به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم سیدجعفر قنادباشی می خوانید: اخبار اسفبار ظلم و جنایت سعودیها در حق مردم شهر شیعهنشین «العوامیه» در شرق عربستان، این روزها در هیاهوی رسانههای دنیا مسکوت مانده و بهجز برخی گزارشهای پراکنده و جزئی، اعتراضات به حق مردمی در زادگاه شیخ شهید، «نمر باقر النمر» با بایکوت خبری مواجه شده است. آخرین وضعیت از این شهر تقریباً جنگزده، از شهادت و زخمی شدن دهها نفر از شیعیان العوامیه حکایت دارد که سعودیها از یک ماه پیش، به بهانه دستگیری عاملان هلاکت چند نیروی امنیتی سعودی این شهر را محاصره کرده و غیرنظامیان بیدفاع را موردحمله وحشیانه خود قرار دادهاند. در تصاویری که از این شهر منتشر شده، وسعت تخریبهای ناشی از سبعیت آلسعود آنقدر گسترده است که میتوان آن را با حجم وسیع خرابیها در سوریه و یمن مقایسه کرد و این مسئله، نشان میدهد که عربستان، به بهانه دستگیری چند عامل به اصطلاح شورشی، درصدد تسویه حساب قومی - مذهبی و برداشتهای داخلی و خارجی از این ماجراست.
باغِ سرمازده!
علی اکبری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: پس از آنکه وعده لغو بالمره تحریمها در روز اجرایی شدن برجام محقق نشد و برخی از مسئولین سازمان انرژی اتمی کشورمان که در عدم انجام تعهدات طرف آمریکایی سخن بر زبان آورده بودند، از سوی رئیس محترم جمهور، بیاطلاع از مسائل معرفی شدند و بعد از آن که برخی از دولتمردان محترم، سخن از دستاورد هیچِ برجام گفتند و مشخص گردید اوضاع آن گونه که معرفی میشود، بر وفق مراد نیست، جناب آقای روحانی مجدداً به صحنه آمده و اعلام کردند که در باغی برای ما باز شده و قرار است درختان این باغ، خیلی زود به ثمر نشسته و میوههای آن در دسترس همگان قرار گیرد و باید صبر کرد تا وقت میوه دادن درختان این باغ فرا رسد. دلسوزان، اقتصاددانان، صنعتگران، بازرگانان، کارگران و ... که از رکود سخن میگفتند، به انحاء مختلف تخطئه شده و به القاب غیرمحترمانه نواخته میشدند تا کسی جرئت نکند که در مقابل موافقان برجام، سخنی بر زبان جاری سازد و بر همین اساس برخی از این مخالفان با تصور این که شاید آن که اشتباه میکند، نه دولتمردان محترم، بلکه خود ایشان هستند که تعجیل میورزند و باید منتظر باشند که از ثمرات و میوههای باغ سرسبزی که در آن گشوده شده، منتفع گردند، زبان در کام گرفتند. صبری که هرچه گذشت نتیجهای جز تقویت باور قبلی یعنی بیثمر بودن برجام به همراه نداشت. اکنون اما با تصویب آنچه به عنوان مادر تحریمها در کنگره آمریکا تصویب شد، مشخص گردید که ظاهراً درختان باغ را سرما زده و شکوفههای آن را ریخته و دیگر امیدی به ثمر دادن این باغ نباید داشت.
هزینههای سنگین بیتدبیری بنزینی زنگنه
محسن دانشمند در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت: اظهارات مقامات ارشد وزارت نفت در روزهای پایانی دولت یازدهم و همزمان با انتشار آمارهای نگرانکننده رشد شتابان مصرف بنزین، حاکی از آن است که بزودی شاهد افزایش مجدد قیمت این فرآورده پرطرفدار نفتی با هدف کنترل مصرف آن خواهیم بود، اقدامی که آثار مستقیم (در بخش حملونقل سبک) و غیرمستقیم (از لحاظ روانی) فراوانی بر اقتصاد خانوارها خواهد داشت. هرچند با توجه به تثبیت 2 ساله قیمت بنزین و یارانه بالای آن (فاصله قیمت داخلی با قیمت فوب خلیجفارس) و همچنین ضرورت جلوگیری از قاچاق این فرآورده نفتی و در نهایت کنترل مصرف آن، افزایش قیمت بنزین اقدامی قابل دفاع به نظر میرسد اما نکته مهمی در این زمینه وجود دارد که زنگنه و همکارانش بشدت تلاش میکنند آن را مخفی کنند. آن نکته مهم هم نقش بسیار پررنگ سیاستهای اشتباه وزارت نفت دولت روحانی در رشد 5/8 درصدی مصرف بنزین در 4 ماه ابتدایی امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل است که افزایش مجدد قیمت این فرآورده پرطرفدار نفتی را ناگزیر کرده است و بزودی هزینههای زیادی بر خانوارهای ایرانی تحمیل خواهد کرد.
الزامات مشترک برای پاسخ به نقض برجام
در یادداشت روزنامه جوان می خوانید: با تصویب تحریمهای ضدایرانی مجلس نمایندگان امریکا در روز گذشته، شاهد شکلگیری یک «تلقی مشترک» در مسئولان ارشد کشورمان هستیم تا جایی که روسای قوای مجریه و مقننه، اعضای کمیته نظارت براجرای برجام و مسئولان دستگاه سیاست خارجه تحریمهای جدید را نقض متن و روح برجام دانسته و از اقدام متقابل کشورمان در آینده سخن به میان آوردهاند. در این میان سه پرسش مطرح میشود؛1-موضعگیری مسئولان ارشد کشوری در همین حد، کافی است؟، 2-بسته متقابل ایران باید حائز چه ویژگیها و مولفههایی باشد و3-آیا مسیر پیش بینی شده در متن برجام، جهت احقاق حقوق ایران کفایت میکند و اگرکفایت نداشته راهکار مقابله با شرایط موجود چیست؟ «تلقی مشترک» امروز مسئولان ارشد کشور در باب نقض متن و روح برجام، بسیار ارزشمند است و پس از آنی صورت میگیرد که طی دو سالی که از روز امضای توافق هستهای گذشته، بهواسطه تصویب و اجرای قوانین ضدایرانی بسیاری مانند«قانون محدودیت سفر شهروندان38کشور به ایران» و «قانون ISA» متن و روح برجام نقض شده اما بعضی از مقامات داخلی با مسامحه و اغماض از کنار آن عبور کرده و برخلاف امروز در مقابل اقرار به«نقض» مقاومت میکردند. این «تلقی مشترک» باید استمرار داشته و به «باور مشترک»منتهی شده تا به راهکارهای موثرتری جهت مقابله با اقدامات امریکاییها در سطوح مختلف برسد چراکه «اختلاف عقیده» گذشته مسئولان به تولید مفاهیمی مانند«نقض روح»، «نقض متن»، «بدعهدی»و«خلاف برجام»منجر شد و مانع از برخورد مناسب با رفتارامریکاییها شد. کمااینکه در اظهارات روزگذشته نیز به جای تصریح به«نقض» از عبارتی خنثی استفاده میشود؛«عراقچی: در قانون جدید موضوع غیرهستهای است و ناسازگاری با برجام دارد... یک اقدامی خصمانه است»، «قاسمی: واشنگتن اجرای موفقیتآمیز برجام را به خطر میاندازد». این درحالی است که کلمه«ناسازگاری» به لحاظ حقوقی فاصله بسیار زیادی با «نقض»دارد یا اجرای برجام تاکنون نیز موفقیت آمیز نبوده و قانون جدید امریکاییها اجرای ناموفقیتآمیز را تشدید میکند. بنابراین برخی از مقامات نباید این «تلقی مشترک ارزشمند»را تضعیف کرده و با اقرار صریح و بدون ملاحظه به نقض برجام در جهت هم افزایی با سایرین برآمده تا راهکارهای مشترک و موثری در جهت مقابله اتخاذ شود.
تحلیلی بر فضا و انتخاب 7 کاندیدا شهردار تهران
وحید ایمانی طی یادداشتی در روزنامه افکار نوشت: منتخبین اصلاحطلب شورای اسلامی شهر تهران با یک ژانر اکشن و توامان دراماتیک با پایانی باز به بهشت رسیدند! آنها پیش از انتخابات با ماجرای راهیابی به لیست امید و جاماندن افراد شاخص و سرشناس و باتجربه از لیست حاشیه ساز، وپس از آن با انتشار لیستهای موازیه درون حزبی پرسر و صدا، و پس از انتخابات با مصاحبه فاطمه دانشور و اعلام درخواست مبالغ چند میلیاردی برای حضور در لیست امید و درخواست شفافیت و عدم پاسخگویی مناسب به افکار عمومی ابهامآمیز گردیده و حالا این بار در اولین تصمیمگیری شورایی برای انتخاب شهردار تهران بازهم حاشیهساز شدند! پس از حرف و حدیثهای زیاد در رابطه با انتخاب شهرداری متخصص و با سابقه اجرایی متناسب، بالاخره در چهارشنبه گذشته اسامی 24 نفرکاندیدای تصدی شهرداری تهران بر اساس پیشنهاد هر منتخب بیرون آمد که برخی گزینهها دارای گذشته و ابهاماتی هستند که این ابهامات حتی برای همفکران خودشان نیز رفع نشده است. همان ابتدا بعد از معرفی گزینههای شهرداری توسط منتخبین اسامی مانند علی اصغر احمدی، معصومه ابتکار، عباس آخوندی و ... مطرح شدند که برخی از این افراد خیلی زود با مصاحبه، نامه و حتی با تماس تلفنی از کاندیدا شدن برای شهرداری تهران انصراف دادند! اولین سوالی که به ذهن خطور میکند اینکه چه طور ممکن است منتخبین شورای شهر افرادی را معرفی کنند که حتی از علاقه، برنامه و تصمیم آنها برای شهردار شدن اطلاع ندارند؟!
آمریکا در مسیر انزوای بینالمللی
روزنامه جامجم در یادداشتی نوشت: اقدام اخیر مجلس نمایندگان آمریکا مبنی بر اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه، کرهشمالی و ایران از ابعاد مختلف قابل بررسی است. گرچه هنوز این طرح برای اجرایی شدن نیاز به امضای رئیسجمهور دارد، اما قطعا عکسالعمل ایران در برابر حرکت جدید کنگره آمریکا، حتمی بوده و با طراحی لازم در مجلس شورای اسلامی، عمل متقابل انجام خواهد شد. مصوبه جدید کنگره آمریکا درست در زمانی که تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق دچار شکستهای سنگین شدهاند، نشان از عصبانیت نومحافظهکاران داشته و ثابت میکند که آمریکا ارادهای جدی برای مقابله با تروریسم ندارد. واضح است که آمریکا با اعمال این قبیل تحریمها علیه ایران و روسیه که در خط اول مقابله با تروریسم قرار دارند، کشورها و نیروهای مبارز علیه تروریستها را نشانه گرفته است. اقدام اخیر کنگره آمریکا که با مخالفت جدی و ابراز نگرانی اروپا مواجه شده، موجب تقویت اختلافات واشنگتن با کشورهای اروپایی خواهد شد و بر سرعت انزوای واشنگتن در عرصه بینالمللی خواهد افزود. همچنین تخاصم آمریکا با روسیه و کرهشمالی که به نوعی کشور چین را نیز هدف قرار داده، به کاهش دوستان آمریکا منجر خواهد شد و همه این تحولات فضای بسیار خوبی را برای اقدامات دیپلماتیک ایران علیه بدعهدیهای آمریکا فراهم کرده است. استفاده دستگاه دیپلماسی از این وضعیت، میتواند تهدیدهای آمریکا را به فرصتهای مناسب برای ایران مبدل سازد. واقعیت این است در سایه برجام که یک تعهد بینالمللی است، فرصتهای آمریکا برای اعمال فشار بر ایران کاملا محدود شده و اقدام اخیر کنگره نیز بیشتر به یک جنگ سرد شبیه بوده و ظرفیت اجرایی آن به مراتب کمتر از دوران قبل از توافق هستهای یا برجام است. آمریکا قصد دارد با اعمال تحریم، ایران را متقاعد به خروج از توافق هستهای کرده و سپس اروپا و کشورهای دیگر را با خود همراه کند و یک اجماع بینالمللی علیه ایران شکل دهد. جمهوری اسلامی ایران باید با تداوم دیپلماسی هوشمندانه خود، کشورهای اروپایی، روسیه و چین را متقاعد کند که آمریکا با بدعهدیهای خود در مقابل اجرای برجام ایستاده است. در این مقطع باید از هرگونه حرکتی که مقابله با برجام تلقی میشود، خودداری کرد و از ایجاد اجماع جهانی علیه خود، اجتناب ورزید.
دهه کرامت، نهضت اخلاقگرایی و فضیلتجویی
سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشت روزنامه ایران نوشت: کرامت انسانی یکی از اساسیترین مباحث پیرامون جایگاه انسان در عالم خلقت است. نه تنها اسلام، بلکه تمامی ادیان توحیدی برشأن و جایگاه بلند انسان تأکید کردهاند. البته دین اسلام بهعنوان کاملترین آیین توحیدی با معجزه جاویدانی که در اختیار داشته است یعنی قرآن کریم جامعترین برنامه و نقشه راه را برای نیل انسان به کرامت به ارمغان آورده است. بدین معنا که تمامی برنامههای تنظیم شده برای رشد و تعالی و کمال انسان در آموزههای دینی ما بر محور کرامت بنیان نهاده شده است. مفاهیم ارزشمندی چون «امنیت»، «عدالت»، «آزادی» و «اخلاق» ذیل مفهوم کرامت انسانی معنا و مفهوم مییابند. از این منظر کرامت انسانی و کرامت اخلاقی نیاز اصلی جامعه امروز است. دو منبع اصلی معارف ما یعنی قرآن و عترت مملو از درسهایی برای نیل انسان به کرامت انسانی است. «لقد کرمنا بنی آدم» شاهکار معجزه پیامبر ما یعنی قرآن مجید است. نکته اساسی در این میان آن است که با توجه به اینکه ما گفتار و رفتار امامان معصوم(ع) را تفسیر عملی قرآن میدانیم و وجود آن بزرگواران را خورشید تابناک کرامت و آیینه تمامنمای قرآن و انسان کامل میدانیم، سیره عملی آنها راه هدایت انسان به کرامت انسانی است. اینجاست که کرامت انسانی در آموزههای رضوی معنای خاصی پیدا میکند. در سیره و فرهنگ اخلاقی- تربیتی امام رضا(ع) میتوان مضامین و اعمال فراوانی را یافت که مبتنی بر کرامت انسانی و تکریم انسانهای دیگر است.
دور جدید بازی «مقصرسازی» آمریکا
امیرحسین یزدان پناه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت: شواهد نشان می دهد که آمریکا کم کم خود را برای دوره جدید مقابله با ایران به خصوص در چارچوب توافق هسته ای آماده می کند. دوره ای که به گفته تحلیل گران و مقامات آمریکایی یک هدف باید دنبال شود: نقض برجام بدون آن که آمریکا «مقصر» باشد. این توصیه را 3 روز پیش «باب کورکر» رئیس کمیته روابط خارجی سنا خطاب به ترامپ کرده بود: «...شما فقط یک بار میتوانید توافق را پاره کنید. وقتی شما این کار را انجام دهید که هنوز اتفاق بدی نیفتاده است [همه علیه شما خواهند بود]... [بنابراین] صبر کنید...وقتی سختگیری کردید، مثلا فرض کنید که به آنها گفتید که باید از فلان تأسیسات بازرسی شود و آنها اجازه ندادند، آن وقت این کار را بکنید[وقتش است که توافق را پاره کنید]...هدف این است که برهم زدن توافق، کار ایران باشد، نه آمریکا...». اکنون می توان جمله ابتدایی این یادداشت را دقیق تر نوشت؛ شواهد نشان می دهد که آمریکا کم کم خود را برای نقض برجام و مقصرنمایی ایران آماده می کند. موضوعی که خبرهای 2 روز اخیر آسوشتیدپرس و نیویورک تایمز نشان می دهد وارد فاز جدیدی شده و با صراحت می توان گفت که دور جدید بازی «مقصرسازی» (blame game) توسط آمریکا آغاز شده است.
شایسته گزینی یا سهمیه سالاری
در یادداشت روزنامه رسالت به قلم سید مسعود شهیدی می خوانید: اگر فرزند هر یک از ما ، به بیماری مهلکی مبتلا شود ، به دنبال بهترین پزشک متخصص می گردیم و از هرکس پرس و جو میکنیم تا بهترین را پیداکنیم و معالجه فرزندمان را به او بسپاریم . در انتخاب پزشک ، صلاحیت و شایستگی او برای معالجه فرزندمان را در اولویت قرار میدهیم نه حزب ، گروه ، قوم ، قبیله ، جنسیت و نژاد اورا . عشق به فرزند سبب می شود فقط به شایستگی پزشک فکرکنیم و گرایشات حزبی و قبیله ای را رها کنیم . در مورد انتخاب کابینه نیز اگر عشق به وطن ، عشق به مردم و عشق به اسلام داشته باشیم ، و قصدمان نجات کشور باشد ، فقط به توان و کارآمدی و شایستگی وزیر فکر می کنیم نه به حزب و گروه و قبیله و جنسیت و نژاد او . این روزها هرچه به تاریخ تحلیف و معرفی کابینه نزدیک می شویم ، سهمیه طلبی برخی از احزاب پر رنگ تر و شایسته طلبی آنها کم رنگ تر می شود ، تا جایی که برخی از سیاسیون ، خجالت و حیا را کنار گذاشته و رسما و علنا به رئیسجمهور می گویند ما باعث پیروزی شدیم ، باید سهم خود را بگیریم. این سهمیه را گاه صد در صد و گاه هفتاد یا پنجاه درصد کابینه ذکر می کنند و گاه تهدید میکنند که در صورت رعایت نشدن سهمیه، رئیس جمهور را هنگام رأی اعتماد ، یا پس از آن در هنگام کار، با مشکل مواجه خواهند کرد . این فشارها و تبلیغات فرصت طلبانه و انحصارخواهانه، چنانچه مؤثر واقع شود، روند صحیح و خردمندانه گزینش و چینش کابینه را دچار اخلال میکند. دخالت دادن گرایشات خانوادگی ، حزبی ، گروهی ، قومی ، قبیله ای ،فامیلی ، نژادی ، جنسی و منطقه ای سبب می شود ، شایسته گزینی و شایسته سالاری از صحنه انتخاب ، حذف شود. آنها که درد دین دارند، درد وطن و درد ملت دارند ، دلسوزانه ، به دنبال شایسته ترین ها هستند تا معضلات مردم حل شود و آنها که درد حزب و گروه و درد قدرت دارند ، به دنبال سهمیه اند تا لقمه چرب تری از سفره دولت نصیب شان شود.
اقدام هوشمندانه
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: دیدار فرماندهان عالی رتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رئیسجمهور روحانی و خروجی این دیدار در مقطع حساس کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به این رویداد باید در چارچوب انسجام داخلی توجه شود. بالا بردن ضریب امنیت ملی برای هر کشوری یک ضرورت است. در سایه بالا بردن امنیت ملی است که کشورها میتوانند به اهداف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود برسند و ملتها میتوانند زندگی راحتی داشته باشند. کشور ما اکنون درحالی که نقاهت عوارض دوران انتخابات ریاست جمهوری را سپری میکند، با تهدیدهای منطقهای و فرامنطقهای مواجه است. سران ارتجاع عرب درحالی که دست دردست سران رژیم صهیونیستی دارند، به جای اجابت فریاد «هل من ناصر» مردم مظلوم فلسطین، مشغول حمایت از تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق، کشتار مردم یمن و بحرین و توطئه علیه ایران هستند. وقاحت سران ارتجاع عرب به جائی رسیده که حاضر نشدند حتی یک کلمه در حمایت از مردم مظلوم فلسطین که طی دو هفته گذشته با دادن چند شهید و صدها زخمی در برابر تجاوز صهیونیستها ایستادند، بگویند. به همین دلیل، پیروزی مردم فلسطین بر رژیم صهیونیستی و وادار کردن این رژیم به برچیدن موانع الکترونیکی و سایر تجهیزات نصب شده در ورودیهای مسجدالاقصی پیروزی بر ارتجاع عرب هم هست، زیرا سران ارتجاع عرب با سکوت خائنانه خود در واقع سران رژیم صهیونیستی را به ادامه اشغال مسجدالاقصی تشویق کردند و سرانجام مقاومت مردم فلسطین بر خیانت این مجموعه فائق آمد.
وزرای اقتصاددان
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: چرا کارمان به اینجا کشید؟ بحران آب، بحران نفت، بحران بانکی، بحران صندوقهای بازنشستگی، دولت در نکول! چرا اینگونه شد؟ کجای راه را اشتباه رفتیم؟ نداشتن بازار عمیق اوراق خزانه دولتی، باعث نکول دولت بر دیونش شده، اما ریشه مشکل نیست. استفاده از دلار برای رفاه حقوقبگیران شهری اشتباه است، اما ریشه مشکل نیست. راه را از آنجا کج رفتیم که جامعهای اسرافکار شدیم؛ چگونه؟ یک سری اسرافها خیلی آشکارند؛ مثل اسراف غذا یا لامپی که بیجهت روشن مانده است. این نوع اسرافها کمترین اسرافهای جامعه ما هستند. یکسری دیگر از اسرافها کمتر آشکارند؛ مثل احداث کارخانه فولاد یا نیروگاه بخار وسط فلات خشک ایران. برخی صنایع خیلی آببر هستند و طبیعتا احداث آنها در مناطق کمآب موجب اسراف آب میشود. راه بهتر احداث آنها در کنار دریاست، مثل نیروگاه بوشهر. اینگونه اسرافها بخش قابلتوجهی از منابع کشور را هدر میدهند. اگر قیمت آب برای این صنایع قیمت تعادلی بود، دیگر اسراف نمیشد. اما نوع شدیدتر اسراف روی پنهانتری هم دارد. آنجا که یک مسوول دولتی بهدلیل داشتن منافعی در بخش خصوصی در «تزاحم منافع» قرار میگیرد نیز، اسراف صورت میپذیرد. این «تزاحم منافع» ممکن است در قالب استفاده از رانت اطلاعاتی جای گیرد یا خود را در قالب تصویب سیاستهایی که یک گروه خاص از آن منتفع میشود، بروز دهد. استفاده از رانت اطلاعاتی امکان فعالیت اقتصادی را از شرکتهای بهینه گرفته و در اختیار شرکتهای پرهزینه قرار میدهد. انتقال فعالیت از شرکت کمهزینه به شرکت پرهزینه موجب اسراف داراییهای کشور میشود. یک مثال دیگر اسراف پنهان، در بنگاههایی رخ میدهد که انحصار عرضه کالایی را در اختیار دارند. یک بنگاه انحصاردار بهمنظور کنترل قیمت در سطح مطلوبش عرضه کالا را کاهش میدهد. لازمه کاهش عرضه، احتکار کردن است و احتکار کالا بهجای استفاده شدن ازسوی خریدار، نمونهای دیگر از اسراف است.