صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

شعر خوانی میثم مطیعی در نماز عید فطر

۰۵ تير ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۹:۴۵
کد خبر: ۳۲۳۱۵۰
میثم مطیعی قبل از اقامه نماز عید فطر، اشعاری با مضامین موضوعات روز داخلی و خارجی قرائت کرد.
به گزارش گروه فضای مجازی ، قبل از اقامه نماز عید فطر در مصلی تهران؛ میثم مطیعی، اشعاری با مضامین موضوعات روز داخلی و خارجی قرائت کرد.

متن کامل اشعار به‌شرح زیر است:


ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است(1)
روز عید است و قنوت است و دعای من و تو
اهل جود و جبروت است خدای من و تو
کبریا و عظمت چیست؟ ردایش آری
عفو و رحمت نمی از بحر عطایش آری
و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد
و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد
بسته شد پنجره عرشی راز رمضان
الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان
الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا
شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را
بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش
لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش»
دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی
«بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی»
دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلی
«بحسین‌بن علیٍ بحسین‌بن علی»
سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان!
ای که از همدمی‌ات نرم شد این دل، رمضان(2)
الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی
در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی
تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم
تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم
یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز
عیدی‌ام را بده و در گذر از آن امروز
کاش فیض سحر و روزه بماند با ما
نور این طاعت سی‌روزه بماند با ما
دل ببندیم به شیرینی امساک ای‌کاش
روزی ما نشود لقمه ناپاک ای‌کاش
ای خوشا روزه هرروزه چشم و دل و کام
ای خوشا شیوه پرهیز ز شبهه، ز حرام
نگذاریم که آید به سر سفره ما
لقمه دوزخی "رشوه" و زقوم "ربا"
پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم
ما که پرورده نان و نمک مولاییم

کار و همت همه‌ی رنگ و بوی این خاک است
عرق کارگران آبروی این خاک است
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پینه دست کم از پینه پیشانی نیست
کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد
عرق شرم مبادا که به رویش باشد
آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد
پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد

ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم
پی اقدام تو هستند هنوز این مردم
چند روزی تو مقامی به امانت داری
منصبت را نکند طعمه خود پنداری(3)
راه می‌جویی اگر، شیوه مولاست دلیل
قصه آهن تفتیده و دستان عقیل
حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست
آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست
پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته‌ست
پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته‌ست

ما نه آنیم که آموخته غرب شویم
پی هر وسوسه‌ای سوخته غرب شویم
سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد
و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد
"بیست سی" چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری‌ست
قرص خواب است ولی چاره ما بیداری‌ست
تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم
مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم
ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم
با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم
تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربه تحریم مبادا با ما
باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا
تکیه بر عهد عموسام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست
هرچه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد
"بُرد بُرد" این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد
گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد
خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است
به خود آییم نجات همه در این خانه است
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او
دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای!
گر ز اخمش سپر انداخته‌ای باخته‌ای!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژده "لاتهنوا "(4) می‌رسد از جا برخیز
تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم
رزمجویان و دلیران محمد ماییم
ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام
مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام
ناز شست تو دلاور حسن تهرانی
زنده‌ای تا به ابد، فاتح این میدانی
هست مدیون تو امنیتمان تا به ابد
هست ممنون تو ایران و جهان تا به ابد
اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری
ذوالفقار است که از غرش آن می‌میری
وقت آن است سر جای خودت بنشینی
با دم شیر مکن بازی، بد می‌بینی!
نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما
که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا
(شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)
این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!
صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد
ای ابوجهل که در کشتن خود استادی
خر دجالی و افسار به صهیون دادی
ای سیه‌روی که از نفت سعود آمده‌ای
بچه ابلیس که از ناف یهود آمده‌ای
دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد
تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد
جاهلیت چه سعودی و چه غربی یک‌جا
گرم رقصند، عجب منظره‌ای باب هَجا
رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست
سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست
آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد
صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد
«می‌وزد از همه‌جا بوی گل یاس شهید
از کجا آمده‌اند این‌همه عباس شهید
ذوالجناح از نفس این‌بار نخواهد افتاد
علم از دست علمدار نخواهد افتاد»(5)
در دفاع از حرم، آیینه آن سقاییم
همچو عباس، علمدار ولایت ماییم
این زره پشت ندارد منگر برگردیم
تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم
قدس ای قبله آغاز که پایان با توست
مهر باطل شدن فتنه شیطان با توست
تو کلید همه گمشدگی‌ها هستی
قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی
منشینید به غم شام بلا می‌گذرد
راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد

منبع:تسنیم
 


: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



نظرات بینندگان
behnaz
|
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۸
بسیارشعر پخته و خوبی بود و بهترین زمان برای خواندنش شعرانقلاب باید اینگونه باشد اینهایی که می گویند این شهر به ما برخورده است تحملشان را بیشتر کنند . درود بر حاج میثم مطیعی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *