صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آثار حقوقی بین‌المللی نقض برجام/ فرصتی برای بازگشت به شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست»/ مطالبات بخش خصوصی از دولت دوازدهم

۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۴:۳۸
کد خبر: ۳۳۳۷۹۴
اولین اقدام تلافی‌جویانه، وزارت خارجه روسیه از سفارت آمریکا خواست تا تعداد دیپلمات‌های فعال در این کشور را به ۴۵۵ نفر کاهش دهد.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، اصغر زارعی در یادداشتی برای روزنامه حمایت نوشت: رؤیای احیای روابط مسکو – واشنگتن که با سیگنال‌های مثبت رؤسای جمهوری دو کشور به یکدیگر شکل گرفته بود، با تصویب تحریم‌هایی علیه روسیه در مجلس سنا به پایان رسید و روابط روسیه و آمریکا به پایین‌ترین حد خود یا به قول خبرگزاری رویترز، به سطح روابط دوران جنگ سرد تنزل یافت. به‌عنوان اولین اقدام تلافی‌جویانه، وزارت خارجه روسیه از سفارت آمریکا خواست تا تعداد دیپلمات‌های فعال در این کشور را به ۴۵۵ نفر کاهش دهد و خبرگزاری «اینترفکس» روسیه نیز از اخراج صدها دیپلمات آمریکایی خبر داده است. روسیه همچنین در واکنش به تحریم‌های جدید که امکان بازپس‌گیری املاک دیپلماتیک روسیه در واشنگتن و نیویورک را غیرممکن می‌کند، یک مجموعه ویلایی سفارت آمریکا در حوالی مسکو را توقیف کرد، اما سطح واکنش‌های روسیه به تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا، قطعاً در این سطح باقی نمانده و به حوزه‌های تاکتیکی کشیده خواهد شد. مقامات کاخ سفید و کنگره آمریکا ادعا می‌کنند که روسیه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نقش مداخله‌گرانه داشته و به همین دلیل با حربه تحریم،‌ می‌کوشند که مسکو را تنبیه کرده و هزینه‌های سنگینی را بر این کشور تحمیل کنند ولی ازنظر روسیه، ماجرای تحریم‌ها فقط به این اتهام اثبات نشده برنمی‌گردد و علت‌ آن چیز دیگری است. روس‌ها معتقدند که هم‌زمانی اعمال تحریم‌ها بر ایران و روسیه در بسته تحریمی کنگره، پیام‌هایی فراتر از اتهام دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا یا اختلاف بر سر موضوع اوکراین دارد و آن اینکه، آمریکا از همراهی روسیه با ایران در منطقه عصبانی است و درصدد است که انتقام آن را با مصوبه کنگره از مسکو بگیرد.

سنای آمریکا و آن دو سناتور باقی‌مانده!

جعفر بلوری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: تحریم‌های رنگارنگ با بهانه‌های گوناگون از راه می‌رسند و روح و متن «برجام» را توأمان، نقض می‌کنند و دولت محترم با کمی حملات دیپلماتیک و توییتری، طوری که دشمن تصور نکند، مشی صلح‌طلب! آن دچار خلل شده، علیه آن موضعی می‌گیرد و از کنار آن به راحتی می‌گذرد. گویی تحریم‌ها «حد‌یقف» ندارند و هر قدر هم که اضافه شوند، «تازه» نیستند! همان تحریم‌های کهنه‌اند که فقط، پیاز داغشان زیاد شده! قرار بود با برجام، کن فیکون کنند! رونق را به اقتصاد آورده و کلک تحریم‌ها را از ریشه بکنند اما، نه از شکوفایی اقتصادی خبری شد، نه تحریم‌ها فرو ریخت و نه چرخ سانتریفیوژها چرخید. در مقابل اما روز جمعه خبر رسید «مادر تحریم‌ها» از سوی 98 سناتور از 100 سناتور مجلس سنای آمریکا علیه ایران و از سوی همان کدخدا، تصویب شده است. 2 سناتوری که به این طرح رای منفی داده‌اند می‌گویند، به دلیل نگرانی از خروج ایران از توافق هسته‌ای، با این تحریم‌ها مخالفت کرده‌اند. این «تحریم‌های بی‌سابقه» که به بهانه‌های حقوق بشری و با هدف تضعیف توانمندی‌های موشکی کشورمان تهیه و تنظیم شده، هر شخص، کشور، یا شرکتی را که با ایران در حوزه‌های مشخص شده وارد معامله شوند، به شکل مصادره اموال، محرومیت از تجارت با آمریکا و اعمال تحریم و ... تحت فشار قرار می‌دهد. به جزئیات «مادر تحریم‌ها» اگر دقت کنیم، «بی‌سابقه بودن» و«تازه بودن» در آنها موج می‌زند. تحریم‌ها 4 بخش را هدف گرفته‌اند. «برنامه‌ موشک‌های بالستیک» نخستین بخش این تحریم‌هاست. در این بخش «همه» فعالیت‌های مرتبط با موشک‌های بالستیک ایران تحریم شده که امری بی‌سابقه است. تا پیش از این، تنها دو نهاد وزارت دفاع و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران متهم به توسعه سلاح‌های کشتار جمعی شده و ذیل دستور اجرایی 13382 شناسایی شده و تحت تحریم قرار گرفته بودند. اما این بار تمامی فعالیت‌های کشورمان در زمینه موشک‌های بالستیک، تحریم شده و هر فردی که با این برنامه ارتباط داشته باشد نیز تحریم و در SDN List آمریکا قرار می‌گیرد.

برجام، مادر تحریم‌ها و فرضیات بی اعتبار

در یادداشت وطن امروز می خوانید: پسابرجام است اما دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در اجماعی کم‌نظیر با مجموع 517 رای موافق نمایندگان مجلسین آمریکا برابر تنها 5 رای مخالف، طرح «مادر تحریم‌ها» را علیه کشورمان به تصویب رساندند. واقعه‌ای جالب توجه که دقیقا یک هفته پس از گواهی دادن دوباره وزارت خارجه آمریکا به پایبندی ایران به قول و قرارهای برجامی، به وقوع پیوست و تحلیل‌های پس‌زمینه منجر به توافقات هسته‌ای را برای ثبت در تاریخ مجددا باطل کرد. این اجماع کم‌نظیر در هیات حاکمه آمریکا علیه ایران، با 3 پیش‌فرض مهم توافق ژنو، لوزان و نتیجه نهایی مذاکرات که در قالب «برنامه جامع اقدام مشترک» یا «برجام» به‌دست آمد، در تضاد است. تیم مبدع و مجری دیپلماسی دولت حسن روحانی در سال 92 سه پایه تحلیلی در دفاع از برنامه خود ارائه کرد: اختلافات میان هیات حاکمه آمریکا در موضوع ایران جدی است. آمریکا و اسرائیل درباره پرونده ایران با یکدیگر متحد نیستند. دموکرات‌ها خواهان عادی‌سازی روابط و صلح با ایران هستند. امروز هر سه فرض مذکور بنا بر واقعیات بروزیافته در 2 سالگی توافق هسته‌ای، رد شده و جمهوری اسلامی ایران در آستانه روی کار آمدن دولت دوازدهم با شک و تردید به ادامه برنامه سیاست خارجی می‌نگرد، چرا که تغییر جهت دیپلماسی به سمت «مدارا با آمریکا و غرب» مطابق فرضیات ادعایی ظریف و همکاران نه‌تنها منافع ملی ایرانیان را تامین نکرد، بلکه به رشد و گسترش دامنه تحریم‌ها و تضییع زمان و منابع کشور نیز در بحبوحه توقف قطار رشد و توسعه درون‌زا منجر شد. اکنون بسیار مهم است در مسیر تثبیت عبرت‌گیری از تجربه اعتماد به دیپلماسی ادعایی غربگرایان، به مرحله مسؤولیت‌پذیری در حوزه تحلیل کلان سیاست خارجی و امنیت ملی قدم گذاشته و با مرور فرضیات غلط، فضا را برای اصلاح جهت دیپلماسی کشور مهیا کنیم.

فرصتی برای بازگشت به شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست»

در یادداشت روزنامه جوان به قلم عبدالله متولیان می خوانید: فراموش نمی‌کنیم که یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم در تبلیغات انتخاباتی خود و در جمع برخی از هوادارانش در دفاع از آثار برجام خطاب به منتقدان می‌گفت: «چجور آب و صابون بیاریم روتون را بشویید؟، ناراحتید تحریم برداشته شده؟ ؛ کاسبان تحریم! ؛ ناراحتید؟، می‌خواهید تحریم (ها را) برگردانید؟!!!... تحریم‌ها دیگر برنمی‌گردد!!!... شما می‌خواهید با دنیا مذاکره کنید؟ شما اصلاً بلدید با دنیا مذاکره کنید؟ شما زبان دنیا را می‌فهمید چیه؟ شما در فهم زبان خودتون گرفتارید؟». همین نامزد در برنامه مناظره، وعده می‌داد که آماده است مانند برجام، در برجام‌های بعدی و در مذاکره با امریکا (بخوانید شیطان اکبر و طاغوت اعظم) بقیه مشکلات فی‌مابین دو کشور را حل و بقیه تحریم‌ها را هم لغو کند. اینک از آن روزهای گرم تبلیغات انتخاباتی و سخنان غلوآمیز و غیرواقعی در باره برجام و لغو تحریم‌ها فاصله گرفته‌ایم و وارونگی و صرفاً تبلیغاتی بودن آن سخنان برملا شده است. گذشت دو سال از برجام از عدم تحقق وعده‌های برجامی دولت حکایت کرده و نشان می‌دهد ذوق‌زدگی، تقسیم مدال، معجزه دانستن برجام، گنجاندن آن در نظام درسی مدارس، آفتاب تابان و ابر شتابان و باغ گلابی دانستن برجام، توهمی بیش نبوده و ذوق زدگی و اعتماد به دشمن ساده انگارانه و فاقد پشتوانه عقلی و تجربی بوده است.

تغییر نگاه

روزنامه رسالت در یادداشتی نوشته است: این تصور که راه نجات ما ، توسل به خارجی و سرمایه خارجی است و آنها اقتصاد ما را نجات می دهند ، یک تصور ساده لوحانه و یک خیال واهی است . قدرت های غربی ، خود پایه گذار این نوع اقتصاد بیمار و عقیم در کشور ما بوده اند . این نوع اقتصاد ، صد سال منافع آنها را تأمین کرده . آنها نفت ارزان و بازار تضمین شده برای فروش کالا می خواهند . آنها اقتصاد ایران را برای تحقق این هدف شکل داده اند . آنها ایران را ضعیف می خواهند . کدام عقل سلیمی می پذیرد که آنها بیایند و این وضعیت را که صد در صد به نفع آنها است به ضرر خودشان تغییر دهند ؟ چرا باید در میدان رقابت بی رحمانه جهانی که کمپانی های بزرگ یکدیگر را می‌بلعند تا سود بیشتری ببرند ، اینچنین ساده لوح ، به رقیب جهانی خود اعتماد کنیم و تکیه کنیم . این نگاه را باید تغییر داد . تجربه های تلخ و پر هزینه 38 سال گذشته و به خصوص تجربه بزرگ دفاع مقدس ، به ما آموخت که تنها راه نجات دولت ما و ملت ما ، تغییر نگاه است. برداشتن امید از بیگانه و امید بستن به ظرفیت ها ، سرمایه ها ، نیروی انسانی، متخصصین و امکانات بی نظیر داخل کشور. این تغییر نگاه ، تغییر راهبرد کلان را در پی خواهد داشت و راه تازه و پر برکتی را پیش پای دولت و ملت خواهد گشود . راهی که عاقبتی خیرو نیکو و تضمین شده را به دنبال خواهد داشت . سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی ، تصویری روشن از این راهبرد جدید درون زا و راه پیروزی ملت ماست.

تقویت پاسخ گو بودن رئیس جمهور به مردم

محمدسعید احدیان در یادداشت روزنامه خراسان نوشت: نظام جمهوری اسلامی بر پایه مردم سالاری دینی بنا نهاده شده است و بر این اساس مردم یکی از دو رکن این نظام محسوب می‌شوند، جمهوری اسلامی در طول نزدیک به 40سال نشان داده است که به این رکن باوری واقعی دارد نه ظاهری. حمایت رهبران انقلاب اسلامی از همه روسای جمهور و به ویژه دعوت رهبرانقلاب از غیرمعتقدین به انقلاب برای شرکت در انتخابات و اعتمادی که آن‌ها به این دعوت پیدا کردند، نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی به مردم و رای آن‌ها با هر سلیقه، باوری عمیق دارد امری که حتی در بسیاری از کشورهای به ظاهر دموکراتیک حقیقی نیست و تصویری رسانه ساخت دارد. در طول این سال‌ها چه زمانی که اصل نظام به رفراندوم گذاشته شد و چه در طول انتخابات‌های مختلف، رهبران جمهوری اسلامی نشان داده اند که وسوسه کارآمدی بیشتر آن‌ها را از «مردم باوری» دور نکرده است. در این نگاه نظام مردمسالار جمهوری اسلامی، تاکید دارد که قوه مجریه طبق سازوکارهای مشخص (که اسلامیت نظام را تامین می‌کند) باید توسط مردم انتخاب شود. انتخاب قوه مجریه توسط مردم در مقایسه با این حالت که فردی با بررسی‌های کارشناسی تر و دقیق تر بر سر این قوه منصوب شود، از احتمال ناکارآمدی بالاتری برخوردار است اما جمهوری اسلامی تاکید داشته است که زمام امور اجرایی کشور به دست خود مردم سپرده شود چرا که اولا باور دارد در یک برآیند کلی هنگامی که مسیر درست طی شود، تشخیص مردم ایران به صلاح نزدیک تر است و ثانیا ضروری است که رئیس جمهور خود را به مردم به عنوان ولی نعمتان نظام، پاسخگو بداند. رد شایعه هماهنگی کابینه با رهبر انقلاب را نیز از همین دریچه باید دانست. درست است که مردم به دلیل این که کارآمدی دولت در حل مسائل و مشکلاتشان را طلب می‌کنند، علاقه دارند رئیس جمهور در انتخاب کابینه با رهبری انقلاب به طور کامل هماهنگ باشد اما مصلحت کلان مردم در این است که برای تقویت احساس پاسخگویی رئیس جمهور به مردم، این هماهنگی بیش از یک مشورت کارشناسی نباشد بجز در چند وزارتخانه‌ای که قانون اساسی از رهبری مطالبه مسئولیت کرده است و ضرورت مدیریت مناسب هماهنگی بیشتر را ایجاب می‌کند.

مطالبات بخش خصوصی از دولت دوازدهم

علاءالدین میرمحمد صادقی عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران در یادداشت روزنامه ایران نوشت: نشست شورای ملی گفت‌وگوی دولت و بخش‌خصوصی با حضور معاون اول رئیس‌جمهوری در حالی برگزار شد که طی چند دهه گذشته بارها بر لزوم مشارکت هرچه بیشتر بخش خصوصی در اقتصاد کشور تأکید شده و حتی با وجود ابلاغ اصل 44 قانون اساسی و تأکید بر اسناد بالادستی اقتصادی و اظهارنظر صریح مسئولان کشور مبنی بر اینکه یکی از اشکالات ساختاری و تفکری اقتصاد ایران دولتی بودن بیش از اندازه است، همچنان سایه حضور دولت بر بیش از 80 درصد اقتصاد ما پررنگ و سنگین است. اصلی‌ترین انتظار ما هم از دولت، همین کلامی است که بارها تکرار کرده‌ایم؛ دولت از بنگاهداری دست بردارد و اجازه دهد اقتصاد با مدیریت بخش خصوصی، نفسی تازه کند. در حال حاضر نیز خوشبختانه دولتی بر سرکار است که رئیس‌جمهوری و معاون اول، بارها به لزوم کاهش تصدیگری دولت و لزوم نقش آفرینی بخش خصوصی تأکید کرده‌اند و می‌دانیم که به دنبال تحقق این مسأله مهم هستند، اما به هر حال بدنه سنگین و بوروکراتیک دولت موانعی بر سر راه میدانداری جدی بخش خصوصی است. یکی از انتظارات بخش خصوصی این است که کابینه جوان و روح خلاقیت و جسارت به آن تزریق شود. همچنین دولت باید در انتخاب وزیران اقتصادی کابینه و سپس مدیران میانی توجه داشته باشد که افرادی همراه با بخش‌خصوصی برگزیند. دستورات بالادستی، به سپردن امور به بخش خصوصی تأکید دارند اما اگر مدیران میانی و اجرایی همراستا با این دستورات چیده نشوند، حرکت ایران روی مدار توسعه براحتی پیش نخواهد رفت.

غفلت ‌از «بنیتا»

در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: اتفاقات ناگوار هفته‌های اخیر درباره کودکان و امنیت آنان، گویای خلأ آموزش‌های عمومی و مردمی است؛ آموزش‌هایی که از دیرزمان برعهده منابر و تریبون‌های جمعه و جماعت بوده‌اند. اگر ما و جامعه انقلابی دخالت بیگانگان را در امور داخلی خود در قالب اسنادی چون 2030 نمی‌پسندیم و نمی‌پذیریم، به همان میزان و چه بسا بیشتر و مهمتر، بر نقش مساجد و جلسات وعظ و سخنرانی تاکید داریم که گوش‌های قاطبه مردم به آن‌هاست و آن‌ها را برجسته می دانیم. ائمه جمعه و جماعت در ارتباط با مردم به حد کافی درباره موضوعات کلان ملی و بین المللی و مسائل سیاسی روز سخن می گویند اما این تریبون‌ها نسبت به معضلات اخلاقی خانواده‌ها و جامعه غفلت دارند و آنگونه که باید و شاید به اصلاح رفتارهای اجتماعی مردم نمی‌پردازند در حالی که تریبون‌های مسموم و بیگانه چه از طریق ماهواره و چه به وسیله شبکه‌های اجتماعی، به‌طور بی سابقه و وحشتناکی مردم را با محتواهای ناسالم و نامحرم مورد هجوم قرار داده‌اند. گرچه جامعه ایرانی با معضلات و انحراف‌های اخلاقی دیگر جوامع به ویژه جوامع غربی و مدعی مدنیت و مدرنیت، فاصله‌ای فاحش دارد اما آمارها درباره کودک آزاری و خشونت والدین با فرزندانشان، اختلافات زن و شوهر و افزایش طلاق، شیوع مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و... برازنده جامعه اسلامی نیستند و به هر میزان که باشند، برای ایران و ایرانی مسلمان مایه ننگ و غیرقابل تحمل است. در چنین میدان پر چالش و پر مساله‌ای، از خطیبان جمعه و جماعت به ویژه خطبایی که سخن آنان نافذتر است، انتظار می‌رود با مردم صمیمی‌تر و صریح‌تر درباره مشکلات رفتاری و اخلاقی آنان سخن بگویند.

آثار حقوقی بین‌المللی نقض برجام

در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: فرض کنیم که ایالات‌متحده آمریکا برجام را نقض کند. اثر این نقض چیست و آیا می‌توان گفت که با نقض برجام، حیات آن خاتمه می‌یابد؟ پاسخ، منفی است. بر اساس قواعد حقوق بین‌الملل عرفی و معاهداتی،‌ نقض یک توافق بین‌المللی، خصوصا یک توافق چندجانبه به معنای اختتام خود به خودی و حتمی آن نیست. چه بسیار معاهداتی که بارها نقض شده‌اند؛ اما همچنان به قوت خود باقی مانده‌اند. پیش از آنکه وارد تحلیل ماهیت حقوقی این مساله شویم، اشاره به یک نمونه می‌تواند مفید باشد. در بیست و سوم مرداد 1334 مقارن با پانزدهم آگوست 1955 «عهدنامه مودت» و روابط اقتصادی و حقوق کنسولی میان ایران و ایالات‌متحده آمریکا منعقد شد. براساس این عهدنامه، طرفین متعهد شدند که در راستای تشویق روابط بازرگانی و اقتصادی،‌ تسهیلاتی را ایجاد کنند و از اقدامات مخل تجارت میان طرفین پرهیز کنند. پس از انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا در ایران، ایالات‌متحده آمریکا در دعوایی که علیه ایران نزد دیوان بین‌المللی دادگستری مطرح کرد، به «معاهده مودت» نیز استناد کرد و مدعی شد که اگرچه پس از انقلاب اسلامی، معاهده مزبور بارها از سوی ایران نقض شده است، اما نقض معاهده به معنای اختتام آن نیست و معاهده همچنان به قوت خود باقی است. سال‌ها بعد و هنگامی که هواپیمای ایرباس شماره 655 جمهوری اسلامی ایران توسط ناو جنگی ایالات‌متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس هدف قرار گرفت و تمامی 290 سرنشین آن کشته شدند، ایران دعوایی را در دیوان بین‌المللی دادگستری علیه ایالات‌متحده آمریکا اقامه کرد و یکی از مهم‌ترین استدلال‌های ایران علیه ایالات‌متحده آمریکا در آن دیوان، این بود که آمریکا، عهدنامه مودت سال 1955 را نقض کرده است و اگرچه این معاهده پیش از آن نیز بارها ازسوی آمریکا نقض شده بود، اما نقض معاهده به معنای اختتام آن نیست و معاهده مزبور،‌ همچنان به قوت خود باقی است. در ماه‌های پایانی جنگ تحمیلی میان ایران و عراق،‌ زمانی که ایالات‌متحده آمریکا به سکوهای نفتی سلمان و ساسان حمله کرد،‌ ایران دعوای دیگری را علیه ایالات‌متحده آمریکا در دیوان بین‌‌المللی دادگستری اقامه کرد و بار دیگر،‌ مبنای اصلی طرح دعوی را عهدنامه مودت قرار داد و بر تداوم و قابلیت استناد آن به رغم نقض‌های مکرر ایالات‌متحده آمریکا تکیه و تاکید کرد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *