صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کیمیایی تفریح کردن بلد نیست

۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۹:۳۰
کد خبر: ۳۳۳۹۴۴
پدر پولاد می گوید تفریح کردن بلد نیست و رفاهی که نسل جوان به دنبال آن هستند برای او خنده دار است!

به گزارش گروه فرهنگی ، احسان گل محمدی در یادداشتی به بهانه فرارسیدن تولد مسعود کیمیایی نوشت: «دیگه حوصله ندارم بی وزن بشم و از زمین برم بالا، بی وزنی حوصله می خواد... ما جون کندیم وزن دار باشیم» کمتر کسی است که اهل سینما باشد و با ادبیات مسعود کیمیایی آَشنا نباشد، ادبیاتی که شبیه هیچکس نیست و ادبیاتی که علاوه بر فیلم ها در گفت و گوهای روزانه مسعود کیمیایی نیز بروز دارد. مردی که اول و آخر دعاها و آرزویش این است: "خدایا، تنمو از چاقوی کند و زنگ زده، چاقوکشِ نابلد، حفظ بفرما." نه بیشتر

او چندی پیش با لحنی تمسخر آمیز می گفت: "تو نمیدانی من از چه چیزهایی گذشتم که الان تو این سرزمینم! و خیلی عامیانه گفت: "اون رفاهی که تو عقبشی برای من خنده داره."

مسعود کیمیایی چرا از ایران نمی روی؟ "جای دیگری نمیتوانم زندگی کنم، جای دیگری ندارم، من بلد نیستم به جای دیگری بروم."

او در ادامه می گوید که «تفریح کردن بلد نیست؛ اصلا جز کارگردانی هیچ کار دیگری بلد نیست.»

کیمیایی وضعیت مالی خود در دهه هفتم زندگی اش اینگونه روایت می کند: "نه بیمه دارم، نه بازنشستگی دارم نه ارث دارم، باید در همین سن 76 سالگی کار کنم."

از او درباره محل کنونی زندگی اش می پرسند؛ می گوید: سال 96 یک آپارتمان خریدم؛ خیلی ها جمع شدند تا توانستم اینجا را بخرم از پولاد گرفته تا خانمی که در دفترم کار می کرد؛ آخر سر هم پول کم آوردم و فیلم هایم را 130 تومان به صداوسیما فروختم.

کیمیایی به کارنامه خود اشاره می کند؛ کارنامه ای با قدمت 50 سال که در آن تنها نام 30 فیلم ثبت شده است؛ او یک درخواست دارد: " 30 فیلم را تقسیم بر تعداد ماههای 50 سال فعالیت هنری من کنید تا ببنید درآمد من چقدر بوده است، حقوق یک گربه! شریف زندگی کردن تاوان زیادی دارد ، معرفت و عشق و خانواده در تو می ماند اما بقیه میروند؛ تو از معرفت، خانواده و عشق سخن می گویی و عده ای عبور می کنند و می خندند؛ من نمیتوانم همه ی خودم را عوض کنم!"



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *