آخرین پیامک سردار مختاربند به همسرش چه موضوعی داشت/ دندانهای شکسته شهید نشانه چه بود؟
حاج حمید مختاربند متولد سال ۱۳۳۵ در روستای عنبر از توابع مسجد سلیمان و اولین فرزند از یک خانواده پرجمعیت بود و در پاییز سال ۹۴ همراه با سردار حسونی زاده در سوریه به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی، حاج حمید مختاربند متولد سال ۱۳۳۵ در روستای عنبر از توابع مسجد سلیمان و اولین فرزند از یک خانواده پرجمعیت بود و در پاییز سال ۹۴ همراه با سردار حسونی زاده در سوریه به شهادت رسید.
همسر شهید مختاربند در گفتگویی درباره همسر شهیدش میگوید: مرداد سال ۹۳ آغاز یک تصمیم بزرگ برای ایشان بود؛ یکی از فرماندهان دفاع مقدس که عازم سوریه بود از ایشان پرسیده بود که اگر نیرو خواستیم، هستی؟ و ایشان هم پاسخ مثبت داده بود؛ بر خلاف اینکه به نظر میرسد انسان هایی در سن حاج حمید تعلق بیشتری به دنیا پیدا میکنند؛ چون وابستگیهای بیشتری دارند؛ ولی ایشان اصلا این گونه نبود و راحت و سبکبال، گویی علاقهای به هیچ کس و هیچ چیز ندارد؛ کوله بارش را بست و رفت؛ در دنیا زیست، ولی به دنیا دل نبست. این اواخر که با او صحبت میکردم میگفت: «من از دنیا دل کنده ام» و تا کسی همه وابستگیها و دلبستگی هایش را رها نکند شهید نمیشود.
این همسر شهید ادامه میدهد: یک سفرکه حاج حمید از سوریه آمده بودند؛ مرا صدا زد و دندانهای شکسته اش را نشانم داد؛ پرسیدم: «این کار برای چیست؟» گفت: «اینها نشانه است برای اینکه اگر نیاز بود مرا شناسایی کنید در خاطرتان باشد.» آن لحظه من به شدت احساساتی شدم و گریه کردم؛ یکبار دیگر نیز حاج حمید به من گفت:"تو میدانی شهادت یعنی چه؟ یعنی من زودتر میروم بهشت و برای شما جا میگیرم تا شما بیایید".
وی در پایان میگوید: یکی از آخرین پیامکهای حاج حمید به من یک شعر بود که آن را به خاطر دارم؛ "شیعیان بس نیست غفلت هایمان؛ غربت و تنهایی مولایمان، ما ذلیل و عبد دنیا گشته ایم، غافل از مهدی زهرا گشته ایم، من که دارم ادعای شیعه گی، چه بگویم من به جز شرمندگی".
نظرات بینندگان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *