صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

۱۰ عادت وحشتناکی که خوشبختی شما را از بین می‌برد

۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۱:۴۷
کد خبر: ۳۲۰۶۴۴
همه‌ی ما همواره در جست‌وجوی شادی هستیم. هر روز تصمیماتی می‌گیریم که بر چگونگی فکر و احساس ما درباره‌ی خودمان اثر می‌گذارند. ما معمولا باور داریم که تصمیمات خوبی می‌گیریم؛ تصمیماتی که ما را به رفاه نزدیک‌تر خواهند کرد. همه‌ی ما به‌طور طبیعی خواهان اجتناب از ترس و فراهم کردن یک زندگی راحت و بی‌دغدغه هستیم. مشکل این است که گاهی‌اوقات انتخاب‌های ما برخلاف انتظار، اندوه و اضطراب ما را بیشتر می‌کنند. در واقع، گرفتار عادات بدی می‌شویم که به ما آسیب می‌رسانند و رضایت و شادی‌مان را می‌گیرند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، همه‌ی ما همواره در جست‌وجوی شادی هستیم. هر روز تصمیماتی می‌گیریم که بر چگونگی فکر و احساس ما درباره‌ی خودمان اثر می‌گذارند. ما معمولا باور داریم که تصمیمات خوبی می‌گیریم؛ تصمیماتی که ما را به رفاه نزدیک‌تر خواهند کرد. همه‌ی ما به‌طور طبیعی خواهان اجتناب از ترس و فراهم کردن یک زندگی راحت و بی‌دغدغه هستیم. مشکل این است که گاهی‌اوقات انتخاب‌های ما برخلاف انتظار، اندوه و اضطراب ما را بیشتر می‌کنند. در واقع، گرفتار عادات بدی می‌شویم که به ما آسیب می‌رسانند و رضایت و شادی‌مان را می‌گیرند. با سرکوب‌کردن این ۱۰ عادت بد که در این نوشته خواهیم گفت، می‌توانید جلوی این چرخه‌ی منفی را بگیرید و شادی‌تان را دوباره به‌دست آورید.

 ۱. مقایسه‌ی دائمی خود با دیگران

وسوسه‌ی مقایسه‌ی خودمان با دیگران، تقریبا مقاومت‌ناپذیر است. بااین‌حال، مقایسه‌ی دائمی خودمان با دیگران منجر به عدم رضایت از زندگی‌مان می‌شود.

نگاه‌کردن به ظاهر زندگی دیگران و تصور اینکه آن‌ها عالی‌ترین شغل و شادترین روابط را دارند یا پول بیشتر و قیافه‌ی بهتری دارند، کار آسانی است، اما این مقایسه‌ها همیشه منصفانه نیستند، زیرا تک‌تک ما انسان‌ها در جایگاه خودمان منحصربه‌فرد هستیم و استعدادها، ترس‌ها، تمایلات و اهداف خودمان را داریم.

اگر می‌خواهید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، سعی کنید سنجیده قضاوت کنید. به خودتان یادآوری کنید که هیچ‌کس کامل نیست و همه می‌خواهند منتهای تلاش شان را بکنند تا به اهداف‌شان برسند.

 ۲. ناسپاس بودن

صرف‌نظر از مشکلات زیادی که شاید در زندگی داشته باشید، باز هم داشته‌های زیادی دارید که باید قدردان آن‌ها باشید. هر روز که از خواب بیدار می‌شوید و نفس می‌کشید فرصت دوباره‌ای را برای کار‌کردن، نزدیک‌شدن به اهداف، خدمت به دیگران و کشف شادی‌های کوچک در زندگی دارید. اگر قدردان داشته‌هایتان نباشید، ارزش و اهمیت آن‌ها را درک نخواهید کرد.

قدردانی، زندگی‌تان را دگرگون می‌کند. شاکر‌بودن، فکر شما را به داشته‌های شگفت‌انگیزتان معطوف می‌کند. اگر درک نکنید که در زندگی از چه نعمت‌هایی برخوردار هستید و قدردان آن‌ها نباشید، هرگز در زندگی احساس رضایت نخواهید کرد. قدردانی از استرس شما می‌کاهد، به ذهن شما آرامش می‌دهد و از شما یک شخصیت منعطف و مهربان می‌سازد.
 
 

 ۳. گرفتار ترس یا نفرت‌شدن

مغز ما به‌طور طبیعی خطرات و تهدیدات واقعی را به ما هشدار می‌دهد و به حفظ امنیت ما کمک می‌کند؛ اما ترس و اضطراب غیرطبیعی زندگی ما را مختل می‌کند. ترس از شکست مانع پیگیری رؤیاهایمان می‌شود و بر تصمیماتی که دوست داریم بگیریم اثر منفی می‌گذارد.

نفرت هم به اندازه‌ی ترس مخرب است. اگر بگذارید خشم، شما را کنترل کند؛ در باتلاقی از بدبینی و ستیزه‌جویی فرو می‌روید. خاطره‌ی تجربیات تلخ در ذهن ما انباشته می‌شوند، اما اگر بخواهیم بر اساس خشم یا نفرت تصمیم‌گیری کنیم، توانایی تمرکز خود را روی مسائل مهم زندگی از دست می‌دهیم. نفرت، شادی‌هایمان را ذره‌ذره از ما می‌گیرد.

خودتان را تسلیم ترس و نفرت نکنید. تمرینات مدیتِیشین و نوشتن افکارتان را جدی بگیرد تا با این احساسات منفی مبارزه کنید. به نحوه‌ی رفتار و برخوردتان با دیگران اهمیت بدهید و نگذارید پای خصومت به زندگی‌تان باز شود.
 

 ۴. تمرکز محض روی گذشته یا آینده

اگر توجه شما معطوف به گذشته یا آینده باشد، احتمال دارد تجربیات و فرصت‌هایی را که درست مقابل چشمان‌تان است، نادیده بگیرید. شما باید در لحظه زندگی کنید تا توجه‌تان را معطوفِ شرایط و اطرافیان‌تان کنید. اگر این‌گونه نباشد، بدون اینکه تشخیص بدهید، ر‌وز‌ها و سال‌های زیادی را پشت می‌گذارید؛ درحالی‌که در هیچ‌یک از آن‌ها زندگی‌کردن در لحظه را تجربه نکرده‌اید.

زندگی در گذشته، معمولا نشان از وجود مسائل حل‌نشده‌ای است که از مغز ما بیرون نمی‌روند. تمرکز کامل روی آینده معمولا نشانه‌ای از وجود اضطراب درباره‌ی اتفاقات آتی و توانایی شما در مواجهه با آن‌ها است. تحقیقات نشان می‌دهند کسانی‌که در لحظه زندگی می‌کنند و به زمان حال می‌اندیشند، انسان‌های شادتری هستند و احساس نزدیکی بیشتری با دیگران می‌کنند. تمرین‌های تمرکز حواس را برای بالا‌بردن توجه‌تان به زمان حال انجام بدهید.
 
 

 ۵. تمرکز روی مسائل غیرقابل‌کنترل

صرف زمان و تلاش زیاد برای کاری که از کنترل شما خارج است، نتیجه‌ی ناامید‌کننده‌ای دارد و در آخر باید بپذیرید که سرنوشت مسیر کاملا متفاوتی را برای‌تان رقم زده است. اینجاست که با خودتان می‌گویید: «قرار نبود اوضاع این‌جوری بشه!» این‌گونه نتایج بسیار ناعادلانه به‌نظر می‌رسند، چون شما تصورشان را هم نمی‌کردید.

مهم‌ترین چیزی که باید به آن توجه کنید این است که قرار نیست فرمان همیشه در دست شما باشد. شما می‌توانید تمام وقت و انرژی‌تان را صرف پیدا‌کردن عالی‌ترین روش برنامه‌ریزی و پیش‌بینی دنیای پیرامون خود کنید، اما اوضاع همیشه بر وفق مراد شما نخواهد بود.

اکثر مواقع تمایل ما به کنترل همه مسائل پیرامون‌مان، ریشه در اضطراب و ترس دارد؛ ما باور داریم که اگر فرمان دست خودمان نباشد، بدترین اتفاقات خواهد افتاد. تلاش بیش‌ازحد برای کنترل همه چیز، درست مانند جنگیدن با دنیاست و درنتیجه‌ی این طرز تفکر، خودمان را از شادی و آرامش محروم می‌کنیم. به‌جای تلاش برای کنترل‌کردن تمام جزئیات پیرامون، اجازه بدهید زندگی روال عادی‌اش را طی کند. روی مسائل غیرقابل‌کنترل زندگی بیش‌ازحد تمرکز نکنید و سعی کنید از آزادی این نگرش جدید لذت ببرید.
 

 ۶. اسیر‌شدن در بازی سرزنش

سرزنش‌کردن مداوم دیگران به‌خاطر مشکلات یا شرایط خودتان، عادت مخربی‌ست که هم به خودتان و هم به اطرافیان‌تان آسیب می‌رساند. وقتی دیگران را سرزنش می‌کنید، از مسئولیت احساسات و اعمال خودتان چشم‌پوشی می‌کنید. ما مسئولیت مشکلات‌مان را به گردن دیگران می‌اندازیم، چون نمی‌خواهیم خودمان را مقصر بدانیم. در‌عوض، با مقصر‌دانستن دیگران، شکست خودمان را توجیه می‌کنیم تا احساس بهتری پیدا کنیم.

ما تصور می‌کنیم با مقصر‌دانستن دیگران، پشیمانی و افسوس از دوش ما برداشته می‌شود. در دنیای واقعی، ما همیشه مسئول اعمال خودمان هستیم. هیچ‌کس نمی‌تواند ما را به کاری که به ضررمان است وادار کند یا مسئولیت اعمال‌مان را به‌جای ما به‌عهده بگیرد.
 
 

 ۷. چشم‌دوختن به دارایی‌ها

ماشین مدل بالا، مبلمان شیک، ساعت گران و تمام چیزهایی که آرزوی داشتن‌شان را دارید به شما احساس تعلق یا رضایت نخواهند داد. اگر برای خرید هر یک از آن‌ها خودتان را در تنگنای مالی قرار داده باشید، فقط به بار استرس و اضطراب خودتان افزوده‌اید.

وقتی تمرکز زندگی‌تان روی پول و مادیات باشد، نمی‌توانید شادی‌های واقعی و حقیقی زندگی را ببینید. منکر نمی‌شویم که پول به رفاه ما و اطرافیان‌مان کمک می‌کند، اما زمانی‌که تمرکزمان به‌طور کامل روی ثروت و اندوختن آن باشد، چیزهایی را که سبب آرامش و شادی واقعی‌مان می‌شوند، فراموش می‌کنیم. در زندگی به‌دنبال تعادل باشید و بدانید که با ثروت نمی‌توانید شادی بخرید و این حقیقتی‌ست که باید آن را به‌طور درونی باور داشته باشید.
 

 ۸. احاطه‌شدن با افراد سمی

ارتباط با افراد سمی، شادی و آرامش را از شما می‌گیرد. اگر مراقب نباشید، ذهنیت بدبینانه‌ی آن‌ها به شما سرایت می‌کند. واقعیت غم‌انگیز این است که انسان‌های سمی ذره‌ای به اطرافیان‌شان اهمیت نمی‌دهند و برایشان فرقی نمی‌کند دیگران چقدر برای آن‌ها وقت صرف کرده‌اند.

شما باید مراقب آن دسته از افراد باشید که دائما نظرات شما را انکار می‌کنند، هر زمان که به چیزی نیاز داشته باشند، به سراغ شما می‌آیند و به خطوط قرمز، اعتقادات و آرزوهای شما احترام نمی‌گذارند. این گونه افراد نمی‌دانند چگونه با دیگران رابطه‌ی سالمی داشته باشند.

اجازه ندهید ارتباط با انسان‌های سمی به شما آسیب برساند یا سطح زندگی شما پایین بیاورد. شما لیاقت معاشرت با کسانی را دارید که رفتارشان با شما توأم با احترام و مهربانی است.
 
 

 ۹. از بین‌رفتن آرزو‌ها به‌واسطه‌ی تنبلی

همه‌ی ما هرازگاهی وظایفی را به تعویق می‌اندازیم که از انجام‌شان می‌ترسیم یا بهانه‌تراشی می‌کنیم تا دلیلِ انجام‌ندادن کاری که قول انجامش را داده بودیم، توضیح بدهیم. به تعویق انداختنِ همیشگی، بدون‌شک به شادی بلند‌مدت ما لطمه می‌زند. ما با تنبلی، زمان باارزش و انرژی‌مان را هدر می‌دهیم، درحالی‌که می‌توانیم از این دو منبع باارزش برای پی‌گیری اهداف و آرزوهای‌مان استفاده کنیم.

وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، آیا از نحوه‌ی استفاده از زمان‌تان احساس پشیمانی و ناراحتی می‌کنید؟ آیا روزهایی که پشت سر گذاشته‌اید، ارزش و هدف داشته‌اند؟ آیا در گذشته فرصت‌های مهمی را از دست داده‌اید؟ نگویید «هنوز وقت هست»، یا «دفعه‌ی بعد»، چون اصطلاحی به‌نام «دیگر خیلی دیر شده است» وجود دارد. پس از همین امروز آغاز کنید.
 

 ۱۰. بدترین منتقدِ خود‌بودن

ما باور داریم که وقتی به هدفی نمی‌رسیم، باید انتظارات‌مان را بالا ببریم و به خودمان سخت بگیریم. در نتیجه انتقاد از خود برای شناسایی عیوب و کامل‌کردن مهارت‌های‌مان ضروری است. آگاه بودن از نقاط ضعف شخصی مهم است. اهمیت ندادن به این آگاهی به علت غرور یا اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد، ما را به جایی نمی‌رساند. از طرفی، خودگویی‌های منفی و منتقدانه، شما را به جایی نمی‌رساند و مانع پذیرفتنِ شادی‌های واقعی زندگی می‌شود.

مهم این‌ست که بدانید چرا این‌قدر به خودتان سخت می‌گیرد؟ آیا از خودتان ناامید هستید، چون می‌دانید که می‌توانید عملکرد بهتری داشته باشید؟ یا اینکه عقاید، تمایلات و ارزیابی‌های دیگران نسبت به شما دیگر اثری روی شما ندارند؟ آیا به خودتان عذاب می‌دهید، چون می‌ترسید مبادا دیگران را ناامید کنید یا نگران تصور آن‌ها درباره‌ی خودتان هستید؟

برای ارتباط برقرار‌کردن با خود واقعی‌تان حوصله به خرج دهید. شما واقعا از خودتان چه انتظاری دارید؟ می‌خواهید چه کسی باشید؟ چه چیزهایی را دوست دارید؟ چه چیزهایی را دوست ندارید؟ برای اینکه خودتان را پیدا کنید و کسی را که هستید دوست بدارید، باید راهی پیدا کنید. افکار منفی را کنار بگذارید و فقط به انتقادات سازنده فکر کنید. فراموش نکنید که با خودتان مهربان باشید، همین‌طور با دیگران، چون این راه رسیدن به شادی واقعی است.
 
 
 
 
منبع: Entrepreneur 
  


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *