوم!. با این منطق چگونه می شود برخورد کرد؟ آیا گفتگو راه حل است؟! اگر را ه حل بود که نتیجه می‌داد. منطق آمریکا در توافقات و گفتگوها این است که طرف مقابل هر چه دارد روی میز بریزد تا تقسیم کنیم اما محکم با دو دست سرجیب‌های خود را گرفته‌اند و حاضر نیستند آنها را اندکی شل کنند. با این منطق کدام دولتمرد است که برود سر میز مذاکره بنشیند؟ 4- امروز ما مانده‌ایم با جماعتی که به هر قیمت می خواهند برجام را حفظ کنند. کدام قسمت برجام را؟ همان قسمتی که ناظر به تعهدات ماست! اسم این نوع سیاست‌ورزی و فهم دیپلماتیک برای حفظ منافع و مصالح ملی را چه نام می توان گذاشت؟ اینکه بحث کنیم این «تحریم ها حجمی است»، «موضعی» نیست! یا بگوییم تحریم‌ ها فاحش است یا فاحش نیست!. یا با کمال تعجب گفته شود این تحریم‌ها هسته‌ای نیست، از جنس موشکی و حقوق بشری است، چه فرقی در کل معامله می کند؟ این نوع نگاه ها به صورت مسئله و نهایتاً حل ناقص آن فوق العاده خطرناک است.مردم منتظر «اقدام»، «عمل» و «واکنش بهنگام» هستند. 5- آقایان رفتند برجام را با دموکرات‌ها بستند، برخی هم در داخل از ظهور عقلانیت دموکرات‌ها در مذاکرات برجام داد سخن دادند، امروز اشتهای دموکرات‌ها در سنا و مجلس نمایندگان آمریکا در تدوین و تنظیم تحریم‌های مادر خیلی بیشتر از جمهوری‌خوا‌هان است و اصلاً 2 حزب نابکار حاکم بر آمریکا اختلافی در برخورد با ملت ایران ندارند و در اعمال خشونت و خصومت با ایران مسابقه گذاشته اند. در تهران برخی زنجیره ‌نویسان در اوصاف دموکرات‌ها و عقلانیت سیاسی آنها داد سخن دادند و شروع کردند به بزک کردن چهره خبیث آمریکا. امروز این جماعت در برابر بدعهدی و نقض عهد آمریکایی‌ها سکوت کردند، وقتی هم حرف می زنند خباثت آمریکا در نقض برجام را توجیه می کنند. با این جماعت چه باید کرد؟ دست به آنها بزنیم مثل ایام فتنه 88 کوچ می کنند می روند لندن، پاریس و واشنگتن!. 6- قبلاً گفته می شد اروپایی‌ها کاره‌ای نیستند، آمریکا همه کاره و کدخداست و اگر با کدخدا ببندیم، اروپا را هم داریم. امروز معلوم شده است چفت و بست ما با کدخدا، جفت و جور نیست. اگر ما هم بخواهیم، آنها نمی خواهند. کدخدا می خواهد ریشه ما را بزند. خوب با این حساب چطور می شود روی اروپایی‌ها حساب باز کرد؟اکنون وقت آن رسیده است که حد یقف پیش روی آمریکایی‌ها و تداوم نقض عهد آنها جایی محاسبه شود. چرا ما در نشست اخیر کمیسیون مشترک برجام با 1+5 رسماً نقض برجام را اعلام نکرده و به عنوان اعتراض رسمی ثبت نکردیم؟ این تعلل باعث شده ترامپ احمق به فکر این بیفتد که هنوز چیزی نشده است ایران را به عنوان ناقض برجام معرفی کند. با این آش نخورده و دهان سوخته چه باید کرد؟!.

یمن، فاجعه در سکوت

در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: نهادهای حقوق بشری و افکار عمومی دولت کانادا را مورد انتقاد قرار داده‌اند که جنگ افزارهای ارسالی این کشور به عربستان در مقیاس وسیعی در سرکوب شیعیان و شهروندان العوامیه مورد استفاده قرار گرفته است. افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری از دولت کانادا خواسته‌اند در فروش تسلیحات و جنگ افزارهای جدید به عربستان تجدیدنظر کند. سال گذشته عربستان 12 میلیارد دلار از کانادا سلاح خریداری کرد. کانادا تنها کشور تامین‌کننده و فروشنده سلاح به عربستان نیست بلکه در مقیاسه با آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی اسرائیل در رده‌های بعدی قرار می‌گیرد. عربستان در سرکوب شیعیان و شهروندان العوامیه، یک جنگ تمام عیار یکطرفه به راه انداخته و از مهمات جنگی و سلاح‌های پیشرفته خریداری شده از این کشورها در انهدام خانه‌ها و حملات کور علیه شهروندان استفاده می‌کند. شدت و دامنه عملیات جنگی عربستان در منطقه شمال شرق این کشور به حدی است که اگر ابعاد آن به درستی و به طور کامل در مقیاس جهانی معنکس شود، به زودی همه کشورها و حتی تامین کنندگان جنگ افزارهای ریاض، اعلام برائت کرده و خواستار توقف عملیات جنگی خواهد شد. اما چرا دنیا در این زمینه ساکت است؟ پاسخ این سئوال روشن است. عربستان با ایجاد یک منطقه بسته نظامی و برقراری سانسور خبری مانع از انعکاس حوادث تلخ و تاسف بار العوامیه در سطح منطقه‌ای و جهانی شده است. علاوه بر این، حتی آن دسته از اخبار و گزارش‌هائی که به بیرون درز کرده، نیز واکنش چندانی را به همراه نداشته است.

معیارهایی برای چینش کابینه دوازدهم

روزنامه جام‌جم در یادداشتی نوشت: با توجه به این‌که موعد معرفی کابینه دوازدهم فرارسیده است، باید دید چه معیارهایی را می‌شود مبنای انتخاب وزرای جدید یا جابه‌جایی مدیران ارشد دولتی قرار داد. به‌نظر می رسد اولین معیار اصلی کابینه جدید دولت دوازدهم باید جوان گرایی باشد تا با بهره‌گیری از تحصیلکردگان کشور در تمام مراحل تصمیم گیری ،چنین ظرفیتی نادیده نگرفته نشود .باید پرسید دولت آینده تا چه اندازه تصمیم دارد تحول خواه و مبتکر باشد و روحیه تلاشگر وانقلابی را در خود زنده نگه داشته وبه دور از افراط وتفریط با تکیه بر چهار دهه نظام جمهوری اسلامی، به خوبی بتواند از مزیت های داخل،‌برای دست یافتن به تحولات وابتکارات بخصوص در نظام آموزش وپرورش وبخش فرهنگ کشور اقدام کند؛ چرا که همه می دانند این دو رکن اساسی فارغ از مسائل شعاری در تمام شئون کشور تاثیر دارند. همچنین نباید از این نکته غفلت کرد که مرزبندی‌های جناحی و سیاسی نباید اساس انتخاب شایستگان قرار گیرد و اصل بر خلوص‌نیت افراد و میزان خدمتگزاری در کشور باشد تا ‌ولو این‌که افراد برچسب سیاسی متفاوتی نسبت به دولت مستقر داشته باشند بتوانند با معیارهای ذکر‌شده با عشق به آب وخاک و مردمشان خدمت کنند. ملاک دیگر نیز تاکید بر همبستگی ملی است و دولت باید در این مسیر،ارزش های یگانگی اقوام وقشرهای مختلف را در اولویت قرار دهد تا بتواند ذیل هویت یکدست ویکپارچه وفادار به انقلاب اسلامی، اجازه ظهور وبروز سلایق مختلف را مهیا کند. نکته دیگر؛معیار چابکی وکارآمدی دولت است. دولت باید با بهره گیری از روش های نوین و پیشرفته دنیا تلاش کند جدیدترین ابتکارات را پیش بگیرد چون در نظام فعلی اداری بیشتر سازوکارها پوسیده وقدیمی است وهر برنامه ونیت خوبی با شکست مواجه خواهد شد، لذا بهتر است این دولت از وزرا ،معاونین ومدیرانی استفاده کند که دارای ویژگی چابکی وکارآمدی در اعلا‌درجه باشند واز روح چابک، فارغ از مباحث سنی برخوردار باشند.

تحلیف متفاوت آیین استقبال جهان از ایران

فریدون مجلسی کارشناس مسائل بین‌الملل طی یادداشتی برای روزنامه ایران نوشت: روز شنبه ایران مراسم تحلیفی متفاوت را تجربه می‌کند. مراسمی که در آن چهره‌ها و شخصیت‌های مهم بین‌المللی از کشورهای مختلف جهان در ساختمان مجلس شورای اسلامی ایران گردهم می‌آیند تا شاهد سوگند رئیس جمهوری منتخب مردم ایران نزد نمایندگان آنها و آغاز رسمی فعالیت دولت دوازدهم جمهوری اسلامی ایران باشند. حضوری که به نحوی یادآور حضور مقام‌های بین‌المللی در نخستین مراسم تحلیف حسن روحانی برای مسئولیت ریاست جمهوری است و در عین حال معانی متفاوتی را نیز به دنبال دارد. چنانکه می‌‌دانیم، حضور مقامات سیاسی کشورهای جهان در مراسم تحلیف رؤسای جمهوری چندان امر مرسومی نیست و این مراسم در اغلب کشورها یک آیین داخلی و خصوصی تلقی می‌شود. اگر در معدودی از کشورها نیز میهمانان خارجی حضور دارند، این میهمانان بر اساس روابط شخصی خود با فرد منتخب و نه به نمایندگی از کشور متبوع‌شان حضور می‌یابند.

مطالبات از دولت دوازدهم

در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: كابینه دوازدهم در آستانه معرفی و استقرار قرار گرفته است. آنچه مسلم است، آقای روحانی در دوره جدید، هم از سوی اصلاح طلبان و هم از جانب اصول گرایان با چالش‌های جدی مواجه است. اصلاح طلبان از آن جهت كه به رغم همراهی‌های انتخاباتی در دولت جدید به سهم مطلوب خود نرسیده‌اند، به یك منتقد جدی دولت تبدیل شده‌اند و جریان اصول گرا نیز در ادامه تفاوت‌های راهبردی و رویكردی، در جایگاه مطالبه گر اصلی قرار دارد. طبیعی است كه در این دوره، اصول گرایان مطالبات خود را جدی‌تر از قبل پیگیری كنند؛ هم از آن جهت كه در انتخابات امسال از پشتوانه رأی منسجم ١٦میلیونی برخوردار شده‌اند و هم به این دلیل كه اصلی‌ترین نیاز كشور را رفع معضلات اقتصادی و حل مشكلات اشتغال و تولید می‌دانند. افزون بر این، تساهل‌های فرهنگی صورت گرفته از جانب دولت، نگرانی‌های عمومی در توجه به آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی و ملی را نیز برانگیخته است و از این جهت، جریان انقلابی وظیفه خود می‌داند به طور آتش به اختیار، این دو حوزه یعنی اقتصاد و فرهنگ را، به عنوان رویكرد اصلی وجهه همت خود قرار دهد.

پیشامد مبارک

در یادداشت روزنامه شرق می خوانید: تأثیر اصلی حراج تهران، نه بر اقتصاد هنر که بر رونق‌بخشیدن به دادوستدهای هنری است. دادوستدهایی که نهایتا فعال‌شدن بازار خریدوفروش آثار هنرمندان را در پی دارد. این حراج سبب می‌شود افراد جامعه به هنر توجه کنند. عده‌ای که در فراغت مالی زندگی می‌کنند و توجه به هنر و زیبایی هم دارند و هنر در زندگی عادی‌شان دخالت می‌کند، به واسطه حراج می‌توانند به آثار هنری دسترسی داشته باشند. افراد پس از مدتی با عرضه آثار هنری یا با دادوستد آنها، متوجه لزوم زیبایی در زندگی می‌شوند. اگرچه من گمان می‌کنم در رویدادهایی مثل حراج تهران، نیاز فرهنگی اندکی بر بُعد دادوستد سایه انداخته است. در‌هرحال این حراج، پیشامد مبارکی است، حتی اگر سهمش در ترویج فرهنگ، اندک باشد. چنین رویدادی در درازمدت به تعالی‌بخشیدن شکل زندگی افراد و توجه به زیبایی و هنر کمک می‌کند و سواد بصری را بیشتر می‌کند. چنین اتفاقی، حتی بر قرمه‌سبزی درست‌کردن خانم خانه هم تأثیر دارد، حتی بر دادوستد کسی که آهن‌فروشی هم می‌کند؛ حتی بر چیدمان داروهای یک داروخانه‌دار؛ چراکه آغشته‌شدن محیط اطراف به هنر، سلیقه عمومی را بالا می‌برد.

مشکلات ما سیاسی است یا اقتصادی؟

محمدمهدی بهکیش در یادداشتی برای روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: چند روز پیش صحبتی داشتم در محفل بزرگان بازار سرمایه. موضوع صحبت افق‌ها و چالش‌های سرمایه‌گذاری در کشور بود. در این سخنرانی تشریح کردم که اگر تصمیم به افزایش درآمد ملی داریم، باید حداقل یکی از عوامل تشکیل‌دهنده درآمد ملی افزایش یابد. یعنی یا «مصرف جامعه» رو به افزایش گذارد یا «سرمایه‌گذاری» بیشتر شود یا «دولت» پول بیشتری خرج کند و بالاخره یا «صادرات» گسترش یابد. چگونگی رشد چهار عامل فوق را براساس آمارهای منتشره رسمی تحلیل کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که هر چهار عامل در حال کاهش بوده‌اند و دورنمایی برای افزایش قابل‌توجه آنان در دسترس نیست. برخی دوستان در این جمع به من ایراد گرفتند که شما اقتصاددانان مشکل را تشریح می‌کنید ولی راه‌حل ارائه نمی‌دهید و من در جواب گفتم ما کارشناسان اقتصاد می‌توانیم راه‌حل‌های «فنی اقتصادی» را ارائه کنیم. همانگونه که در بحث حاضر راه‌حل‌های ارائه شده برای ساماندهی بازار سرمایه را ارائه کردم که شامل بود براز بین بردن رانت اطلاعاتی، ساماندهی قوانین نکول و ورشکستگی، توسل به حسابداری به روز و ایجاد تنوع در عقود مالی. ولی زمانی که مسائل سیاسی مطرح می‌شوند راه‌حل‌یابی از حیطه تخصصی ما خارج می‌شود. برای دوستان مثال‌هایی آوردم که برخی را ذکر می‌کنم. گفتم فرض کنیم که دولت برنامه دارد سرمایه‌گذاری را تشویق کند. سرمایه‌گذاران در ابتدا به حساب سرمایه در حساب‌های ملی بانک مرکزی مراجعه می‌کنند و ملاحظه می‌شود که حساب سرمایه حتی در دوره دکتر روحانی منفی است؛ یعنی حتی در سال 1395 نیز خروج سرمایه جدی از کشور داریم. برای افزایش سرمایه‌گذاری پس از برجام اتفاقات بسیار مثبتی رخ داد. هیات‌هایی که به ایران آمدند بسیار فراتر از هر زمان دیگر در 37 سال گذشته بود و اکثرا برای این گروه‌ها تشریح شد که ایران یکی از امن‌ترین کشورها در منطقه خاورمیانه است. حتی مثال ترکیه را در اتاق بازرگانی آوردند که شرایط امن آن کشور رو به ناامنی است؛ ولی سرمایه‌گذاران به‌خصوص اروپایی‌ها اظهار می‌کردند که ما اروپاییان بسیار علاقه‌مند هستیم در ایران سرمایه‌گذاری کنیم؛ زیرا شرایط اقتصادی در اروپا نامناسب است. ولی چگونه می‌توانیم در کشوری سرمایه‌گذاری کنیم که خود ایرانی‌ها اقدام جدی برای سرمایه‌گذاری ندارند و نشانه آن آمار و ارقام خروج سرمایه است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *