جان سختی سنگهای ایرانی در رقابت با چینیها و برزیلیها / سنگ قبر صورتی هم هست، فقط ۲۵ میلیون تومان!
تعارف که نداریم! این شتری است که در خانه همه میخوابد! حتی شما دوست عزیز! ممکن است یک روز خدای نکرده، بیدار شوید و ببینید یکی از نزدیکانتان غزل خداحافظی را خوانده است. همینجاست که گذر شما هم به راسته سنگ قبر فروشهای بهشتزهرا میافتد، شک نکنید که وقتی بین مدلهای مختلف سنگ قبر که ردیف به ردیف کنار دیوار چیده شده اند راه میروید از تنوع اجناس و قیمتهای موجود در این بازار متعجب خواهید شد؛ قیمتهایی که از ۵۰۰ هزارتومان شروع میشوند و تا ۲۵ میلیون تومان هم بالا میروند.
فقط کافی است در راسته سنگ قبر فروشیهای بهشت زهرا (س) راه بروید و مقابل مغازهها بایستید، آنوقت یک جمله را بیشتر از همه میشنوید: «هر سنگی که بخواهید داریم!» جملهای که هر بار وقتی از بین سنگ قبرهایی که به ردیف کنار هم ایستادهاند میگذرید، در گوشتان تکرار میشود.
رقابت داغ سنگ قبر فروشها برای جذب مشتری
اینجا هم مثل بقیه اصناف، رقابت زیادی برای جذب مشتری وجود دارد و این رقابت انگیزهای میشود برای اینکه تا اتومبیل شما جلوی مغازهای ایستاد، صاحب مغازه به پیشوازتان بیاید و ضمن طلب آمرزش برای متوفی محترم و صبر برای شما، نمونه کارهایش را به ترتیب معرفی کند. بالاخره اینجا بورس سنگ قبرسازیهای پایتخت است؛ بازاری که روی پاشنه سنگهای ایرانی و خارجی میچرخد!
احتمالا اگر گذرتان به این اطراف افتاد از تنوع موجود در بازاز سنگ متعجب میشوید، مخصوصا وقتی که بشنوید پای جنس چینی (البته سنگ چینی) به اینجا هم باز شده است.
برای اینکه با کشور دیگر صادرکننده سنگ، آشنا شوید؛ زیاد نشانی نمیدهیم همینکه بگوییم فوتبال و قهوه تنها گزینهای که به ذهنتان میآید، برزیل معروف است.
از گرانیتهای ایرانی تا سنگهای برزیلی
برای خیلی از سنگ فروشها برزیل کشوری است که سنگهای خوبی برای مزار تولید میکند. سنگ هایی که در بازار از یک میلیون تومان تا ده میلیون تومان بسته به درجه یک بودن خرید و فروش میشوند.
البته محمدعلی افشاری، یکی از همین سنگ فروشهای این راسته میگوید: «بعید میدانم سنگهایی که به اسم سنگ برزیل به ایران میآیند کار خود برزیل باشند، به نظر من سنگ خام آنها از برزیل به چین میرود، همانجا پرداخت میشود و بعد به ایران میآید.»
به هرحال تفاوت قیمت بین اجناس ایرانی و خارجی در اینجا هم دیده میشود: سنگهای وارداتی گرانتر از داخلیها به فروش میرسند.
افشاری درباره دلایل این اتفاق میگوید: «این سنگها کیفیت بهتری دارند، بهتر برش میخورند، در مقابل سرما و گرمای هوا هم مقاومتر هستند، پس طبیعی است که گرانتر باشند.».
اما بین سنگهای ایرانی، گرانیت از معروفترینهاست و برای هرجور سلیقه و توان مالیای هم مناسب است. افشاری با اشاره به این موضوع میگوید: «شاید چیزی بین ۴۰ تا ۵۰ نوع گرانیت مختلف با رنگهای مختلف دربازار موجود باشد، اما برای سنگ قبر بیشتر رنگ مشکی میبرند، و سنگهای رنگی کمترین کاربرد را دارند. به خاطر همین مثلا گرانیت مشکی نظنز اصفهان حدود ۶۰۰ هزارتومان قیمت دارد.»
گرانیت چایان و تویسرکان؛ ایرانیهای پرطرفدار
یک گشت کوتاه بین بقیه مغازهها و پرسیدن قیمت سنگ قبرها کافی است تا به این نتیجه برسیم که بین همه گرانیتها، گرانیت چایان و تویسرکان همدان جزو مرغوبترینها هستند، آنقدر که گاهی هماندازه سنگهای وارداتی قیمتگذاری میشوند.
قبل از این که به قیمتها و چانه زنیهای معروف در بازار سنگقبر برسیم، یک بار دیگر حرفهای این سنگ قبرساز را بخوانید؛ احتمالا شما هم به این نتیجه میرسید که در این بازار، مشکی رنگ عشق است! اما بعد از مشکی، سفید و طوسی جزو پرطرفدارترینها هستند.
اینها را گفتیم تا به اینجا برسیم که اینجا هم رنگ جنس در قیمت آن موثر است، یعنی برای خرید سنگی با رنگ بهتر باید پول بیشتری پرداخت کنید. مثلا یک سنگ قبرمرمر سبز با ابعاد معمول ۱۸۰ * ۶۰، حدود ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان معامله میشود. یک سنگ قبر صورتی هم با قیمتی بسیار بالاتر حدود ۲۵ میلیون تومان ناقابل! خرید و فروش میشود.
البته این قیمت ها، قیمتپایه سنگ هستند، اجرت کار را که به آنها اضافه کنید معمولا یک سنگ قبر گرانیت معمولی ۶۰۰ هزارتومانی بالای ۸۰۰ هزار تومان برایشما آب میخورد.
اما از آنجایی که از قدیم گفتهاند هرچقدر که پول بدهی همانقدر آش میخوری، در این بازار هم هرچهقدر با جیب برجستهتری قدم به این بازار بگذارید، سنگ بهتری نصیبتان میشود؛ سنگی که هم جنس مرغوبی دارد و هم کار هنرمندانهتری رویش انجام شده است.
هنر حکاکی روی سنگ قبر
بله! سالها نوشتن نام مردهها روی سنگ، این کار را به یک هنر تبدیل کرده است؛ حالا دیگر گذشته است روزگاری که یک تکه سنگ کوچک که فقط به اندازه نوشتن اسم یک متوفی، جا داشت روی مزارش قرار میگرفت؛ امروز دیگر، دور دور ِ. حکاکی چهره و شعرهای طلاکوب روی سنگ است. هنری که خیلی وقتها به عشق هم تبدیل میشود.
عشق به کاری که شب و روزشان را با آن میگذرانند؛ عاشق نوشتن نام مردهها روی سنگ قبر!
اما تعداد عاشقها این جا هم، کمتر از کسانی است که نقش عاشقی را بازی میکنند؛ سید داوود یکی از این عاشق هاست که کرکره مغازهاش هشت صبح نشده بالاست. سید داوود را بیشتر وقتها میتوانید درحالی ببینید که تسبیح در دست، روی چهارپایه فلزی کوچکی جلوی مغازهاش نشسته است. سید، از حرفهایهای بازار سنگ قبر است.
برای عاشق شدن هزار و یک بهانه میتواند وجود داشته باشد، سید داوود، اما بی بهانه عاشق کارش شدهاست: «از بچگی حکاکی روی سنگ برایم جذاب بود. همیشه هرجا یک تک سنگ صاف پیدا میکردم میرفتم و شروع میکردم به نقش و نگار دادن به آن. بعد که بزرگتر شدم یکی از دوستان پدرم دستم را گرفت و من را برای شاگردی به این جا آورد.»
احتمالا قیافه سیدداوود، وقتیکه برای اولین بار بین اینهمه سنگ قبر ایستاده بود، دیدنی بوده. اما به هرحال، سید هنوز هم به جان دوست پدرش دعا میکند: «الان هرچهقدر که فکر میکنم نمیتوانم خودم را در کار دیگری تصور کنم. اصلا انگار ساخته شده باشم برای همین کار.»
سختی کار وقتی به چشممی آید که تازه اینکار را شروع کردهباشی. سید میگوید: «روزهای اول خیلی سخت است، البته سختی کار یک طرف، دیدن قیافههای عزادار و گریان آدمهای تازه داغدیده هم یکطرف! اصلا انگار همه چیز دست به دست هم دهند تا آدم افسرده شود.»
«اما اگر اهل کار باشی، خیلی زود از دست این افسردگی رها میشوی.» این را هم سید داوود میگوید و ادامه میدهد: «من کارم را دوست دارم شاید به همین خاطر است که سعی میکنم بین همه سیاهیها، نقطههای روشن کارم را هم ببینم. خیلیها میگویند این کار خیر و برکت ندارد، اما برای من اینطور نبوده!»
انتخاب شعر مناسب برای سنگ قبر یکی از جذابیتهایی است که سید داوود را پابند این کار کردهاست: «همین که مشتری راجع به مرده، سن و جنسیت و نحوه مرگش حرف بزند، من توی دفتر شعری که درست کردهام دنبال شعر مناسب برای روی سنگ قبر درخواستیاش میگردم.»
البته مشتریها حق انتخاب دارند و حتی میتوانند خودشان شعر یا متنی را که دوست دارند سفارش بدهند.
دفتر شعر سید داوود را که ورق بزنید، پای شاعرهای معروف هم وسط میآید؛ شهریار، سهراب سپهری، فریدون مشیری و البته حافظ و سعدی! اما این میان انگار شعر شاعرهای ناشناس پرطرفدارترند. شعرهایی که معلوم نیست چه زمانی و با چه نیتی سروده شدهاند که امروز فقط روی سنگ قبر کاربرد دارند: شعری مثل این چند بیت که سید داوود حتی روی سنگ مزار مادر خودش هم نوشته است:
«با نگاهت حرفها با ما زدی
آتشی بر خرمن دلها زدی
آن دم آخر چه بر لب داشتی
حسرتش را در دلم بگذاشتی
گوشه چشمت چه اشکآلود بود
رفتنت از دار دنیا زود بود!»
زندههایی که سنگ قبر خودشان را سفارش میدهند
فکر نکنید که حتما باید چشمهای میت بسته شوند، تا کسی سراغی از جماعت سنگساز بگیرد! چراکه هستند آدم هایی که پیش پیش، سنگ قبر خودشان را سفارش میدهند. در انباری مغازه سید، سنگ قبری هست که صاحبش دوسال پیش برای خودش سفارش داده! سنگ قبری که فعلا گوشه انبار خاک میخورد. سید داوود میگوید: «از این قبیل آدمها زیاد نیست، شاید در سال چند نفر، خودشان میآیند و جنس سنگشان را انتخاب میکنند، حتی سفارش شعر را هم میدهند، تاریخ تولدشان را هم مینویسیم و فقط جای تاریخ فوت، روی سنگ قبر خالی میماند!»
البته کمی جستجو بین بقیه سنگفروشیها نشان میدهد که تعداد این آدمهای با دل و جرات، خیلی زیاد نیست؛ حتی بین خود سنگقبرسازها هم پیدا نمیشود. بیشتر آنها معتقدند که این کار شگون ندارد و این یعنی به نظر این جماعت، مرگ خوب است، اما برای همسایه!
منبع: جام جم آنلاین
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *