سنگتمام برای «۲۷۰ مـَـــــرد»
عملیات در آب، شرایط خاص خودش را میطلبد، آن هم در رودخانه سَرکِش اروند! جزر و مد دارد، تلاطم آب و جهت باد مانع ایجاد میکند، موانع طبیعی و غیرطبیعی دارد و ... اما «غواصان مــــَـــــرد» ما آموزشهای سخت و سنگین غواصی را در دز و کارون گذرانده بودند...
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، ۲۶ خرداد سال ۹۴ ملت عاشورایی ایران در قلب پایتخت، با حضوری حماسی و عاشقانه، پیکر ۲۷۰ شهید دفاع مقدس را که ۱۷۵ نفز از آنها از غواصان کشورمان بودند تشییع کردند؛ در ادامه حاشیههای این روز تاریخی را که ملت ایران رقم زدند مرور میکنیم:
بامداد 26 خرداد 94
29 سال از آن روز میگذرد، روزی که بنام «عملیات کربلای4» معروف است و تقویمها آن را در روزشمار 3 دیماه 1365 ثبت کردهاند. پس از 6 ماه طراحی و کار خستگیناپذیر، عملیات ساعت 22 و 30 دقیقه با رمز «یا محمد رسولالله» آغاز شد، خطشکنی با گردانهای غواص بود که باید در آب عمل میکردند.
عملیات در آب، شرایط خاص خودش را میطلبد، آن هم در رودخانه سَرکِش اروند! جزر و مد دارد، تلاطم آب و جهت باد مانع ایجاد میکند، موانع طبیعی و غیرطبیعی دارد و ... اما «غواصان مــــَـــــرد» ما آموزشهای سخت و سنگین غواصی را در دز و کارون گذرانده بودند، دریادلان ما که بیدی نبودند با این بادها بلرزند اما بودند ستون پنجمیهایی که نه تنها آنها بلکه کل ملت ایران را لرزاندند!
عراق که به خودی خود عددی نبود، معلوم بود بازهم آمریکا به دنبال انتقامگیری است، آنجا که عدنان خیرالله فرمانده جنگ وقت رژیم بعث در مورد کمک اطلاعاتی آمریکا در جریان عملیات کربلای 4 میگوید: «بخاطر این کار باید از آمریکاییها تشکر کنیم».
هرچند عملیات لو رفت اما «غواصان خطشکن» کار خود را به خوبی انجام داده بودند، 985 نفر در این عملیات شهید شدند، که بعد از 29 سال 175 نفر آنها به وطن بازگشتند.
شاید در ظاهرا «غواصان مَـــــــــــرد» نماندند تا نتیجه کار بزرگ خود را در عملیات کربلای 5 ببینند اما چند روزی است میبینند که جوانان کشورشان چه جانانه برای میزبانی آنها سنگ تمام میگذارند، از فضای مجازی گرفته تا فضای واقعی، از فضای کودکانه گرفته تا فضای مردان آن روزها.
اما دوشنبهشب - 25 خرداد 94 - از مجموع 270 شهید والا مقامی که به تازگی تفحص شدهاند، 72 نفر آنها میهمان دانشگاه تهران بودند، میهمانانی که برخی از آنها همان «غواصان دریادل» بودند.
جوانانی از جنس دانشجو با هر سلیقه و خط فکری، از هر طیف و قشر، با هر ظاهر و باطن همه در صحن دانشگاه تهران جمع شده بودند، هدف تجلیل از شهدا بود، شهدایی که امروز ما مدیون عملکرد دیروز آنهاست.
29 سال از آن روز میگذرد، روزی که بنام «عملیات کربلای4» معروف است و تقویمها آن را در روزشمار 3 دیماه 1365 ثبت کردهاند. پس از 6 ماه طراحی و کار خستگیناپذیر، عملیات ساعت 22 و 30 دقیقه با رمز «یا محمد رسولالله» آغاز شد، خطشکنی با گردانهای غواص بود که باید در آب عمل میکردند.
عملیات در آب، شرایط خاص خودش را میطلبد، آن هم در رودخانه سَرکِش اروند! جزر و مد دارد، تلاطم آب و جهت باد مانع ایجاد میکند، موانع طبیعی و غیرطبیعی دارد و ... اما «غواصان مــــَـــــرد» ما آموزشهای سخت و سنگین غواصی را در دز و کارون گذرانده بودند، دریادلان ما که بیدی نبودند با این بادها بلرزند اما بودند ستون پنجمیهایی که نه تنها آنها بلکه کل ملت ایران را لرزاندند!
عراق که به خودی خود عددی نبود، معلوم بود بازهم آمریکا به دنبال انتقامگیری است، آنجا که عدنان خیرالله فرمانده جنگ وقت رژیم بعث در مورد کمک اطلاعاتی آمریکا در جریان عملیات کربلای 4 میگوید: «بخاطر این کار باید از آمریکاییها تشکر کنیم».
هرچند عملیات لو رفت اما «غواصان خطشکن» کار خود را به خوبی انجام داده بودند، 985 نفر در این عملیات شهید شدند، که بعد از 29 سال 175 نفر آنها به وطن بازگشتند.
شاید در ظاهرا «غواصان مَـــــــــــرد» نماندند تا نتیجه کار بزرگ خود را در عملیات کربلای 5 ببینند اما چند روزی است میبینند که جوانان کشورشان چه جانانه برای میزبانی آنها سنگ تمام میگذارند، از فضای مجازی گرفته تا فضای واقعی، از فضای کودکانه گرفته تا فضای مردان آن روزها.
اما دوشنبهشب - 25 خرداد 94 - از مجموع 270 شهید والا مقامی که به تازگی تفحص شدهاند، 72 نفر آنها میهمان دانشگاه تهران بودند، میهمانانی که برخی از آنها همان «غواصان دریادل» بودند.
جوانانی از جنس دانشجو با هر سلیقه و خط فکری، از هر طیف و قشر، با هر ظاهر و باطن همه در صحن دانشگاه تهران جمع شده بودند، هدف تجلیل از شهدا بود، شهدایی که امروز ما مدیون عملکرد دیروز آنهاست.
همه به آنها ابراز ارادات میکردند، گل پخش میکردند اما خبری از آن شب دیوانهکننده نبود، شبی که خبر شکست عملیات را شنیدند، درجا خشکشان زد اما ماموریت خود را تا پایان ادامه دادند، دیگر کسی آب اروند را با گلولههای شیمیایی مسموم نمیکرد تا موقع درآوردن لباس غواصی، پوست بدنشان هم به اتفاق لباس کنده شود!
جوانانی از چنس نسل سوم و چهارم در صحن دانشگاه تهران به شهیدان قسم میخورند و فریاد میزدند: «به شهیدان قسم ملت ما نمیپذیرد ستم» همان ستمی که به جرم نپذیرفتن آن 175 دریادل این مرز و بوم، مظلومانه پرواز کردند اما تسلیم نشدند.
ساعت 22 و 30 دقیقه نوحهخوانی به اتمام رسید و نوبت به تشییع باشکوه پیکر پاک 72 شهید والا مقام شد تا بر روی دستان دانشجویان راهی میدان بهارستان شوند، چرا که عصر امروز - سه شنبه 26 خرداد - مراسم تشییع 270 شهید والا مقام به سمت معراجالشهدا در خیابان بهشت تهران با حضور مردم انجام خواهد شد.
لحظه حمل پیکر شهدا بر روی دستان مردم و دانشجویان لحظه خاصی بود، مادران در گوشه و کنار صحن دانشگاه تهران به آرامی اشک میریختند، معلوم نبود شاید یکی از این شهدا فرزند آنها باشد، مادرانی که همه شهدای گمنام را فرزندان خود میدانند.
دانشجویان در تمام مدت حمل پیکیر پاک 72 شهید والا مقام که نیم ساعت به طول انجامید شعار میدادند، شعارهایی از قبیل:
سید علی فرمان دهد غسل شهادت میکنم
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
نه سازش نه تسلیم نبرد با امریکا
ما اهل کوفه نیستیم خامنهای تنها بماند
خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ما است
لبیک یا خامنهای لبیک یا حسین است
ابالفضل علمدار خامنهای نگهدار
حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست
میجنگیم میمیریم سازش نمیپذیریم
ساعت 23 مراسم با اشک و ناله حاضرین به اتمام رسید و پیکر پاک 72 شهید با ماشینی حمل شد که پشت آن ماشین با خط نستعلیق درشت نوشته شده بود:« من میروم اما دلم در کربلاست»
جوانانی از چنس نسل سوم و چهارم در صحن دانشگاه تهران به شهیدان قسم میخورند و فریاد میزدند: «به شهیدان قسم ملت ما نمیپذیرد ستم» همان ستمی که به جرم نپذیرفتن آن 175 دریادل این مرز و بوم، مظلومانه پرواز کردند اما تسلیم نشدند.
ساعت 22 و 30 دقیقه نوحهخوانی به اتمام رسید و نوبت به تشییع باشکوه پیکر پاک 72 شهید والا مقام شد تا بر روی دستان دانشجویان راهی میدان بهارستان شوند، چرا که عصر امروز - سه شنبه 26 خرداد - مراسم تشییع 270 شهید والا مقام به سمت معراجالشهدا در خیابان بهشت تهران با حضور مردم انجام خواهد شد.
لحظه حمل پیکر شهدا بر روی دستان مردم و دانشجویان لحظه خاصی بود، مادران در گوشه و کنار صحن دانشگاه تهران به آرامی اشک میریختند، معلوم نبود شاید یکی از این شهدا فرزند آنها باشد، مادرانی که همه شهدای گمنام را فرزندان خود میدانند.
دانشجویان در تمام مدت حمل پیکیر پاک 72 شهید والا مقام که نیم ساعت به طول انجامید شعار میدادند، شعارهایی از قبیل:
سید علی فرمان دهد غسل شهادت میکنم
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
نه سازش نه تسلیم نبرد با امریکا
ما اهل کوفه نیستیم خامنهای تنها بماند
خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ما است
لبیک یا خامنهای لبیک یا حسین است
ابالفضل علمدار خامنهای نگهدار
حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست
میجنگیم میمیریم سازش نمیپذیریم
ساعت 23 مراسم با اشک و ناله حاضرین به اتمام رسید و پیکر پاک 72 شهید با ماشینی حمل شد که پشت آن ماشین با خط نستعلیق درشت نوشته شده بود:« من میروم اما دلم در کربلاست»
عصر 26 خرداد 94
همه آمده بودند، شور و هیجانی در میدان بهارستان برپا بود، از هر طیف و گروهی، از هر فکر و عقیدهای، از هر جنسیت و سنخیتی، از هر سن و سالی و در مجموع همه مردم بامعرفت آمده بودند، هدفشان هم استقبال از فرزندان ۱۶ الی ۱۹ ساله خودشان بود، فرزندانی که اگر در بین ما بودند شاید الان خودشان فرزندان ۱۶ الی ۱۹ ساله داشتند!
قرار بود وداع با ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده که ۱۷۵ نفر از آنها همان غواصان دریادل بودند، ساعت ۱۶ عصر امروز سه شنبه ۲۶ خرداد ماه در میدان بهارستان برگزار شود، اما از ساعت ۱۵ میدان بهارستان و خیابانهای منتهی به این میدان با ازدحام جمعیت مواجه شد به طوری که خیلی از سواریهای شخصی، وانتبارها، اتوبوسهای خط واحد و حتی سایل امدادی در بین مردم گیر کردند و هر چه زمان میگذشت به ازدحام جمعیت افزوده میشد.
شاید هیچ کس فکر نمیکرد استقبال از ۲۷۰ شهید والا مقام تازه تفحص شده به اندازهای شلوغ باشد که برخی بانوان از شدت فشار مردم از هوش بروند، شاید هم بخاطر پیشبینی نکردن چنین استقبال باشکوهی مدیریت مراسم ضعیف بود چرا که نبود فضای کافی برای تردد حاضرین مشکلآفرین شد، البته با اتخاذ تدابیر دیرهنگام، مشکلات تا حدی رفع شد و اگر نبود عشق میزبانی از شهدا شاید کسی به خودش زحمت نمیداد ساعتها زیر آفتاب داغ و فشار مردمی بایستد.
هنوز میهمانان وارد جمع نشده بودند، شاید در میدان شهدا به رسم ادب به همدیگر تعارف میکردند که کدامشان زودتر قدم در بین عاشقانشان بگذارد، این طرف عاشقان منتظر بودند، آفتاب به شدت سوزان بود به حدی که همه به یاد روزهای سوزان خوزستان در ایام مقاومت افتاده بودند.
البته هوای گرمای امروز یک فرق مهم با گرمای روزهای سخت مقاومت ۸ ساله داشت، اگر آن روز سقای جبههها با موتور سنگر به سنگر آب میرساند، امروز مغازهداران اطراف خیابان مصطفیخمینی سقای میزبانان شهدا شده بودند، چه صحنه زیبایی خلق کردند این امت اسلامی.
طبیعی بود در حین مذاکرات هستهای، شعارهای مردم حاضر در مراسم وداع با ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده نیز بوی هستهای بدهد و بخاطر همبن، پرچمهای زرد رنگ با نقش هستهای در بین مردم به فراوانی دیده میشد که شعارهای مردم نیز به آن اضافه شد آنجایی که شعار میدادند و میگفتند: «نه سازش نه تسلیم؛ نبرد با امریکا»، «میجنگیم میمیریم سازش نمیپذیریم» و ...
مگر میشود مراسم تشییع شهید باشد و مادران شهدا حضور نداشته باشند، مادرانی که هر کدام عکس شهید یا شهیدان خود را در آغوش گرفته و به آرامی اشک میریختند، اما بودند مادران شهدایی که قاب عکس آنها تصویری نداشت و بیشتر از دیگران اشک میریختند و احتمال میدادند شاید فرزند شهید آنها یکی از همین ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده باشد.
گلهای گلایول فرش قرمزی بود که مادران شهدا با خود آوده بودند تا زیر پای شهیدان در خواب آرامیده پهن کنند، البته شهیدان هم آنها را بی پاسخ نگذاشتند و از گلهایی که بر روی ماشینهای حامل پیکر پاکشان بود به مردم تقدیم کردند به وسیله سربازان حاضر در آنجا.
مسئولان لشکری و کشور هم آمده بودند، از وزیر اطلاعات تا وزیر کشوری که حین برگشت موتور سواری کرد، از رییس فرهنگستان زیان و ادب فارسی تا فرمانده سپاه پاسداران، از دولتیها تا نمایندگانی که با ویلچر آمده بودند، از وزرا تا رییس دولت قبل و ....
اما اصلیترین میزبان این مراسم فرمانده سپاه پاسدران در زمان مقاومت ۸ ساله بود، سردار محسن رضایی که ۲۷۰ شهید تازه نفحص شده او را به اسم برادر محسن میشناسند، همان فرماندهای که از هر کس بیشتر و بهتر میداند در شب ۳ دیماه ۱۳۶۵ چه اتفاقی افتاد، بهتر از هر کسی میداند غواصانی که خطشکن عملیات والفجر ۴ بودند چه قهرمانانه به وظیفه خود عمل کردند، کسی که با شنیدن لو رفتن عملیات بیشتر از هر کسی غصه خورده و زجر کشیده است.
فرماندهای که امروز ردای دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد و در حین سخنرانیش گفت: همین غواصان دست بسته ما چه چیزی به شما میگویند، این غواصان میگویند که اگر دستان ما بسته باشد و ما را تیرباران کنید ما تسلیم زور و زیادهخواهی نخواهیم شد.
ساعت حدود ۱۷ بود که ماشینهای حامل پیکر پاک ۲۷۰ شهدا از خیابان مجاهدین وارد خیابان مصطفیخمینی شدند، یعنی از ضلع شمالی مجلس شورای اسلامی به سمت ضلع غربی مجلس، ۸ دستگاه ماشین بود، که روی ۷ دستگاه پیکر پاک شهدا حمل میشد به طوری که روی هر یک دستگاه ماشین پیکیر پاک ۴۰ شهید قرار داشت، در ۴ ردیف ۱۰ تایی.
قسمت جلوی هر دستگاه حامل پیکر پاک شهدا هم بنری با نوشته «نه سازش نه تسلیم، نبرد با آمریکا» نقش بسته بود.
هر یک از ماشینهای حامل پیکر پاک ۲۷۰ شهید گمنام که از بین مردم با سرعت بسیار پایین عبور میکرد عدهای خود را به تابوتهای پیکر پاک شهیدان میرساندند، عدهای درد دل میکرد، عدهای دلنوشتهای مینوشت، عدهای هم وسایل خود را تبرک میکردند.
در میدان بهارستان غوغایی بود، در یک طرف کریمی و هلالی مداحی میکردند در طرف دیگر عدهای وارد حوض وسط میدان بهارستان شده بودند تا شاید تصویر واقعی از حضور غواصان در دل اروند سرکش خلق کنند، شاید در حد یک هزارم آن صحنهها.
جمعیت همچنان در حال افزایش بود، کاروان شهدا به آرامی در حال حرکت به مقصد معراجالشهدا بود تا شهیدان را با عزت و حرمت تحویل خاک دهد آن هم خاک ایران نه خاک غریبه.
بالاخره بعد از ۳ و نیم کاروان شهدا به معراجالشهدا رسید، وقت اذان مغرب و عشا شده بود، میزبانان شهدا به احترام میهمانان خود نماز مغرب و عشا را در جوار آنها به جماعت اقامه کردند.
مراسم تشییع ۲۷۰ شهید والامقام که در جمع آنها ۱۷۵ شهید غواص هم حضور داشتند با دستان گرم مردم پرشور به خاک سپرده شدند تا برای همیشه در جایگاه ابدی خود آرام بگیرند البته نه با دستان بسته.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *