واژه جدید در زبان فارسی/ اعتراف من به مادرم/ لیوان در گونی برنج/ قرص ویتامین در شیرینی/ زندگی در تلگرام
عصر تابستان از وقتی بیمعنی شد که حیاطی نبود که شلنگ را بگیریم روی شیار موزائیکهاش.
****
از کارتم موجودی گرفتم، کودکی را در کوچه زدم
****
هروقت احساس کردی خیلی تنهایی به اون لیوان تو گونی برنج فکر کن
****
پسر خاله ٦ساله م قرص ویتامینشو نمیخورد خواستم گولش بزنم گذاشتم لای شیرینی دادم بهش
بعد پرسیدم شیرینیتو خوردی؟ گفت آره هسته شم انداختم دور: |
****
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯ ﻳﮑﻲ ﻣﻴﭙﺮﺳي
ﺷﻤﺎ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻴﺪ ؟؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﺎ ﺍﺻﺎﻟﺘﻦ فیسبوکی ﻫﺴﺘﻴﻢ
ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻮ وايبر ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ
توى لاين با همسرم آشنا شدم
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ تلگرام
****
اولين بارى که بابام ي چک خوابوند تو گوشم خنديدم, گفتم چكو بايد تو بانک بخوابونى
بزرگوار چک دوم رو طورى خوابوند که با مفهوم همراهبانک آشنا شدم
****
رفتم باشگاه ثبت نام کنم
مربی گفت: ببین داداچ اگه قراره حرکتارو درست بزنی ثبت نام نکن،
اینجا باید اشتباه بزنی که درستشو بگم بهت!
****
رفتم اداره، کارمنده گفت مدیر هست، سیستم هم قطع نیست، اتاقی هم انتهای راهرو سمت چپ نیست که درش بسته باشه
اما تو برو فردا بیا...بذار سنت ها حفظ بشه
****
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ پسرﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ
ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﮑﺲ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ , ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﻣﻨﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﺟﺪﯾﺪﻡ یهویی!...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺯﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﺍﻻﻥ ﺯﻧﺪﺍﻧﻪ
برای آزادیش دعا کنید..
****
اگه راستشو بگی کاریت ندارم" چیست ؟
.
.
بهترین و قشنگ ترین روش اعتراف گیری مادران :))
ماهم اعتراف میکردیم و وقتی راستشو میگفتیم خیلی هم کارمون داشتن
****
يكى ديگه از عجايب زبان فارسى هم اينه كه
بارِ كج به منزل نمى رسه
ولى ديوارِ كج تا ثريا ميره
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.