به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم هادی سیدافقهی میخوانید: وضعیت میدانی منطقه با توجه پیروزی نیروهای عراقی و دستاوردهای شگرف ارتش سوریه، به نفع جبهه مقاومت در حال رقم خوردن است و با شکست داعش در موصل، بسیاری از معادلات، موازنهها و برآوردها دستخوش تغییر و تحول شده است. فروپاشی پایتخت داعش در عراق و پایان خلافت خود خوانده «ابوبکر البغدادی»، تنها به فروپاشی یک تشکیلات تروریستی منتج نشده، بلکه فراتر از آن، به معنای شکست توافقات، رایزنیها و سرمایهگذاریهای استکبار جهانی در ابعاد مختلف است که با همکاری پدرجد تروریستها و متحدانش به تولد شوم تروریسم تکفیری منجر گردید. وظیفه داعش در عراق و سوریه بر اساس این دیدگاه، به میزان حجم مبالغ صرف شده و هزینههای سیاسی، امنیتی، نظامی است که برای این گروه تدارک دیدهشده بود تا در سایه آن، معادلات منطقهای بر مدار ایده استکباری، صهیونیستی و ارتجاع عرب، دگرگون شود. بنابراین، با فروپاشی خلافت موهوم داعش و سست شدن پایههای آن در سوریه، طرح جهانی نظام سلطه با شکست بزرگی مواجه شده است.
اتهام به شخصیت شیطان!
در یادداشت حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان میخوانید: روز شنبه دهم تیرماه، تیتر اول کیهان را به آزادی موصل که رخدادی بزرگ و افتخارآفرین بود اختصاص داده و آورده بودیم؛ «موصل آزاد شد - مقاومت نتیجه داد، نه سازش» این تیتر و گزارش خبری تحلیلی مربوط به آن که از هزینه به مراتب کمتر مقاومت در مقایسه با سازش حکایت میکرد، برخلاف آنچه در اینگونه موارد انتظار میرود و البته برای ما تعجبآور نبود ناخرسندی برخی از مدعیان اصلاحات و حامیان دولت موسوم به اعتدال را در پی داشت. رسانههای این طیف با انتشار تصاویری از خرابیهای موصل و انتخاب تیترهایی نظیر «موصل آزاد شد، به چه قیمت؟!» و یا «مقاومت نتیجه داد، نه سازش، این هم نتیجهاش آقای کیهان!» و... سعی داشتند - و هنوز هم دارند - که هزینه مقاومت را بیشتر از سازش و حتی غیرقابل مقایسه با آن معرفی کنند! چرا...؟! واکنش طیف مورد اشاره به آزادی موصل، اگرچه، خواسته یا ناخواسته، حمایت از تروریستهای داعش است، ولی به نظر نمیرسد چنین انگیزه زشت و پلشتی در میان باشد و خوشبینانهترین احتمال - که در نوع خود تأسفآور و فاجعهبار نیز هست- دفاع این طیف از وادادگی در برابر قدرتهای زورگو و تن دادن به «سازش» است که مدتهاست در پوشش «مذاکره» و با عنوان «کلید حل همه مشکلات»! از آن یاد میکنند، تا آنجا که یکی از افراد مطرح این طیف طی سخنانی در میتینگ انتخاباتی آقای روحانی، راهکار مقابله با داعش را نیز «مذاکره»! دانسته بود! و برخی دیگر از آنها، علیرغم خسارت محض و فاجعهآفرین برجام، از برجامهای یک و دو و سه و... برای حل و فصل مشکلات پیش روی یاد کرده بودند!؟
قصه بهنود ارادتمان را به آوینی بیشتر کرد!
غلامرضا صادقیان در یادداشت روزنامه جوان نوشت: مسعود بهنود به تازگی در هزار داستانش، قصهای از شهید مرتضی آوینی بازگو میکند که اگرچه سعی دارد خود را یک راوی صادق بیطرف و مطلع نشان دهد، اما داستان سه دقیقهای را طوری پیش میبرد تا القا کند آنچه درباره آوینی میگویند، همه داستان زندگیاش نیست بلکه پس از ارادتی که رهبر انقلاب به او نشان داد، «در یک قرار عمومی» قرار شد همه کنجکاویهای گذشته او و زندگیاش با غزاله علیزاده و زندگی دوران دانشجویی و هیپی شدنش فراموش شود. یک اشکال معرفتشناسی اساسی قصه بهنود آن است که او نمیتواند بفهمد که با چنین قصهای نه تنها آوینی همچنان نماد انقلابیها باقی میماند بلکه به ارادت جوانان انقلابی به او افزوده هم خواهد شد. گیریم که داستان آوینی را همانطور که بهنود تعریف میکند، بخوانیم و بدانیم، این داستان، مایه اثر را غنیتر و توجه را بیشتر جلب میکند و قلبها را بیشتر به آوینی خاضع میکند. همچنان که نام زهیر بن قین بجلی و حر بن یزید ریاحی بیشتر از برخی دیگر از یاران حسین در کربلا بر سر زبان جوانان انقلابی امروز است. اما نکته آنجاست که بهنود حرف خاصی هم نمیزند و فقط با کنار هم قرار دادن چند عبارت کلی شبیه «کنجکاویهای آوینی» یا «زندگی شخصی او» یا «تمام هنرهایی که داشت» یا مثلاً «زندگیاش با غزاله علیزاده» سعی دارد بگوید آوینی اینی نبود که جمهوری اسلامی نشان میدهد بلکه داستان او را در یک قرار همگانی فراموش کردهاند.
درآمدی بر شکل گیری دولت آینده
یادداشت رسالت به قلم سید مسعود علوی میخوانید: آقای روحانی به زودی کابینه خود را معرفی میکند. چهار سال کارکرد دولت یازدهم فرصت خوبی بود تا مردم تصویری از «اعتدال» در رویکرد دولت در حل مشکلات کشور را تجربه کنند. بر اساس رایی که مردم در انتخابات ۲۹ اردیبهشت امسال دادند نوعی اعلام رضایت یا دادن فرصت جدید به روحانی برای اجرای برنامه هایش بود. اما ۱۶ میلیون رأی دهنده در پای صندوقهای رأی، داوری دیگری داشتند. آیا روحانی در چهار سال آینده با شکل گیری دولت دوازدهم، پاسخگوی مطالبات مردم به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت و نیز پاسخگوی نقادان اصلی سیاست هایش خواهد بود؟ دولت و مجلس قطعاً دغدغه کارآمدی را در این شکل گیری حس میکنند و هر کدام پاسخی برای آن یافته اند که به زودی در رأی اعتماد مجلس به کابینه دوازدهم تجلی پیدا میکند. دورخیز آقای روحانی برای ورود به چنین عرصهای مهم است. اینکه اتاق فکر او در دفتر ریاست جمهوری، احزاب هوادار و رجال سیاسی همپیمان او چه میگذرد، مهمتر است. چون او در مرحله اول گام نهادن در این وادی باید پاسخگوی تعهدات به کسانی باشد که رأی شیرین او در سال ۹۲ و شیرینتر در سال ۹۶ را مهندسی کردند. این تعهدات باعث میشود او از مسیر اعتدال به عنوان راهبرد اصلی خارج شده و به وادی افراط رود و ساختارشکنی را پیشه کند. تحلیل رفتار و گفتار او در ایام انتخابات و برخی مواضع ساختار شکنانه اش حکایت از این تلخی و تلخکامی دارد. او با آنکه خود را متعهد میدانست برای حفظ ویترین اعتدال، از اصولگرایان در ساخت و چینش دولت خود در دوره یازدهم بهره بگیرد، اما با خروج از این ممشا، به افراطیون اصلاح طلب میدان داد تا پستهای کلیدی در دولت و بدنه دولت را اشغال کنند. جریان افراطی اصلاح طلب در دولت دوازدهم سهم بیشتری میخواهد و امروز گمانه زنیها در بازسازی چینش اعضای دولت روی همین موضوع متمرکز شده است که سهم اصلاح طلبان افراطی باید در دولت محفوظ باشد و حتی گسترش یابد. هر چه این سهم بیشتر شود سرعت گویشهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی رئیس جمهور برای خروج از چارچوب قانون اساسی و ساختارهای قانونی کشور بیشتر میشود. سرّ اهانتهای رئیس جمهور به منتقدین و عدم پاسخگویی به نقدهای مشفقانه نیز همین است.
منافع ملی ما کجاست؟
در یادداشت روزنامه صبح نو میخوانید: «منافع ملی» یکی از پرکاربردترین کلید واژههای امروز کشورهای دنیا برای دنبال کردن اهداف، امیال و برنامههای آنهاست. در این میان البته کشورهای توسعه یافته و به خصوص قدرتهای استکباری، منافع ملی خود را به گونهای تعریف کرده و میکنند که همه ارادهها و توانمندیها در خدمت آنها باشد و اگر جایی یا کسی یا کشوری خلاف منافع آنها عمل کرد، محکوم به شکست و نابودی است. ملت ایران، اما به برکت انقلاب اسلامی موفق شد» «منافع ملی» خود را مستقل از قدرتهای استکباری تعریف و دنبال کند. منافعی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی امسال با کارگزاران نظام، منطبق با هویت ملی باید باشد و «مسلمانی»، «عمق تاریخی» و «انقلابی بودن» سه عنصر اصلی تشکیل دهنده آن است. بر این اساس «هر آن چیزی که با این هویت در تعارض باشد، منافع ملی نیست، ولو ما تصور کنیم که این یک سودی است برای ملت یا منفعتی است برای ملت»؛ «هرچه با اسلام ما، با انقلاب ما، با گذشته و سابقه تاریخی دیرینه ما، معارضه داشته باشد، جزو منافع ملّی بهحساب نمیآید» و ایضاً «منافع ملّی ما ذیل تلقین سیاستهای خارجی نباید قرار بگیرد. ما باید خودمان منافع ملّی را تعریف کنیم؛ تحمیل نباید وجود داشته باشد». این جملات تعیین کننده خطوط اصلی منافع ملی ایرانیان است که طبعاً، هم مبنای گفتمان و تعامل ما در عرصه داخلی یا صحنههای بین المللی است و هم سرلوحه سیاستها و برنامه ریزیهای قوای کشور.
اصلاح تعرفهها، یگانه راه مدیریت مصرف برق
علی شمس اردکانی رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی در یادداشت روزنامه ایران نوشت: مصرف برق کشور اخیراً با عبور از ۵۵ هزار مگاوات رکورد جدیدی را به ثبت رسانده و شبکههای برق را در شرایط ریسک کامل قرار داده است. بهطوری که دولت میگوید اگر مصرف از این رقم بالاتر رود خاموشی انکارناپذیر است. به این منظور هر روز اطلاعیه میدهد و از مردم میخواهد که مصرف خود را مدیریت
و ۱۰ درصد کم کنند. اما آیا با موعظه میتوان مصرف برق یا حتی آب را مدیریت کرد؟ قطعاً خیر. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که تنها راه مدیریت مصرف اصلاح تعرفهها و اجرای فازهای بعدی هدفمندی یارانههاست. به طوری که اگر مصرف مشترکی از یک حد استاندارد تجاوز کرد، مجبور به پرداخت هزینه تمام شده آب و برق شود. برای مثال باید قیمت برق مطابق با اصول اقتصاد به مرحله «حساسیت قیمتی تقاضا» برسد و بهصورت پلکانی افزایش یابد. به این ترتیب که اگر مشترکی بیش از حد استاندارد برق مصرف کرد مجبور به پرداخت هزینه تمام شده برق شود. هزینه تمام شده برق شامل قیمت تمام شده تولید، توزیع و انتقال است. همین یک گام کافی است تا مشترکان مصرف برقشان را کاهش دهند. از سوی دیگر باید در ساعات اوج مصرف (پیک) تعرفهها تفاوت فاحشی با زمان کم باری داشته باشد. به طوری که مشترک برق ترجیح دهد مصارف غیر ضرور خود را به ساعات خارج از پیک انتقال دهد. قطعاً اگر این دو اقدام انجام شود، بدون موعظه و تمنا مشترکان برق به دنبال مدیریت مصرف خرید وسایل برقی از جمله تجهیزات سرمایشی استاندارد و انتفال مصرف از ساعات پیک به ساعات خارج از پیک خواهند رفت.
بحران آب راهحل دارد؟
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد میخوانید: در نبردهای قدیم با شمشیر و نیزه میجنگیدند و در نبردهای قرون اخیر با توپ و باروت. سرنوشت جنگ جهانی دوم را بمب اتم رقم زد و در جنگهای اخیر پهپادها و روباتها نقش بیشتری ایفا کردهاند. در دهه پیشرو اما، طرفین جنگ همدیگر را با تشنگی خواهند کشت، دستکم در خاورمیانه. دفتر «ادارهکننده اطلاعات ملی»، مسوولیت اداره ۱، ۶ نهاد امنیتی و اطلاعاتی آمریکا از جمله سی. آی.ای و ان. اس.ای را به عهده دارد. این نهاد چندی پیش گزارشی منتشر کرد که به وضعیت آب در سال ۲، ۰، ۲، ۵ اختصاص داشت. این گزارش حاوی نقشهای از جهان است که پیام گزارش را بهخوبی جمعبندی میکند. در این نقشه مناطقی که تا هفت، هشت سال دیگر دچار بحران خواهند شد با رنگ قرمز مشخص شدهاند، اما مناطقی که دچار بحران حاد خواهند شد به رنگ زرشکی نشان داده شدهاند. آن رنگ زرشکی از شمال هند شروع شده، پاکستان، افغانستان و ایران را دربر میگیرد. در گسترش به سمت غرب، این رنگ زرشکی تا مصر امتداد مییابد. تا هفت، هشت سال آینده بحران حاد آب گریبانگیر خاورمیانه خواهد شد و ایران درست در مرکز بحران قرار دارد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.