نخبهگریزی عاملی منفی در تحقق اقتصاد مقاومتی
پدیده مهاجرت نخبگان (Brain Drain) و استعدادهای درخشان از دید آسیبشناسان به نوعی استثمارشدگی کشورهای جهان سوم، از سوی کشورهای توسعهیافته به شمار میرود و بهعنوان مخربترین بحران اجتماعی شناختهشده است.
به گزارش گروه اقتصاد برمبنای گزارش بنیاد ملی نخبگان، ۱۰ درصد از مجموع دانشجویان خارجی در دانشگاههای آمریکا از کشورهای خاورمیانه هستند که در این میان عربستان در رتبه اول کشورهای خاورمیانه و در رتبه چهارم کشورهای جهان بعد از چین، هند و کره جنوبی قرار گرفته است.
در حالی که ایران در تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در آمریکا در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در رتبه یازدهم را دارد.
یافته ها در سطح بسیار خرد نشان میدهند که معمولیترین عاملهای دخیل در مهاجرت نخبگان، دفع عواملی مانند ضعف در آزادی مدنی، ضعف پایگاه اجتماعی (منزلت اجتماعی)، غفلت و توجه کم به متخصصین و فنی کاران، ضعف در امکانات تحقیقاتی، فضای سیاسی، کم اعتباری علم و دانش، عدم استخدام و بکارگیری، کاهش امنیت شغلی و کاهش امید به آینده است.
فاکتورهای قابل توجه شامل بالا بودن دستمزدها و حقوق ها، درک بیشتری از آزادی، ارزش قائل شدن برای علم و دانش از سوی حاکمان و کارگزاران کشوری، زندگی با صلح و صفای فکری و ذهنی، بالا بردن سطح امیدواری به آینده، ارزش قائل شدن برای نخبگان در کشورهای در حال توسعه، اهمیت امنیت شغلی، آزادی اجتماعی و فرهنگی و بالا بردن پایگاه اجتماعی نخبگان است.
مقام معظم رهبری در نامگذاری سال ۱۳۹۵، بنام «سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» و سخنرانی در حرم مطهر رضوی ۱۰ اقدام اساسی را برای نجات اقتصاد ایران مطرح فرمودند که به شرح زیر است:
۱. زنده کردن تولید داخلی
۲. شناسایی و تمرکز بر فعالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیت دار
۳. احیای بخشهای اقتصادی که قبلاً در آنها سرمایه گذاری شده است.
۴. کمک به رونق بنگاههای متوسط و کوچک
۵. ارتقای بهره وری و انرژی
۶. شرط انتقال فناوری در معادلات خارجی
۷. جلوگیری از ائتلاف منابع مالی پس از برجام
۸. دانش
۹. بنیان شدن بخشهای مهم و حساس
۱۰. پرهیز از واردات تضعیف کننده تولید داخلی
۱۱. مبارزه با فساد ویژه خواری و قاچاق در کشور
با تجزیه و تحلیل مفهوم نخبه و استعداد درخشان این مفهوم اساسی به ذهن درایت خواهد شد که اساساً نخبه یک فرد با استعداد بالقوه در یک جامعه است که نیاز است که توانایی آن از طریق ایجاد بسترها و شرایط لازم به بالفعل تبدیل شود. اما نکته مفهومی و بنیادی در تحلیل این پدیده ای نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی؛ این است که "آیا در جوامع مختلف دنیا به خصوص جامعه ما این بستر برای بالفعل کردن این پدیده های غالب ذهنی وجود دارد؟ "
جواب این سوال هم از طریق آمار و هم به صورت ملموسانه می توان آن را تحلیل و بیان کرد. با نگاهی به آمارهای اشاره شده در این مطالعه، این واقعیت هولناک به ذهن خواهد آمد که توان نخبگان نه تنها به بالفعل تبدیل نشده بلکه آن را نیز از دست داده ایم.
این عبارت مفهومی از خروج نخبگان قابل بیان خواهد بود که "اساساً عدم توانایی دولت ها در جذب و نگهداری نخبگان و استعدادهای درخشان باعث بالفعل شدن توانایی آن ها در جوامع دیگر خواهد شد" که این خود به مثابه یک مشت محکم به صورت خود می باشد.
درک این مطلب مذکور این سوال را به ذهن عموم، آحاد اساتید و پژوهشگران به وجود خواهد آورد که اساساً چه عواملی باعث می شود که این ضربه مهلک و محکم به خود؛ اثرگذاری قابل توجهی در سیاسیون و سیاستگذاران کشور ایجاد نکرده است؟ و متاسفانه به مثابه فردی برخورد می کنند که هیچ اتفاقی در اطرافش ایجاد نشده؟!
این نگرش بی تفاوتی در بین تصمیم گیران کشور در حوزهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک نگرانی عمیقی را برای آینده کشور جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
به طور تحقیقی و محاسباتی می توان بیان کرد که خروج یک نخبه از کشور در همه رشته های دانشگاهی چنان هزینه هایی را از نظر اقتصادی بر کشور تحمیل خواهد کرد که مغز هیچ انسانی، محاسبات هیچ محاسبگری و رایانه ای توانایی محاسبه آن را نخواهد داشت.
شاید بتوان ادعا کرد که اثر خروج نخبگان نمی تواند اثرگذاری زیادی در کوتاه مدت بر بدنه اقتصادی کشور داشته باشد، ولی با قاطعیت تمام می توان بیان کرد که این اثرگذاری منفی در بلند مدت چنان شدید خواهد بود که تا سالیان زیادی نشان ها و اثرات آن در بدنه و قالب اقتصادی و سیاسی کشور باقی خواهد ماند؛ و احساس حسرت عمیق آن برای دلسوزان این کشور به گوش خواهد رسید.
به طور کلی نگاه ویژه به مسئله نخبه زدایی در کشور و عدم توجه و حمایت و به خصوص جذب آنها در پست های کلیدی کشور و جایگزینی افراد غیر نخبه به جای آن ها باعث اتخاذ تصمیم های نابجا در روند سیاست های کشور ایجاد خواهد کرد که این خود اثرات و تکانه های زیادی را برجای خواهد گذاشت. اساسا چندین عامل کلیدی را می توان را از عوامل خروج و یا انگیزه خروج نخبگان از کشور دانست که در نمودار زیر می تواند به آن ها اشاره ای سطحی داشت.
نمودار عوامل خروج نخبگان
نکته ای قابل توجه این است که اساساً آیا اثرگذاری منفی خروج نخبگان و استعدادهای درخشان را می توان ضربه مهک به الگوی اقتصاد مقاومتی دانست؟ بدون شک جواب این سوال مثبت خواهد بود.
با بررسی و نگاه الگوهای اقتصاد مقاومتی بیان شده تسط مقام عظم رهبری در حرم مطهر امام رضا (ع) میتوان به بررسی و تحلیل تعدادی از آن ها پرداخت:
۱.تقویت بهره وری انرژی: با توجه به تعریف تئوریک بهره وری این نکته به وجود خواهد داشت که اساساً بدون تکنولوژی مناسب و نیروی انسانی متخصص نمی توان از طریق افزایش کارایی باعث تقویت و بهبود بهره وری شد. چون اساساً تقویت تکنولوژی نو میسر نخواهد شد مگر با تقویت دانش توسط نخبگان، بنابراین خروج نخبه ضربه مهلک به بهبود بهره وری انرژی خواهد زد.
۲. حمایت از تولید داخلی: اساساٌ تقویت تولید داخلی به مفهوم نظری یعنی تقویت بنیانهای تولید صنایع کشور؛ این تقویت بدون حضور نیروی های متخصص و پژوهشگران نخبه امکان پذیر نمی خواهد شد؛ زیرا اساساً در بازار کالا یک اصل بنیادی وجود دارد و آن هم "تمایل افراد جامعه به خرید کالاهای با کیفیت بهتر می باشد"؛ از این رو تا زمانی که محصولات تولید داخلی توانایی رقابت از نظر کیفی و قیمتی با محصول خارجی را نداشته باشد؛ نمی توان تقویت تولید داخلی را میسر دانست.
نکته ای که در باب حضور نخبگان در این صنایع وجود دارد؛ اعمال طرح ها و پژوهش های نخبگان در محصولات نخبگان می باشد؛ و زمانی که حضور نخبه و افراد متخصص را در این صنایع مشاهده نکنیم؛ توان تقویت تولید داخلی را نخواهیم داشت، بنابراین کشورهای رقیب اقدام به جذب همین نخبگان داخلی کشور کرده و محصولات داخلی کشور را تارومار سود خواهند کرد، از این رو خروج نخبه ضربه مهلک به تولید داخلی خواهد زد.
۳. حمایت از صنایع نوپا و کوچک و متوسط: یکی از صنایع استراتژیک در مجموعه صنایع کوچک؛ صنایع دانش بنیان می باشد.
این صنایع عموماً توسط قشر نخبگان ایجاد می شود؛ این صنایع نقش بسیار قوی در تولید ملی کشور دارند، اما نکته ای اساسی در این روند قابل بیان است که کاستیهای نظام حمایتی در این صنایع باعث ایجاد یک رکود در این صنایع خواهد شد و از طرفی مانع بزرگی برای خلق ایده های جدید خواهد شد. از این رو این کاستی ها باعث یک بی انگیزگی برای نخبگان و استعداد های درخشان خواهد شد؛ و این عامل باعث خروج نخبگان از کشور می شود، بنابراین خروج نخبه ضربه مهلک به توسعه صنایع کوچک و دانش بنیاد خواهد شد.
۴. مبارزه با فساد: یکی از معضلات اصلی که جامعه مبتلا به آن شده است پدیده فساد اقتصادی-سیاسی است؛ در این جمله می توان بیان کرد که فساد در جامعه بدون حضور نخبگان از طریق تجزیه و تحلیل مدلینک های ذهنی امکان پذیر نخواهد شد.
فساد پدیده ای است که به عنوان یک ضعف استراتژیک در جامعه به حساب می آید که ضرر آن می تواند آحاد صنایع کشور را در بر گیرد.
درصورتی که مبارزه با فساد به افرادی غیر از نخبگان و استعدادهای درخشان داده شود مسلماً نتایج مثبتی در حذف و حداقل کردن فساد مشاهده نخواهیم کرد، از این رو خروج نخبه ضربه مهلک به حذف فساد خواهد زد.
عارف بهروز
کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *