به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم محمدصادق کوشکی میخوانید: تحریمها از منظر سیاستمداران غربی ابزارهایی با اغراض خصمانه هستند که بهمنظور تغییر رفتار کشورها و دستیابی به اهداف سیاسی تعریف شدهاند و عموماً برای وارد کردن خسارت و هزینه به اقتصاد کشور هدف، طراحی و پیادهسازی میشوند. ایران اسلامی ازجمله کشورهایی است که بارها از سوی آمریکا به بهانه نقض تعهدات بینالمللی تحت تحریمهای یکجانبه قرار گرفته است و تحریمهای اخیر کنگره آمریکا موسوم به «تحریمهای جامع ایران» که فاصله زیادی برای تبدیل شدن به قانون ندارند، ازجمله این تحریمهاست. البته سیاست تحریمی، رسمی با سابقه در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست، به طوری که این کشور از سال ۱۹۹۳ تا سال ۱۹۹۶، بیش از ۶۱ تحریم یکجانبه علیه ۳۵ کشور وضع کرد که این رقم، ۴۲ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. کشورهای استعماری میکوشند تا تحریمها را علاوه بر اعمال و اجبار بینالمللی ازنظر حقوقی توجیه کنند، اما واکاوی سازوکار تحریمهای آمریکا و اروپا علیه کشورمان از منظر قوانین مورد قبول بلوک غرب نشان میدهد که وضع تحریمهای یکجانبه، با حداقل چهار سند مهم بینالمللی در تعارض است: «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «قطعنامههای متعدد در خصوص ممنوعیت اقدامات یکجانبه و تقویت همکاریهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر»، «منشور ملل متحد» و «اعلامیه سازمان ملل درباره اصول حقوق بینالملل ناظر بر روابط و همکاریهای دوستانه بین دولتها». بنابراین، اگر آنگونه که غرب اصرار دارد، ملاک عمل در قبال کشورها دستورالعملهای سازمان ملل باشد، اسناد ذکر شده بر احترام به حقوق بشر و خودداری از توسل به تحریمهای یکجانبه اقتصادی یا نظامی تأکید دارند.
تحقیرکردند و جایزهگرفتند!
حسین شریعتمداری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: دیروز «پاتریک پویانه» مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال که برای عقد قرارداد با وزارت نفت کشورمان به ایران آمده بود، با آقای دکتر روحانی ملاقات کرد و خبر این ملاقات با آب و تاب منتشر شد. تا اینجای ماجرا، اگرچه به علت نامتقارن بودن مسئولیتهای طرفین - رئیس جمهور یک کشور با مدیرعامل یک شرکت خارجی- خالی از اشکال نیست، ولی چنانچه ماجرا در همین حد و اندازه باقی میماند با تسامح قابل اغماض تلقی میشد. اما این ملاقات در حالی صورت پذیرفته که چند روز قبل دولت فرانسه حاضر نشد درباره ملاقات آقای ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان با «امانوئلماکرون» رئیسجمهور فرانسه بیانیهای صادر کرده و یا کمترین خبری از انجام این ملاقات منتشر شود. این اقدام دولت فرانسه در فرهنگ جاری و شناخته شده روابط بینالمللی به مفهوم و معنای «تحقیرکشور میهمان» است که متاسفانه دولت محترم علیرغم آنهمه ادعا درباره حفظ حرمت ایران و ایرانی، نه فقط از کنار این تحقیر آشکار به آسانی عبور کرده است بلکه با پذیرش ملاقات مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال با رئیسجمهور کشورمان به این تحقیر رنگو لعاب رسمی! هم داده است! «لطفا ماجرای این وادادگیها و پذیرش این تحقیرها را به سلیقههای سیاسی نسبت ندهید. به یقین هیچیک از ۲۳ میلیون نفری که به شما رأی دادهاند حاضر به پذیرش اینهمه تحقیر نیستند. مگر آنها شما را برگزیدهاند که تحقیرشان کنید؟! و در مقابل این تحقیرها با قرارداد خسارتبار توتال به حریف جایزه هم بدهید؟!»
ندیدهام که یکبار بگویید رأی به من رأی به نظام بود!
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشته که رئیسجمهور اخیراً گفت: «مشکلاتی که پیش روی ماست، صرفاً مشکلات دولت دوازدهم نخواهد بود، بلکه مشکلات نظام و کشور و ملت ماست.» (سایت ریاست جمهوری- ۱۱ تیر ۹۶)؛ این سخن را با قدری تسامح و با فرض حسن نیت گوینده میتوان به عنوان یک سخن کلی و نه سخنی که نتیجه خاص از آن گرفته شود، پذیرفت، اما من ندیدهام که رئیسجمهور یک بار هم گفته باشد: «رأی به من در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ رأی به نظام بود». شبیهترین سخن رئیسجمهور پس از انتخابات ۹۶ در این باره پشت درهای بسته شورای عالی انقلاب فرهنگی زده شد که اشاره به یک امر بدیهی است و نه اینکه رئیسجمهور رأی خودش را رأی به نظام بداند: «حضور پرشکوه مردم در انتخابات نشانه علاقهمندی به نظام و موجب خشنودی دوستداران انقلاب و یأس دشمنان شد.» در واقع اینجا رئیسجمهور «حضور مردم» را نشانه علاقه به نظام دانسته و نه دقیقاً «رأی به خودش» را. به هر حال بعید است کسی مدعی شود که رئیسجمهور پس از انتخابات، پرچمدار این حقیقت شده باشد که رأی به او رأی به نظام بوده است، با این حال او یک نکته تازه، کشف کرده است که «مشکلات کشور، مشکلات نظام است نه فقط دولت». اما در عوض با یک جستوجوی ساده به انبوهی از تحلیلهای داخلی و خارجی خواهیم رسید که سراسیمه وارد این بحث شدهاند که «رأی به روحانی، رأی به نظام نبود و باید سریعتر این حقیقت را گوشزد کنیم تا نظام از آن سوءاستفاده نکند.» (!)
زبان درازی پاریس نتیجه خیانت ملی در تبلیغات انتخابات
در یادداشت وطن امروز به قلم صادق فرامرزی میخوانید: قطعا سخن گفتن از «۲۹ اردیبهشت» بهعنوان یک روز سرنوشتساز از تاریخ جمهوری اسلامی محدود به پیروزی یک کاندیدا در رقابت با چند کاندیدای دیگر نمیشود. ۲۹ اردیبهشت از مقیاسهای دیگر نیز قابل بررسی است که شاید مهمترین آنها اعتراف غیرمستقیم بر غلط بودن رویههای اجتماعی سابق طیفی از گروههای سیاسی باشد. فیالمثل ما فردای ۲۹ اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم که همه باید به کاندیدای پیروز انتخابات احترام بگذارند، چرا که حالا او نه فقط یک کاندیدا با ۵۷ درصد رای که نماد و ثمره رای همه مردم است، ما فردای ۲۹ اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم نتیجه انتخابات هرچه که باشد نباید جامعه را دوقطبی و درگیر یک شکاف متضاد کند، ما فردای ۲۹ اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم که ایجاد شبهه در نتیجه انتخابات به علت چند تخلفی که سرنوشت شخص پیروز را عوض نمیکند خیانت به رای مردم است، ما چند هفته پس از ۲۹ اردیبهشت و به هنگام حمله تروریستی به مرقد امام (ره) و مجلس شورای اسلامی از زبان گروهی شنیدیم که نباید تهدیدات ملی را بازیچه رقابتهای سیاسی خود کنیم، ما یک ماه پس از برگزاری انتخابات و جدی شدن تحریمهای جدید از سوی ایالات متحده از زبان گروهی شنیدیم که نباید رقابتهای داخلی همدلی ما برابر دشمنان خارجی را خدشهدار کند؛ چه رسد به آنکه به همزبانی با دشمنان برای رقابت با دیگر طیف سیاسی داخل کشور بپردازیم. مجموعا اگر تمام آنچه از زبان گروهی پس از انتخابات ۲۹ اردیبهشت شنیده شد را بهعنوان تنها نتیجه و ثمره این انتخابات بخواهیم قبول کنیم میشود روز ۲۹ اردیبهشت را روز پیروزی منطقی دانست که حداقل ۸ سال برای جا انداختن آن در جامعه تلاشهای گسترده صورت گرفت. حالا جامعه سیاسی ایران گامهای متکاملی برداشته و قبول کرده است به آتش کشیدن قیصریه برای یک دستمال کار صحیحی نیست، توهین به منتخب ملت نشانه توسعه سیاسی و قوت گرفتن جامعه مدنی نیست، به چالش کشیدن نتیجه انتخابات برای فرار از قبول شکست خیانت است، همصدا شدن با دشمنان هنگام یک بحران و تهدید ملی خباثت را نشان میدهد نه سیاست، اگر پلاسکویی آتش میگیرد نباید بهجای کمک به مسؤولان امر، آن را بهانهای برای عقدهگشایی کرد، اگر تهدید امنیتی به عینیت میرسد نباید نیروهای نظامی را تخریب کرد و اگر رئیسجمهوری با رای مردم انتخاب میشود به احترام مردم نباید هتک حرمتی نسبت به او روا شود.
بازی جدید قدرتها در سوریه
در یادداشت روزنامه خراسان میخوانید: بحران سوریه همچنان پابرجاست. در این چند سال، صدها و شاید هزاران بار به دهها زبان مختلف، از جمله در یادداشتها و رسانهها نوشته و بیان شده و همه منتظر آن هستند که هر جوری شده، راهی برای برون رفت از این بحران پیچیده، پیدا شود. بااین حال، هنوز خبری از نزدیک شدن به ایستگاههای پایانی نیست. در شرایط میدانی فعلی و با در نظر گرفتن ابعاد گسترده و فراگیر این بحران و تاثیر مسئله آوارگان سوری بر کشورهای منطقه و اروپا، بی پایه نیست اگر گفته شود که بحران سوریه، برنده و طرف پیروز ندارد. بیایید یک بار دیگر به این تابلوی پرهراس نگاه کنیم: نزدیک به سیصد هزار نفر جان خود را از دست داده اند، زیرساختهای اقتصادی سوریه نابود شده و بنا به آمارهای مختلف، رقم کلانی بین یک تا یک و نیم هزار میلیارد دلار، به شهرها و روستاهای این کشور خسارت وارد شده، نزدیک به یک چهارم جمعیت سوریه آواره شده اند، کشورهای مختلف مرتبط با پرونده سوریه بسته به خواستهها و موقعیت شان میلیاردها دلار ضرر کرده اند، و علاوه بر همه این موارد و مصادیق، سوریه به میدانی برای قدرت گرفتن گفتمان تروریسم افراطی داعش و صدور آن به کشورهای دیگر تبدیل شد. در یکی دو سال آغاز این بحران، هر کدام از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در سودای بیشترین میزان پیروزی بودند و به قول فرنگی ها، هر کسی به دنبال تکه بزرگ تری از این کیک وسوسه کننده بود، اما حالا وضعیت به سمت و سویی رفته که دیگر کسی به فکر پیروزی تمام عیار و فتح الفتوح نیست و همه تلاش میکنند با کمترین هزینه و آبرومندانهترین شکل ممکن، از این دیار سوخته و خاکستر شده، بیرون بروند. بدون شک گروه تروریستی تکفیری داعش، به عنوان یک پدیده فوق خشن و غافلگیر کننده که مُهر برتری خود را بر سیاهه تمام گروههای تروریستی و افراطی زده، با جنایات و اقدامات وحشیانه اش، بحران سوریه را پیچیدهتر کرد.
منافع سیاسی قرارداد اقتصادی توتالنوذر شفیعی کارشناس مسائل بینالملل در یادداشت روزنامه ایران نوشت: در نظریههای مربوط به تأثیرات متقابل سیاست و اقتصاد بینالملل دو دیدگاه عمده وجود دارد. رئالیستها معتقد به تأثیر سیاست در حوزه اقتصادند. آنها معتقدند اگر اراده دولتها نباشد، هیچ همکاری اقتصادی اتفاق نخواهد افتاد و بنابر این آنچه اصل است سیاست و اراده رهبران سیاسی است. در مقابل تفکر لیبرالیستی معتقد به امکان همکاری کشورها در حوزههای اقتصادی و فنی است و اینکه وقتی کشورها در حوزههای غیرسیاسی وارد تعامل با یکدیگر میشوند؛ در سطح بالا زمینه برای همکاری سیاسی فراهم میشود. امروزه، اما تحلیل روابط بینالملل از یک منظر فکری خاص دشوار است و این اجماع نظرات و دیدگاههای سیاسی مختلف است که میتواند یک پدیده سیاسی را توضیح دهد. در مواردی که روابط امنیتی و سیاسی مطلوب نیست یا تنشآلود است، در این شرایط حرکت از حوزههای اقتصاد، فرهنگ، همکاریهای فنی و ... میتواند کشورها را به سمت همکاریهای بیشتر امنیتی و سیاسی یا حل اختلافات سیاسی و امنیتی رهنمون شود. در این چارچوب گاه یک مسابقه ورزشی میتواند راهگشای بسیاری از بنبستهای سیاسی در سطح بالا باشد؛ بنابراین باید گفت که پدیدهها بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و نمیتوان آنها را مستقل از یکدیگر تعبیر و تفسیر کرد؛ بنابراین حتماً همکاریهای اقتصادی بر همکاریهای سیاسی تأثیرگذار است. همچنین در شرایطی که با یک محیط ملتهب از نظر سیاسی و امنیتی مواجه هستیم، توسعه همکاریهای اقتصادی و فنی میتواند به آرام شدن محیط کمک کند و به پدید آمدن وابستگیهای متقابل ساختاری بینجامد که قطع و عدول از آنها براحتی ممکن نخواهد بود. نتیجه مطلوبی که به طور مثال در به ثمر رسیدن پروژهای مانند خط لوله صلح و وابستگی ساختاری میان ایران، هند و پاکستان صادق است.
توتال فرصت موفقیت اعتدالگرایی در زمینه بینالمللی
منصور معظمی عضو هیئت علمی دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: روزنامه شرق زمانی که اندیشکده «مرکز امنیت نوین ایالات متحده» (CNAS) مفهوم کارآمدی تحریمهای سیاسی و اقتصادی را بهعنوان یکی از ابزارهای نوین سیاست خارجی ایالات متحده، به دولت ترامپ معرفی کرد، هشدار داد که رویکرد یکجانبهگرای احتمالی آمریکا در پیشبرد منافع خاص ایالات متحده و بیتوجهی به منافع اقتصادی و سیاسی بازیگران بزرگ جهانی میتواند همراهی جهانی بهویژه اروپاییها را با سیاستهای آمریکا تحتالشعاع قرار دهد. فضای تعارض کنونی بینالمللگرایان در مقابل ناسیونالیسم آمریکایی فرصت مناسبی برای بهرهگیری کشورهایی است که مورد خصومت و دشمنی ایالات متحده قرار دارند. این مقاله به بررسی زمینهها و ابعاد مختلف فرصت برای جمهوری اسلامی ایران و تحلیل چرایی و اثرات تصمیم شرکت توتال برای سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران با وجود تهدیدهای Snap Back تحریمها میپردازد. استقبال ترامپ از برگزیت (جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا)، خرسندی از تقویت جایگاه سیاسی طرفداران ملیگرای لوپن در انتخابات فرانسه، تسری تصمیمات و قوانین داخلی به کشورهای دیگر نظیر تحریمهای جدید مصوبه سنا علیه روسیه که بر روابط اقتصادی این کشور با اتحادیه اروپا اثر منفی مستقیمی دارد، خروج از توافق آبوهوایی پاریس (COP٢١) با استناد به منافع اقتصادی یکجانبه ایالات متحده، پیگیری سیاستهای حمایتگرایانه و گمرکی در حمایت از شرکتهای آمریکایی که اهداف بنیادین تجارت آزاد براساس رقابت را بین اروپا و آمریکا با اختلال روبهرو میکند، تلاشهای بازنگری در نفتا و تعاملات اقتصادی با کانادا و مکزیک، سیاستهای ضد مهاجرتی داخلی، اختلافات تجاری ترامپ با چین، پیگیری ابزار تحریم در راستای منافع آمریکاییها و به ضرر منافع دیگر کشورها نظیر تحریمهای انرژی علیه روسیه برای بالابردن ریسک سیاسی و افزایش هزینههای واردات گاز اروپا از روسیه و جایابی برای عرضه الاِنجی آمریکایی، اروپا و دیگر قدرتهای بزرگ را به این نتیجه رسانده که ترامپ برخلاف اوباما «سیاست هژمونیکگرایی خود را در قالب تعارض منافع و نه همگرایی منافع ایالات متحده با دیگر کشورهای جهان قرار داده است». این سیاست آنچنان عریان به دنبال منافع اقتصادی خاص ایالات متحده بوده که بسیاری از نُرمها و هنجارهای نگرشی خود را نیز نقض کرده است؛ مثلا باوجود قرارگیری عربستان سعودی در فهرست ناقضان حقوق بشر گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا، فقط برای دوشیدن اقتصادی (سخن آقای ترامپ)، حاضر به انعقاد قرارداد فروش چند صد میلیارددلاری تسلیحات مدرن به عربستان میشود.
چهل سالگی انقلاب اسلامی
سید مسعود علوی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: تا چند ماه دیگر انقلاب اسلامی ایران چهل سالگی خود را جشن میگیرد. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد دشمنان قسم خورده نظام یک کنتور نصب کردند و با هر اتفاقی که در بیرون و درون انقلاب میافتاد، میگفتند انقلاب ۶ ماه دیگر، یک سال دیگر یا دو سال دیگر سقوط میکند! اما ماهها و سالها گذشت و این آرزوی ضد انقلاب برآورده نشد. آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب، جنگ داخلی راه انداختند، غائله کردستان، خلق عرب، خلق بلوچ و... را به پا کردند. بعد کنتور براندازی را راه انداختند و گفتند انقلاب چند روز دیگر سقوط میکند! اما نشد. آمریکاییها غائله اتحاد شوم لیبرالها و منافقین و ملحدین را راه انداختند و با چاشنی ترور رهبران انقلاب و ۱۷ هزار شهروند مظلوم ایران به میدان آمدند و گفتند سه ماه یا چهار ماه دیگر نظام سقوط میکند! اما نشد. آمریکاییها توطئه یک جنگ خارجی نیابتی را به گماشتگی صدام راه انداختند و مردم غیور و جوانان شجاع کشور را هشت سال گرفتار جنگ تحمیلی کردند. باز هم گفتند کنتور براندازی این بار درست کار میکند و نظام اگر با حمله خارجی هم سقوط نکند، با چاشنی عملیات فروغ جاویدان حتماً سقوط خواهد کرد! عملیات فروغ جاویدان تبدیل شد به عملیات غروب جاویدان. باز هم نشد. کنتور از کار افتاد و جواب نداد. آمریکاییها رفتند سراغ نبرد نرم. دو تا برنامه ۱۰ ساله را در این وادی تست کردند؛ یکی سال ۷۸ و یکی هم سال ۸۸، باز کنتور جواب نداد و هر دو توطئه، نفرت مردم را از باعث و بانی براندازی بیشتر کرد و مردم مثل کوه در برابر شرارت دشمن ایستادند.
تردیدهای نفتی
در یادداشت روزنامه صبح نو میخوانید: از قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به عنوان نقطه آغازی برای شروع دور جدید سرمایهگذاریهای خارجی در ایران نام برده میشود که دولت پس از گذشت ۴ سال بالاخره موفق شد اولین قدم را در این زمینه بردارد؛ اما وجود نکاتی چند درباره این قرارداد و حاشیههای آن، قضاوت درباره این رویداد مهم اقتصادی را سخت و دشوار کرده است. اولین نکته درباره این قرارداد به محرمانه و مبهم بودن جزئیات آن بازمی گردد و دولت به مانند اغلب قراردادهای خارجی، از پاسخ به افکارعمومی و کارشناسان طفره میرود. درباره این قرارداد، مراقبت از رقبا دلیل محرمانگی ذکر شده است در حالی که آثار منفی این پردهپوشیها، در گذشته هنوز دامن کشور را رها نکرده است. نکته مهمتر اما، تحقق وعده ورود سرمایه خارجی است که این مقدمه گام موفقی برای بازکردن پای سایر سرمایه گذاران بین المللی نفتی است. لکن در حاشیه ورود این سرمایهها، با توجه به اینکه سایه تحریمها هنوز بر سر کشور باقی است و تحریمهای جدیدتر نیز در راه است، باید طرفهای مقابل تبعات و خسارات احتمالی ناشی از اعمال تحریمها را بپذیرند تا، چون گذشته، این خسارتها به جیب ملت ایران تحمیل نشود و در این باره لازم است کنسرسیوم یاد شده، تعهد شفاف خود را اعلام کند. موضوع انتقال تکنولوژی و دانش فنی نیز از نکات مهم دیگری است که در قراردادهای مشابه و گذشته شرکتهای بین المللی، با، اما و اگرهایی روبهروست که از این جهت، باید کشور اطمینان لازم نسبت به انتقال دانش روز و مفید را به داخل، پیدا کند.
قرارداد توتال و ثمره برجام
سفیر سابق ایران در مجارستان طی یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: قرارداد بزرگ ایران با شرکت توتال فرانسه به امضا رسیده است. این قرارداد عظیم برای بهرهبرداری از فاز ۱۱ پارس جنوبی نشاندهنده موفقیت دیپلماسی برد-برد جمهوری اسلامی است که در چهارسال گذشته بر آن تاکید شده است. امضای این موافقتنامه پیروزی بزرگی برای جمهوری اسلامی و افرادی است که اعتقاد دارند در سایه تعامل و رفتار مثبت میتوان شرکای خارجی را به سرمایهگذاری در ایران تشویق کرد. پس از اجرای برجام برخی تحرکات در جهت مخالف با توافق هستهای، بهمنظور عدم نتیجهبخشی توافق وین در داخل و خارج افزایش یافت. از سوی دیگر مخالفان توافق هستهای بعد از در قدرت قرارگرفتن جمهوریخواهان در آمریکا، تلاش کردند با ایجاد موانع متعدد مسیر اجرای برجام را مسدود کنند، اما قرارداد اخیر ثابت کرد که مخالفان برجام در غرب و ایران در اشتباه بودند. قرارداد با توتال فرانسه تنها یکی از دستاوردهای عظیم برجام و انتخابات ۲۹ اردیبهشت بود که مردم در آن مسیر آینده دولت را مورد تایید قرار دادند. امضای قرارداد اخیر پیام مهمی دارد، ازجمله اینکه اتحادیه اروپا در بحث تحریمها و ایجاد مشکل برای توسعه مناسبات اقتصادی، با آمریکاییها همراه و همگام نیست و اروپاییها از سیاست مستقلی در برابر جمهوری اسلامی پیروی میکنند. پرداختن به این موضوع در برخی از نشریات داخلی که اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرده است، با امضای این قرارداد باطل شد. امضای این قرارداد ثابت کرد نهتنها اروپاییها تحریم جدیدی علیه ایران وضع نکردند، بلکه درصدد هستند تا با ایران از طرق مختلف همکاری کنند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.