همه چیز درباره قطعیت مرگ و شگفتی زندگی
زمانی که اولینبار در مورد بازی What Remains of Edith Finch (WRoEF) شنیدم انتظار داشتم با یکی از بازیهای عجیب و مرموز مواجه شوم، ولی در عوض بازی یک ماجرای اندوهناک و دلشکننده را به شکلی زیبا به تصویر میکشد.
WRoEF از این بابت بازی اندوهگینی است که این کار سخت را انجام میدهد؛ به شما اجازه میدهد هر یک از افراد خانواده فینچ را بشناسید سپس آنها را از شما میگیرد. آن زندگیها که در قالب سکانسهای مختصر فلشبک روایت میشود باعث میشود شما این شخصیتها را به اندازه کافی دوست بدارید که بعدا از به یاد آوردن اینکه همهشان فوت شدهاند، اندوهگین شوید.
مواجهه با فقدانها
شما در بازی هدایت دختر جوانی 18 ساله را که آخرین بازمانده خاندان فینچ است، بهعهده میگیرید. او پس از هفت سال به زادگاهش بازمیگردد، در حالی که هیچیک از اعضای خانوادهاش باقی نماندهاند تا در کنارش باشند. این اطلاعات داستان را لوث نمیکند، زیرا اساس و پایه بازی همین است. فینچها همیشه باور داشتند که نفرینی گریبان خاندان را گرفته و تقریبا تمام آنها قبل از آنکه به سن بالا برسند، گاهی به شکلی مرموز و گاهی به شکلی غمانگیز از دنیا رفتهاند. حقیقت موجود در مورد این مرگها بخشی است که برای Edith تیره و مبهم مانده، زیرا مادرش دوست نداشت در مورد گذشته سخن بگوید و داستانهایی را هم که مادربزرگش تعریف میکند، باور کردنشان سخت است. در بازی شما در نقش ادیث از یک اتاق خانه بزرگ اجدادی به اتاقی دیگر رفته، داستانهایی در مورد مردن هرشخص خوانده و به این ترتیب تاریخچه خانواده را در کنار هم قرار میدهید، به این امید که خانه نیز اسرارش را با شما در میان بگذارد.
همین ساختار کلی است که بازی خطاب قرار دادن WRoEF را یک مقدار با شک و تردید همراه میکند، زیرا بیشتر به ورق زدن یک کتاب داستان شباهت دارد. البته شما تعدادی دفترچه خاطرات باید پیدا کنید و ورق بزنید، چراغها را روشن و خاموش کنید یا چند کلید را هم در قفل بچرخانید، ولی کار عمده شما در این تجربه پرسه زدن در اتاقها و راهروهای خانه بزرگ و خالی فینچهاست و داستان هم در این بین به شما رخ مینماید. به هر حال طبق تعریف و استانداردهای نسبتا کلاسیکتری که از بازیها وجود دارد، این عناصر کافی نیست تا یک عنوان را بازی بدانیم، هر چند بیشتر عناوین ماجرایی مدرن کم و بیش چنین ساختاری را دنبال کردهاند و تعدادی از آنها همچون WRoEF بسیار مورد استقبال رسانهای قرار گرفتهاند.
حقیقت پراکنده
این ورق زدن دفترچه خاطرات یا یادداشتهای بهجامانده از هر شخصیت خاندان فینچ در اتاقش به ادیث امکان میدهد در مورد مرگ آنها بیشتر بداند. در این مواقع کلمات روی صفحه پخش شده و در قالب یک سکانس فلشبک شما در نقش فردی که فوت شده قرار میگیرید. ممکن است گمان کنید این ساختار به مرور تجربهتان را خستهکننده خواهد کرد، اما خلاقیت و توجه ویژهای که سازندگان برای اطمینان حاصل کردن از منحصر به فرد بودن هر قصه خرج کردهاند، مانع این مساله میشود. قصه مرگ هر شخصیت در عین غمانگیز و ناراحتکننده بودن به زیبایی روایت میشود. بهصورت خاص ماجراهای Sam ،Lewis و Barbaraبسیار خوشساخت هستند و قصه Milton برای آن دسته از افرادی که The Unfinished Swan را تجربه کردهاند، حاوی اشاراتی جالب است. داستان مرگ Gregory یکی از آنهایی است که احتمالا تا مدتهای زیادی در ذهنتان خواهد ماند، زیرا به شکلی شوکهکننده یکی از آن لحظات عادی زندگی است. به عبارتی برخلاف مرگ دیگر افراد خاندان فینچ، مرگ گرگوری در دنیای واقعی بسیار محتملتر به نظر میرسد. WRoEF تقریبا بهطور کامل روی مرگ شخصیتهای مختلف تمرکز کرده، خانهای که بستر رخ دادن وقایع است نیز به اندازه دستنوشتهها و خاطراتی که پیدا میکنید برای شما قصه میگوید، اما هیچکدام از مرگها خشونتبار یا ترسناک نیستند، همه چیز در مورد به یاد آوردن افراد است.
مرگ خبر نمیکند!
واقعیت این است که WRoEF یک بار دیگر این جمله معروف را به ما گوشزد میکند که «مرگ خبر نمیکند». در واقع بازی در مورد این نیست که شما از چند و چون مرگ اشخاص سر دربیاورید، بلکه مساله بیشتر در مورد کنار آمدن و پذیرفتن این حقیقت است که مرگ امری قطعی و بخشی از زندگی است. به احتمال زیاد تا انتهای بازی حداقل یک مقطع برای هر کس پیدا میشود که همذات پنداری بیشتر با آن کرده و اشکهایش سرازیر شود. What Remains of Edith Finch در مورد مرگ، اندوه و فقدان از دست دادن عزیزان است؛ موضوعی که به هیچ عنوان نمیتوان آن را تجربهای شیرین قلمداد کرد، اما از منظر خلق چنین تجربهای در قالب یک بازی ویدئویی، داستان و روایت آن و دیگر ویژگیهای تکنیکی یک بازی شکی در زیبایی آن نیست. تجربه این بازی خاص را از دست ندهید.
منبع : جام جم آنلاین
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *