صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گزینه نظامی زیر میز است!/ کلیددار پایتخت چه کسی است/ الگوی انتخاب مدیران دولتی/ کودکان؛ بی‌دفاع جامعه در حال گذار

۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸:۴۵
کد خبر: ۳۲۹۹۳۹
امروز با سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و پایان دفاع‌مقدس ۸ ساله همزمان است؛ کسانی که از آن روز‌ها خبر چندانی ندارند و یا در آن دوران دستی از دور بر آتش داشته‌اند، حق دارند با مشاهده برخی از مشکلات این روزها، شرایط را بحرانی تصور کنند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم حسن لاسجردی می‌خوانید: آزادسازی موصل پس از سه سال اشغالگری توسط داعش، یک رویداد بزرگ نظامی – سیاسی با پیامد‌ها و تبعات منطقه‌ای و بین‌المللی به شمار می‌آید. با این پیروزی تاریخی، گرچه پرونده خلافت سیاه داعش بسته و به زباله‌دانی تاریخ انداخته شد، اما نباید از این حقیقت غفلت کرد که هزیمت داعش، نه شکست تروریسم تکفیری، بلکه شکست جبهه باطل در برابر حق بود. سردمداران این جبهه هر کدام با اهداف و انگیزه‌هایی خاص، پشت سر داعش قرارگرفته و این گروه تروریستی را تقویت و پشتیبانی کردند که نقش آمریکایی‌ها در این میان، اساسی و محوری است. آمریکایی‌ها پس از شکست و ناکامی در لشکرکشی مستقیم به منطقه و اشغال افغانستان و عراق، به طراحی جنگ‌های نیابتی در جهان اسلام و به‌ویژه در غرب آسیا روی آوردند تا از این رهگذر به اهداف راهبردی خود اعم از توهم نابودی مقاومت ملت‌های منطقه، تلاش برای پایان دادن به جریان بیداری اسلامی و درنهایت به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و تسلیم کردن جمهوری اسلامی دست یابند؛ اما برخلاف انتظار جنگ‌افروزان جهانی، دومینوی شکست‌های آشکار استکبار و صهیونیسم از سال ۲۰۰۶ با پیروزی قاطع حزب‌الله لبنان در نبرد علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. افزون بر این، آزادسازی موصل از جهت زمانی، مقارن با پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه در برابر دشمن صهیونیستی است، ولی نکته بسیار اساسی که باید به آن اشاره کرد، تشابه معنادار این دو معرکه در اهداف موردنظر جبهه عبری- عربی – غربی است. تجاوز رژیم صهیونیستی در ژوئیه ۲۰۰۶ میلادی به جنوب لبنان، یک جنگ معمولی و عادی نبود بلکه جنگی جهانی برای نابودی مقاومت و آغازی بر ترسیم «خاورمیانه جدید» به شمار می‌آمد. بازتاب و پیامد این نبرد برای رژیم جعلی اسرائیل و هم‌پیمانانش شکست بود، درحالی‌که مقاومت، به قدرتی تأثیرگذار و حاضر در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شد.

گزینه نظامی زیر میز است!

حسین شریعتمداری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: امروز با سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و پایان دفاع‌مقدس ۸ ساله همزمان است. کسانی که از آن روز‌ها خبر چندانی ندارند و یا در آن دوران دستی از دور بر آتش داشته‌اند، حق دارند با مشاهده برخی از مشکلات این روزها، شرایط را سخت! و حتی بحرانی! تصور کنند و تهدید خالی از واقعیت برخی مسئولان را باور کنند که اگر با حریف سازش نکنیم- بخوانید تسلیم نشویم- سایه جنگ را بر سر خود خواهیم داشت! ولی فقط نیم‌نگاهی به شرایط ایران اسلامی در آغاز جنگ و هجوم همه‌جانبه تمامی قدرت‌های ریز و درشت دنیا به کشوری که تازه از یک انقلاب پیروز بیرون آمده بود و عبور مقتدرانه از آن هنگامه پرمخاطره، کافی است تا با امام راحلمان رضوان‌الله‌تعالی‌علیه همصدا شوند که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» واقعیتی که ۵ سال قبل، هفته‌نامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» با اشاره به اقتدار مثال زدنی این روز‌های جمهوری اسلامی ایران به آن اعتراف کرده و نوشته بود؛ رؤسای‌جمهور آمریکا، از کارتر تا اوباما در یک نقطه با امام خمینی اشتراک نظر دارند و آن، این که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». جنگ در حالی به جمهوری اسلامی تحمیل شده بود که تازه از یک انقلاب پیروز بیرون آمده بودیم، ده‌ها گروه تروریستی - به قول حضرت امام (ره) - مثل قارچ از زمین روئیده و به مقابله با نظام برخاسته بودند، سه کودتا را کشف و ناکام گذاشته بودیم، از همه سو تحریم شده بودیم، همه قدرت‌های ریز و درشت دنیا علیه ایران اسلامی به میدان آمده بودند، اطلاعات نظامی در اختیار فرماندهانی بود که فراری و در خدمت دشمن بودند، ما حتی از محل زاغه‌های مهمات و تسلیحات خود بی‌خبر بودیم، ارتش در حالتی از نیمه پاشیدگی قرار داشت، سپاه نیرویی تازه‌کار و جنگ نادیده بود... و تقریبا همه شرایط غیر از نیروی مردمی پاکباخته و فداکار و گوش به فرمان امام راحل (ره) علیه ایران اسلامی بود. در آن شرایط، حق با کارتر بود که چند ساعت بعد از حمله عراق در یک کنفرانس خبری با رسانه‌های آمریکایی و اروپایی، گفته بود «امیدوارم مسئولان ایران بر سر عقل آمده باشند»! و صدام نیز حق داشت که در مصاحبه با خبرنگاران خارجی در یکی از مناطق اشغالی کشورمان با تکبر بگوید «ادامه مصاحبه را بزودی در تهران انجام می‌دهم!».  «گزینه نظامی برخلاف لاف گزافی که آمریکا می‌زند، روی میز نیست، بلکه زیر میز افتاده و خاک می‌خورد، چرا که آمریکایی‌ها یک‌بار در جریان جنگ تحمیلی به آن متوسل شده و ناکام  از آوردگاه بیرون آمده بودند. آنهم در اوج اقتدار خود و در حالتی که ایران اسلامی با شرایط سخت و دشوار یاد شده روبرو بود».

آمریکا و فرصتی طلایی برای دوشیدن گاو‌های شیرده منطقه

در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می‌خوانید: بحران قطر ۴۰ روزه شد بدون آنکه چشم انداز روشنی برای خروج از آن قابل تصور باشد. وزیر خارجه فرانسه و ۴ وزیر خارجه دیگر طی این روز‌های پرتلاطم به منطقه سفر کرده‌اند، ولی از رایزنی و تعاملات آن‌ها کوچکترین تحول قابل انتظاری منعکس نشده است. اکنون سوال اصلی این است که علت پیچیده‌تر شدن اوضاع چیست؟ آیا بحران کنونی جدی‌تر و عمیق‌تر از آن است که احساس می‌شود؟ آیا وزرای اعزامی به منطقه واقعاً و صادقانه برای حل و فصل بحران تلاش کرده اند؟ یا آنکه حقایق دیگری هم وجود دارد که هرگز بازگو نشده، ولی بر سرنوشت قطر و حتی عربستان سنگینی می‌کند؟ شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند هدف و رویکرد اعلامی کشور‌های مدعی میانجی گری با آنچه عملاً به اجرا گذاشته اند، به کلی متفاوت است و گاه با یکدیگر در تضاد و تناقض کامل هستند. به بیان شفاف تر، بحران قطر برای کشور‌های مدعی میانجی گری به عنوان «فرصتی طلائی» برای دوشیدن گاو‌های شیرده در منطقه ارزیابی می‌شود و در نتیجه ادامه بحران و به تحلیل بردن ظرفیت‌های اقتصادی – سیاسی تمامی طرف‌ها در این زمینه بیشتر به مذاق میانجی‌ها خوش می‌آید. طبعاً دلیلی وجود ندارد که برای توقف برخورد‌ها و تلطیف مناسبات آن‌ها تلاش جدی، فوری و موثری صورت دهند.

خط میانه انقلاب و چشم‌انداز آینده

حامد حاجی‌حیدری طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: از اول انقلاب، مسیر پر پیچ و خمی را طی کردیم و باید کار را به جوان‌تر‌ها بسپاریم و برویم. ما هم مانند فوتبالیست‌ها، دوران فعالیت حرفه‌ای خود را سپری کرده‌ایم و باید از دنیای سیاست خداحافظی کنیم. آن‌ها سی سال را رد می‌کنند و خداحافظی می‌کنند، ما قدری دیرتر، ولی بالاخره این رسم خداحافظی از دنیای حرفه‌ای رسم خوبی است. باید کار را به جوان‌تر‌ها بسپاریم و برویم. آن‌چه برای جوان‌تر‌ها می‌گذاریم، میراث گران قدر «خط میانه انقلاب» است که امروز، قوام و استحکام خوبی در چارچوب «جبهه متحد نیرو‌های انقلاب اسلامی» به خود گرفته است و داستان «خط میانه انقلاب» داستان پیوسته و خستگی‌ناپذیر حفظ میراث انقلاب در مقیاس خط ولایت بوده است؛ چه در وقت زعامت امام خمینی (ره) و چه در دوره راهبری آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای (حفظه الله). اول انقلاب، یک سوی مناقشات تند آن روزها، لیبرال‌ها بودند و سوی دیگر، چپ‌های رادیکال و خشن؛ و در آن میان، حزب جمهوری اسلامی بود و می‌کوشید تا میراث نوپای انقلاب را از طوفان چپ و راست افراطی و در خط امام، به سلامت عبور دهد. قضیه با عقده گشایی سهمگینی به سرانجام رسید. دفتر حزب جمهوری اسلامی منفجر شد، بنی صدر و رجوی هم به آن سوی مرز‌ها شتافتند و آشکار و پنهان علیه ما بنای همکاری گذاشتند. از این پس، رقابت‌های سیاسی به دو شق جامعه روحانیت مبارز (که از قبل از انقلاب پایه و مایه داشت) و مجمع روحانیون مبارز (که در آستانه انتخابات مجلس سوم تشکیل شد) منشعب گردید و بدین ترتیب رقابت‌های سیاسی کلاسیک تاریخ جمهوری اسلامی آغاز گردید. مناقشات بر سر اقتصاد دولتی و گرایش‌های چپ‌گرا در تنظیم قانون کار و مداخله در جنگ اول خلیج فارس به نفع صدام و حزب چپ بعث از یک سوی، و التزام به اصول اسلامی در قوانین مالکیت و مجازات اسلامی و حفظ خط ترسیمی ولایت فقیه در سوی دیگر، موضوعات اصلی جبهه‌بندی نیرو‌های انقلاب اسلامی بود.

کلیددار پایتخت چه کسی است

احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران در یادداشت روزنامه شرق نوشت: فردا، برای شهر تهران، روز تعیین‌کننده‌ای است. منتخبان پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، جمع می‌شوند تا اولین مرحله از بررسی‌ها برای انتخاب شهردار تهران را به انجام برسانند. انتخاب شهردار، از سویی انتخاب رأس هرم مدیریت شهری است و از سویی طبق قانون، نخستین و کلیدی‌ترین مسئولیت اعضای شورای شهر است. همواره در انتخاب شهردار، دیدگاه‌های متفاوت مطرح است که حتی گاه با هم متناقض نیز هستند؛ مثلا از منظر گروهی، جایگاه شهردار، جایگاهی سیاسی است، اما از نظر گروهی دیگر این جایگاه، صرفا تخصصی است. گروهی شهردار را مدیری ستادی می‌بینند و گروهی دیگر، مدیری صرفا اجرائی که باید حوزه‌های مکانی، نهادی، حقوقی و زیستی شهر را بشناسد. هرکس درباره اینکه شهردار منتخب، چه عرصه‌هایی از شهر را باید بشناسد و بر آن‌ها اشراف داشته باشد، نظری دارد و بسیاری از این نظر‌ها بر این بنیان استوارند که شهر حوزه عمل اجتماعی است، اما جز موارد کلی که در قانون برای انتخاب شهردار آمده، از قبیل: میزان تحصیلات، سن، تابعیت، حسن‌شهرت، توانایی جسمی و روحی برای انجام کار و...، در قانون و آیین‌نامه‌ها شاخص‌های تخصصی و کارکردی که شورا‌های شهر بر اساس آن سیاست‌گذاری کنند و شهردار را برگزینند نیامده است. به این وضع می‌توان به چشم فرصت نگریست یا تهدید، ولی درهرحال، مقتضیات حقوقی و اجتماعی کنونی اعم ازمحدودیت‌ها و چالش‌های زیستی و اجتماعی، به‌ویژه محدودیت درآمد‌ها و ازریخت‌افتادگی شهر وجود دارد.

چراغ قرمز به تحریم CIDA

سید یاسر جبرائیلی در یادداشت وطن امروز نوشت: در هفته‌های اخیر برخی تحلیل‌ها و اظهارنظرها، تعلل کنگره آمریکا در تصویب تحریم CIDA موسوم به ۷۲۲‌S علیه ایران و روسیه را به برخی اختلاف نظر‌ها میان ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه نسبت داده‌اند. این نگاه تقلیل‌گرایانه، اما از این واقعیت غفلت می‌کند که وقتی در مجلس سنای متشکل از ۵۲ جمهوری‌خواه، ۴۶ دموکرات و ۲ سناتور مستقل، طرح CIDA با ۹۸ رای موافق برابر ۲ رای مخالف به تصویب رسیده است، چگونه ممکن است علت تعلل مجلس نمایندگان (دیگر بخش کنگره)، در تصویب این تحریم، اختلاف حزبی باشد؟ لذا برای ریشه‌یابی این تعلل، دلیل معتبرتری باید جست. واقعیت این است که آمریکایی‌ها نظر به نتیجه‌ای که از برجام گرفته‌اند، در پی تکرار آن در سایر حوزه‌های قدرت ایران هستند و این بار، قدرت دفاعی ایران را نشانه گرفته‌اند. مقامات دولت اوباما از جمله جان کری، وزیر سابق خارجه آمریکا بار‌ها تصریح کردند از تحریم‌ها نتیجه گرفته‌اند و واشنگتن باید فشار بر ایران در سایر حوزه‌ها را ادامه دهد. تحریم CIDA در واقع آغازگر پروژه‌ای است که طی آن آمریکا قصد جایگزین کردن قدرت دفاعی و تسلیحاتی ایران با برنامه هسته‌ای و آغاز فصل جدیدی از تحریم‌ها با هدف رسیدن به برجام نظامی را دارد. اما اینکه چرا کنگره آمریکا تاکنون در تصویب ن‌هایی این قانون و ارسال آن روی میز دونالد ترامپ تعلل کرده و برنامه روشنی برای بررسی آن در مجلس نمایندگان نیز ارائه نمی‌شود، بیشتر به این مساله بازمی‌گردد که با توجه به اهمیت و گستره این تحریم، آمریکا در حال سنجش واکنش ایران است.

سهم مسئولان در تولید آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی

در یادداشت روزنامه جوان می‌خوانید: آیا مسئولان در سطوح مختلف، به دنبال واکاوی سهم خود در پدیدآیی آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی هستند؟ در تمام اخبار و گزارش‌های حادثه تلخ روز شنبه هفته جاری در متروی شهرری، تصریح شده که ضارب حالت عادی نداشت و از تعادل روحی برخوردار نبود. حمله‌ور شدن با سلاح سرد به چندین مسافر در ایستگاه مترو از سوی فردی که حالت عادی ندارد، می‌تواند در جای جای تهران و هر جای دیگر از کشور تکرار شود. چرا؟ این حادثه امکان تکرار دارد، همانطور که حادثه تلخ‌تر و جانخراش قتل کودک مظلوم اردبیلی می‌تواند در جای دیگر تکرار شود! پرونده قتل آتنا اصلانی که اکنون همه را متأثر کرده و رئیس دستگاه قضا برای سرعت بخشیدن به رسیدگی قضایی آن ورود به موضوع نموده، نه اولین پرونده از این نوع است و نه آخرین پرونده خواهد بود. هر از چندی حوادثی دلخراش از این نوع، همه را تکان می‌دهد، اما کمتر به فکر چاره‌جویی برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه هستیم. قتل‌های سریالی که هر از چندی در گوشه‌ای از کشور اسلامی ما رخ می‌دهد، چه دلایلی دارد و زمینه‌های پدیدآیی این جنایت‌ها چیست؟ قضیه ستایش در پاکدشت، که آن هم پرونده‌ای دلخراش دارد، چه عواملی در پدیدآیی‌اش دخیل بودند؟ آیا مسئولان کشور و کارگزاران نظام، تا به حال فکر کرده‌اند که در تولید آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی زمینه‌ساز برای پدیدآیی این قبیل جنایات، دارای سهم و نقش هستند؟ به طور قطع اگر چنین فکر کنند، باید خواب از چشمان آنان ربوده شود و شبانه‌روز در پی اصلاح امور و انجام اقدامات پیشگیرانه باشند. آیا مسئولان کشور، دستگاه‌ها و سازمان‌های مسئول، در خصوص پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، همگی به درستی و به‌هنگام به وظایف خود عمل می‌کنند؟ برای پاسخ به این پرسش، باید به این سؤال جواب داد که آیا آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی در یک دهه گذشته، روند افزایشی یا کاهشی داشته است؟ پاسخ سؤال دوم واضح است. متأسفانه در کشور ما، طی یک دهه گذشته، آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی به شکل نگران‌کننده و به صورت بی‌سابقه، روندی رو به افزایش داشته است. افزایش بی‌سابقه آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی، دلیل قاطعی بر کوتاهی برخی مسئولان و دستگاه‌های اجرایی کشور نسبت به انجام وظایف‌شان می‌باشد. مسئولان و کارگزاران نظام، باید به خود آیند و با دیدن حوادث دلخراشی که هر از چندی در کشور رخ می‌دهد، خواب را به خود حرام دانسته، به جای پرداختن به حاشیه‌ها و سرگرم شدن به امور فرعی، برای ریشه‌کنی عوامل پدیدآیی آسیب‌های اجتماعی مجاهدت شبانه‌روزی نمایند. به طور قطع مجاهدت‌های مخلصانه در این حوزه جواب خواهد داد، امروز در هر حوزه‌ای که مجاهدت‌های مخلصانه وجود دارد، نتیجه مطلوب مشاهده می‌شود. یکی از این حوزه‌ها، حوزه تأمین امنیت ملی است. مجاهدت‌های مخلصانه مدافعین حرم و نیرو‌های نظامی و انتظامی در سراسر کشور خصوصاً در مناطق مرزی شمال غرب و جنوب شرق، چنین امنیت پایداری را پدید آورده است. اگر همین نوع مجاهدت‌های مخلصانه در عرصه و حوزه مبارزه با آسیب‌های اجتماعی شکل بگیرد، به طور قطع آسیب‌های اجتماعی در کشور روند کاهشی پیدا خواهد کرد.

موانع استیضاح ترامپ در دو حزب آمریکا

امیرعلی ابوالفتح برای روزنامه خراسان نوشت: حضور ترامپ در کاخ سفید از همان روز اول به عنوان یک غریبه با، اما و اگر‌های زیادی همراه بود. حالا برد شرمن عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا، دونالد ترامپ را به مانع تراشی در مسیر تحقیقات درباره دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا متهم کرد و رسما خواستار استیضاح وی شد. این برای نخستین بار است که یک عضو کنگره آمریکا به طور رسمی طرحی را برای استیضاح ترامپ مطرح می‌کند. افشای خبر تماس «دونالد ترامپ جونیور»، پسر ارشد رئیس جمهوری آمریکا با وکیل روس در دوران رقابت‌های انتخاباتی سال گذشته، حملات به دونالد ترامپ را شعله ورتر کرده است. بر اساس ایمیل‌هایی که دونالد ترامپ جونیور منتشر کرد، فردی به نام راب گلدستون، رابط ناتالیا واسلنیتسکایا وکیل روس، به پسر ارشد ترامپ خبر می‌دهد که اطلاعات با ارزشی علیه هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات سال ۲۰۱۶ دارد که می‌تواند به برنده شدن دونالد ترامپ کمک کند. پسر ترامپ نیز از این پیشنهاد استقبال و با واسلنیتسکایا دیدار می‌کند. اکنون با فاش شدن سند محکمی از تبانی تیم انتخاباتی ترامپ با روس ها، برد شرمن طرح استیضاح رئیس جمهوری آمریکا را به اتهام تلاش برای جلوگیری از افشای حقیقت به مجلس نمایندگان ارائه کرده است. با این حال مسیر استیضاح ترامپ چندان هم هموار نیست.

کودکان؛ بی‌دفاع جامعه در حال گذار

یک روانشناس در یادداشت روزنامه ایران نوشت: حجم اخبار درباره آزار و اذیت‌های معطوف به کودکان روز به روز گسترش می‌یابد. مدرن شدن زندگی، افزایش آسیب‌های اجتماعی در کشور و ویژگی‌های جامعه گذار از جمله عوامل این مسأله هستند. از آنجا که کودکان بیش از سایر اقشار جامعه از این موضوع آسیب می‌بینند طبعاً حجم اخبار مربوط به آن‌ها هم در رسانه‌ها بسامد بیشتری می‌یابد. کمتر روزی است که خبر قتل و جنایت، تجاوز، ضرب و شتم، اعتیاد، خرید و فروش، خودکشی و سوءاستفاده‌های کاری، درباره کودکان به گوش نرسد. اگر چه این موارد به تنهایی زنگ خطری جدی در قبال سلامت و امنیت روانی جامعه است با این حال آسیب‌های فراروی کودکان در حال حاضر، محدوده گسترده تری از قتل، تجاوز و ضرب و شتم پیدا کرده است. کودکان همواره جزو یکی از آسیب پذیرترین لایه‌های اجتماعی بوده‌اند. این امر مربوط به یک فرهنگ و یک مکان خاص نبوده و از مسائل تقریباً ثابت در تمام جوامع است؛ اگرچه شدت و ضعف آن به واسطه عوامل مختلف خانوادگی، فرهنگی و حقوقی تفاوت‌های آشکاری با یکدیگر دارد. در جامعه ما نیز به رغم توصیه‌های مختلف دینی و مذهبی در مورد برخورد با کودکان، واقعیت‌های اجتماعی جدید، بخشی از این قشر را در معرض آسیب‌های قابل توجهی قرار داده است. شرایط و مسائل کنونی جامعه، دامنه ناامنی‌ها در قبال کودکان را افزایش داده، به گونه‌ای که کودک آزاری‌های فیزیکی و جنسی، نوزادان معتاد و خرید و فروش آنها، بیماری‌های ایدز و هپاتیت در میان کودکان کار، خودکشی و برخی دیگر از مسائلی که در سال گذشته و سال جاری خبر‌های آن به صورت پی در پی، فضای روانی جامعه را تحت الشعاع قرار داد، نشان می‌دهد که این آسیب‌ها نیاز به درمان و درمانگران جدیدی دارد که با اشراف بر تحولات دنیای کودکان امروز، سیاست‌های جدیدی را برای پیشگیری و راهکار‌های متفاوت از قبل را برای تحدید این گونه آسیب‌ها در دستور کار قرار دهند.

الگوی انتخاب مدیران دولتی

در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می‌خوانید: انتخاب کاندیدا‌های تصدی مسئولیت وزارتخانه‌ها در کابینه جدید دولت موضوعی است که این روز‌ها زوایای مختلفی را برای بحث‌هایی اساسی و مفید باز کرده است. انتخاب مدیران ارشد وزارتخانه‌ها با روش‌هایی نظام‌مند و متناسب با تحولات و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور از جمله ضرورت‌هایی است که به‌نظر می‌رسد در این مقطع زمانی بیش از گذشته مورد توجه است. به‌علاوه، طراحی نظام‌هایی برای پرورش مدیران ارشد دولتی و تربیت جانشینانی کارآمد برای آینده مدیریت اجرایی کشور از ضرورت‌های دیگر است. توجه به این نکته به‌ویژه زمانی مهم‌تر به‌نظر می‌رسد که در میان کاندیدا‌های تصدی مسئولیت وزارتخانه‌ها یا حتی معاونت وزارتخانه‌ها، ممکن است با نام افرادی مواجه شویم که به شیوه‌ای نظام‌مند در حوزه مربوطه رشد و پرورش نیافته باشند. شاید یکی از رویکرد‌های حل این نوع مسائل، طراحی و استفاده از «الگو‌های شایستگی» (competency models) برای انتخاب، پرورش و جانشین‌پروری مدیران باشد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *