صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

بانوی رکوردار اهدای خون ایران از سوزن می ترسد

۱۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵:۰۱
کد خبر: ۳۱۵۹۳۵
دسته بندی‌: جامعه ، عمومی
بانوی رکورددار اهدای 173 بار خون، می گوید از سوزن می ترسد و هنوز هم موقع اهدای خون از سوزن ترس دارد.
به گزارش گروه جامعه به نقل از سازمان انتقال خون، ماندانا حجاریان، رکورددار اهدای خون بانوان ایران است. او تاکنون ۱۷۳ مرتبه خونش را اهدا کرده است و قصد دارد در سفر پیش رو به کشور کانادا، این بار به درخواست سازمان انتقال خون کبک در آن کشور خون اهدا کند.

حجاریان فقط یک اهداکننده موفق خون نیست، بلکه در کنار اهدای خون، اهل هنرهای نقاشی، بازیگری، شاعری، خطاطی، آتش‌نشان و امدادگر افتخاری هم هست. 
تاکنون چند بار خون اهدا کردید؟

تا الان ۱۷۳ بار.

اولین‌باری که خون اهدا کردید چه زمانی بود؟

 ۱۵ ساله بودم. اصلا سازمان انتقال خون وجود نداشت. پدرم از خیرین خوزستان بود و هرکس مشکلی داشت در خانه ما را می‌زد. سوم مهر ۱۳۵۴ بود؛ خانمی احتیاج به خون داشت، پدرم همه بچه‌ها را جمع کرد که پس از آزمایش، گروه خونی من و یکی دیگر از بچه‌ها که + B بود به آن فرد می‌خورد. یادم هست از سوزن می‌ترسیدم. هنوز هم بعد از ۱۷۳ بار خون دادن از سوزن می‌ترسم. خلاصه خدا را شکر آن خانم از مرگ نجات پیدا کرد و پدر و مادر و همسایه‌ها خیلی مرا تشویق کردند. آن موقع‌ها اهدا کننده را کنار بیماری که به خون نیاز داشت، می‌خواباندند و به اندازه‌ای که نیاز داشت، خون می‌گرفتند.

 ۱۷۳ بار اهدای خون را خودتان حساب کردید یا سازمان انتقال خون؟

از بچگی هربار که خون دادم برگه‌هایش را نگه داشتم. تا ۱۷ سالگی خوزستان بودم. بعد هم برای تحصیل به تهران آمدم. اصفهان هم خون داده بودم. بعد‌ها این کارت‌ها را به آن‌ها نشان دادم و تائید کردند.

چند وقت یکبار خون می‌دهید؟

مثل آقایان سه ماه یکبار. البته دفعه آخر دکتر گفت: چهار دفعه یکبار خون بدهید. سری قبل که رفتم کانادا به پسرم سر بزنم، سازمان انتقال خون کبک از من خواست آنجا خون بدهم. حالا این‌بار که باز بروم، آنجا می‌خواهم خون بدهم.

چطور شد از شما چنین درخواستی کردند؟

وقتی رفتم می‌خواستم بدانم روند انتقال خون در کانادا چطور است. مدارکم را با خودم برده بودم. وقتی آنجا کارتم را نشان دادم خیلی احترام گذاشتند و از من خواستند خون بدهم. آن زمان موقع خون دادنم بود، اما، چون نیت داشتم به ایران برگردم و همزمان با روز ۷ مهر که روز آتشنشان است، خونم را به آتشنشان‌ها تقدیم کنم، به من گفتند پس حتما دفعه بعد که آمدید خون بدهید.

 چون در کانادا باید پنج سال ساکن باشی تا خون بدهی، اما آن‌ها از من خواستند دفعه بعد خون بدهم. خون دادن ربطی به سیاست و زبان و رنگ پوست ندارد. اهدای خون یک مساله انساندوستانه است. نیت ما از خون دادن نجات جان انسان‌هاست؛ فرقی هم نمی‌کند کجای دنیا باشد.

شما چه چیزهایی می‌خورید که این‌قدر خون دارید؟ تغذیه شما به چه شکل است؟

سعی می‌کنم قرص نخورم. هم پروتئین گیاهی استفاده می‌کنم هم پروتئین طبیعی (گوشت‌ها)، انواع سبزیجات و مغزیجات. می‌دانم بعد از غذا نباید چای بخورم. سعی می‌کنم به تغذیه‌ام رسیدگی کنم. مثلا کمتر فردی در سن و سال من (۵۷ سالگی) کله پاچه می‌خورد، اما من برای تامین پلاسما در بدنم، کله پاچه می‌خورم. خدا را شکر هیچ‌گونه بیماری‌ای ندارم.

درباره فرزندانتان صحبت کنید. آن‌ها هم خون اهدا می‌کنند؟

یک دختر و دو پسر دارم. دخترم مشاور حقوقی اداره برق در کرمان است. پسرم فوق تخصص متالوژی مواد در کاناداست. آن یکی پسرم هم مهندسی مکانیک خوانده و در زنجان در ارتش کار می‌کند. 

بچه‌های من زمانی‌که دیدند با این انگیزه خون می‌دهم، آن‌ها هم از ۱۵ سالگی شروع کردند به اهدای خون. همسرم هم در ۶۵ سالگی خون اهدا می‌کند. ما اولین خانواده اهدا کننده خون هم هستیم. من فرزندانم را به اهدای خون تشویق کردم. چون وقتی من در جامعه تبلیغ اهدای خون می‌کنم، وقتی مردم هم ببینند فرزندانم خون اهدا می‌کنند، با چشم مثبت‌تری به موضوع اهدای خون نگاه می‌کنند. دختر ماندانا حجاریان، وکیل است و پسر او فوق‌لیسانس معدن که تحقیق و پژوهش نیز می‌کند و به لطف پروردگار، فرزندان فعالی دارد که تمام اعضای این خانواده به نوعی رکورددار اهدای خون بوده و نخستین خانواده ایرانی در زمینه اهدای خون نیز به‌شمار می‌آیند.

ورزش هم می‌کنید؟

بله، سومین صعودکننده بانوان کوهنورد کشور هم هستم. هفته‌ای دوبار کوه می‌رویم و الان که در کرمان زندگی می‌کنیم به قله هزار صعود می‌کنیم. هر روز هم پیاده‌روی و ورزش می‌کنم تا بتوانم خون اهدا کنم. ورزش می‌کنم تا سلامت باشم، پوکی استخوان نگیرم، چاق نشوم و تنبل نشوم.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *