منافع ملّی را چگونه تعریف کنیم؟
منافع ملّی آنوقتی منافع ملّی هستند که با هویّت ملّی ملّت ایران، با هویّت انقلابیِ ملّت ایران در تعارض نباشند، آنوقتی منافع واقعاً منافع ملّی هستند که با هویّت ملّت در تعارض نباشند، وَ الّا آنجایی که ما چیزی را بهعنوان منافع ملّی در نظر میگیریم لکن هویّت ملّی را پایمال میکنیم، قطعاً اشتباه کردهایم.
«در یک نگاه کلان به مسائل کشور، شماها که مسئول هستید، از مسئولین درجهی یک تا مدیران بخش های مختلف، اگر بخواهید کشور را درست اداره کنید، اگر بخواهید فرصت ها و تهدیدها را بهمعنای واقعی کلمه مدیریّت بکنید - چون هم فرصت هایی هست، هم تهدیدهایی هست؛ باید بتوان این فرصت ها و تهدیدها را درست مدیریّت کرد- اگر بخواهید سرمایههای ملّی را درست به کار بگیرید، اگر بخواهید ظرفیّت های کشور را که بسیاری از این ظرفیّت ها هم هنوز ناشناختهاند به فعلیّت برسانید و از آنها بهرهبرداری بکنید، اگر بخواهیم راه را از بیراهه تشخیص بدهیم -چون انسان، مسئولین کشور، دولت ها و بخش های مختلف، در مقابل خودشان گاهی راههایی را مشاهده می کنند که بعضی از این راهها بیراهه است؛ ما را به سرمنزل مقصود نمی رساند- و این کارهای بزرگ را انجام بدهیم، احتیاج داریم که اوّلاً ملاک های تصمیمگیریمان را مشخّص کنیم و آنها را درست انتخاب کنیم، ثانیاً از تجربههایمان استفاده کنیم؛ این عرض امروز من است. باید بتوانیم ملاک های تصمیمگیری را درست انتخاب بکنیم؛ غالباً در اینجا لغزش هایی وجود دارد؛ در طول زمان، در طول دوران های مختلف، نه امروز؛ حالا عرض خواهم کرد.
خب، ملاک تصمیمگیری چیست؟ طبعاً آن حرف کلّی که در اینجا وجود دارد، منافع ملّی است؛ یعنی ملاک تصمیمگیری برای دولت ها، تأمین منافع ملّی است؛ حالا چه منافع کوتاهمدّت، چه منافع بلندمدّت. مسئله اینجا است که منافع ملّی را چهجوری تعریف کنیم، چهجوری شناسایی کنیم؛ چه چیزی را واقعاً منافع ملّی بدانیم و چه چیزی را نه. آن نکته اساسی که مورد نظر بنده است و می خواهم عرض بکنم، این است که منافع ملّی آن وقتی منافع ملّی هستند که با هویّت ملّی ملّت ایران، با هویّت انقلابیِ ملّت ایران در تعارض نباشند. آن وقتی منافع واقعاً منافع ملّی هستند که با هویّت ملّت در تعارض نباشند، وَالّا آنجایی که ما چیزی را بهعنوان منافع ملّی در نظر می گیریم لکن هویّت ملّی را پایمال می کنیم، قطعاً اشتباه کردهایم، این منافع ملّی نیست؛ این چیزی است که از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب، متأسّفانه سرنوشت همیشگی کشور ما بوده؛ هویّت ملّی را زیر پا لگدمال کردند. البتّه از قبل از دوران پهلوی، از اواخر دوران قاجار، این حالت پیش آمده. هویّت ملّی همیشه پامال چیزهایی شده است که بهعنوان منافع ملّت ایران به نظر مدیران و تصمیمگیران و تصمیمسازان میرسیده و اجرا می کردند؛ این یعنی معکوس کردن نسبت. منافع ملّی بایستی با هویّت ملّی تطبیق داده بشود، نه اینکه هویّت ملّی تابع منافع ملّی قرار بگیرد، که قهراً منافع تخیّلی است. اینکه یک نفری بیاید بگوید که «ما از فرق سَر تا ناخن پا باید فرنگی بشویم تا اینکه بتوانیم پیشرفت کنیم، ترقّی کنیم»، این همان پامال کردن هویّت ملّی است. یعنی به یک ملّتی با سابقه تاریخی، با فرهنگ غنی و قوی، با این همه اعتقادات، با این همه سرمایههای گوناگون معنوی می گویند «شما بیایید همه چیزتان را رها کنید، بریزید دور، از فرق سَر تا ناخن پا بشوید غربی، تا آنوقت بتوانید پیشرفت کنید». یعنی یک منافعی را تصویر می کنند و ترسیم می کنند برای ملّت که لازمهاش جدا شدن از هویّت ملّی است؛ این همان بیهویّت کردن ملّت و بیموجودیّت کردن ملّت است؛ که در دوران پهلوی، به حدّ اعلیٰ رسید؛ البتّه عرض کردم، از اواخر دوران قاجار شروع شده بود. انقلاب آمد، این نگاه را عوض کرد، تغییر داد.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *