بعد از کمک به نیازمندان خوشحال نیستیم!
کم نیست تعداد کودکان بااستعدادی که فقر نمیگذارد به آرزوهایشان برسند و برای همین یک زوج بوشهری به این کودکان و خانوادههایشان کمک میکنند تا آنها هم مثل بقیه بچهها بتوانند خیالپردازی کنند!
آدمهای خوب هر چند که تعدادشان کم باشد، میتوانند کارهای بزرگ کنند. آدمهایی که در میان بیتفاوتی بقیه آدمها کمر به همت برآوردن آرزوهای ریز و درشت آدمهای دوروبرشان میکنند تا ثابت کنند یک دست هم گاهی صدا دارد! «سارا علینیا» استاد دانشگاه بوشهری یکی از آدمهاست که ترجیح داده به جای تماشای درد و رنج مردم، از آن استثناهایی باشد که به کمک آنها میرود.
خانم علی نیا متولد بوشهر و ۳۰ ساله است و در دانشگاه اقتصاد خوانده و استاد دانشگاه است و این روزها در شهر خودش بوشهر فرشته نجاتی شده است برای بچههای درسخوان و با استعدادی که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند. «از کودکی به کارهای اینچنینی علاقه داشتم. اما به صورت جدی از سال پیش و در آستانه ماه رمضان شروع شد. ماجرا از جایی شروع شد که ما متوجه شدیم که خانم کارگری یخچال ندارد.من با خودم گفتم مگر میشود با سه چهارتا بچه در این گرمای بوشهر بدون یخچال زندگی کرد. اول به صورت موقت برای او فلاکس آب تهیه کردیم که لااقل آب خوردن داشته باشند. کم کم بهصورت خودجوش در گروههای مختلف و بین دوستانم این قضیه را مطرح کردم و برای خریدن یخچال پول جمع کردیم. در بین این پول جمعکردن من با کسی آشنا شدم که خودش در بنیاد کودک فعال بود و همین آشنایی باعث شد که فعالیت من به صورت منسجم با بنیاد کودک ادامه پیدا کند و از طریق بنیاد با خانوادهها و به ویژه کودکانی که در وضعیت مالی و اجتماعی خوبی نیستند آشنا بشوم. بنیاد کودک در جهان و در شهرهای مختلف ایران شعبه دارد و کودکانی که ضریب هوشی بالایی دارند و درسخوان هستند و در ضمن در خانوادههای فقیر (و نه نابهنجار) زندگی میکنند را شناسایی میکند و ما هم از طریق بنیاد به این خانوادهها علیالخصوص کودکان کمک میکنیم.»
فاصله غنی و فقیر در بوشهر زیاد است
خانم علی نیا از اتفاقی بودن خیریه بینام و نشانش میگوید و از اینکه چگونه این کار ادامهدار شد: «پولی که ما برای خریدن یخچال احتیاج داشتیم، خیلی زود تأمین شد و حتی بیشتر از میزان مورد نظر ما بود و همین باعث شد که کار ما ادامهدار شود. گران بودن شهر بوشهر هم باعث میشود فقر در آن بیشتر و انگیزه ما برای ادامه راه بیشتر شود. مثلا کرایه خانه اینجا گرانتر است یا میوه چند برابر شهرهای دیگر قیمت دارد. برای همین بعضی وقتها ما با خانوادهای مواجه میشویم که خیلی از میوهها را نمیشناسند. ما اغلب سعی میکنیم برای آنها سبد غذایی تهیه کنیم؛ اما علاوه بر این سبد غذایی یک سبد بهداشتی هم در کنار آن به این خانوادهها اختصاص میدهیم به نظر من اهمیت بهداشت کمتر از مواد غذایی نیست و حداقل جلوی بسیاری از بیماریها و تبعات بعدش را میگیرد. یا حتی کمک میکنیم که این بچهها توانمند شوند و مثلاً آنها را در کلاسهای فنی و حرفهای ثبتنام میکنیم. من خیلی دوست دارم کارهای بزرگتر بکنم؛ اما هم بودجه کم است هم بوشهر از گرانترین شهرهای ایرانی است. و از آنجایی که تعداد ثروتمندان آن زیاد است، زندگی معاش برای کسانی که توانایی مالی ندارند، مشکل است.»
خانم علی نیا از آرزویش برای تاسیس یک خیریه میگوید و از اینکه در این راه آنقدر سنگ جلوی پایشان انداختهاند که ترجیح میدهد همین شکلی و غیررسمی و بدون نام کارش را ادامه دهد. «من همیشه دوست داشتم یک خیریه بزنم؛ اما خب به دلیل مشکلاتی موفق نشدم مثلا مشکل کرایه مکان داشتیم؛ چون ما باید ماهانه حداقل دو میلیون هزینه میکردیم و من ترجیح میدادم این پول را صرف نیازمندان کنم و بعد خود مجوز گرفتن پروسه طولانی و پرمشقتی بود و فعلاً ترجیح دادهام انبار خانهام را قفسهبندی کنم و به این کار اختصاص بدهم.»
خانمی که از آمریکا برای کودک فقیر کولهپشتی میفرستد
خانم علی نیا میگوید تعداد کسانی که به خیریه او کمک میکنند، زیاد نیستند؛ اما همین پولهای کم را دقیقا به همان شکلی که افراد دوست دارند خرج میکنند.« خیلیها پول نذری هایشان را به ما میسپارند و از ما میخواهند خرج نیازمندان کنیم. بعضی مثلاً میگویند ما میخواهیم این پول فقط خرج ایتام شود یا فقط برای آنها لباس بخرید و ما دقیقا همان شکلی که آنها دوست دارند عمل میکنیم.و افرادی هم هستند که به صورت مستمر کمک میکنند که تعدادشان هفت هشت نفر بیشتر نیست. البته من برای بیشتر شدن این کمکها یک صفحه اینستاگرام هم راه انداختم و تمامی عکسهایش هم فقط متعلق به کمکهای مجازی مردم است. البته در این عکس گرفتن تمام سعیمان این است فقط از خود کمکها عکس بگیریم تا نیازمندان. من و همسرم به شدت از عکس گرفتن از خانههای مردم مخالف هستیم. شاید بیش از صد بار افراد از من درخواست کردهاند که آدرس خانههای این نیازمندان را در اختیارشان بگذارم که ما هر بار با این کار مخالفت کردهایم. در همین ارتباطهای مجازی و اینستاگرامی بعضاً به آدمهای جالبی برخورد میکردیم.اوایل کار ما در اینستاگرام خانمی از امریکا به من پیام داد که خودم خیلی سختی کشیدهام و الان دوست دارم به بچههای فقیر کمک کنم. آن زمان هم مشغول جمع آوری بستهبندی نوشت افزار برای اول مهر بودم. این خانم یک کوله پشتی با تمام لوازمالتحریر داخلش را تهیه کرده بود و میخواست به ایران پست کند؛ اما حدوداً پست کردن این بسته یک میلیون تومان میشد. به هر دری میزد که بتواند کولهپشتی را به دست ما برساند. در آخر وقتی در حال ناامید شدن بود، متوجه شد یکی از دوستانش در انگلیس قصد سفر به ایران دارد و کوله پشتی را برای دوستش در انگلیس با هزینه کمتری ارسال کرد و این خانم که به ایران سفرکرده بود بالاخره این کولهپشتی را به دست ما رساند و ما هم به کسی که مد نظر خودش بود رساندیم.»
بعد از کمک به این خانوادهها یک دل سیر گریه میکنم!
«هیچ وقت بعد از کمک به نیازمندان خوشحال نیستم!» بارها این جمله را تکرار میکند و میگوید غم ما از فقر آدمهای اطرافمان و شادی آنها برای چیزهای کوچک بیشتر از آنکه خنده شود به لبها، بغض میشود به گلویشان. «شاید باورتان نشود من هر بار که به خانه این نیازمندان میروم، بیشتر از اینکه خوشحال باشم ناراحتم. مثلاً وقتی ما برای یک خانوادهای تلویزیون خریداری و نصب کردیم، آنقدر دختر کوچکشان بالا وپایین پرید و دور ما چرخید که این شادی و ذوق بچه برای تلویزیون که برای بقیه نخیلی معمولی است، ما را ناراحت میکند و اکثراً بعد از هر بار سر زدن به این خانوادهها یک دل سیر گریه میکنم!»
خانم علی نیا آرزوهای بزرگی در سر دارد و در این آرزوهایش همین بچهها سهم بزرگی دارند.«دوست دارم یک روز خیریهای بزنم برای بچههایی که کارآفرین هستند و توان مالی ندارند یا به هر دلیلی نمیتوانند آن را اجرایی کنند و اسم آن را بگذارم راه امید. ازآنجاییکه من خودم همیشه ایدههای زیادی در سرم داشتم و امکانی نبود که آن را اجرایی کنم، دوست دارم به بچههایی کنم که ایدههای خوبی دارند؛ اما نمیتوانند ایدههایشان را عملی کنند.»
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
منبع: مجله مهر
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *