صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

مسئولین راهمان را گم نکنند/ نگاه مردم به یک جانباز با واقعیت متفاوت است

۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۴:۰۷
کد خبر: ۳۰۴۹۲۲
یک جانباز 70 درصد گفت: رزمندگان برای جهاد فی سبیل الله به جبهه رفتند. مسئولین راه ما را گم نکنند و نگویند که رزمندگان تنها برای آب و خاک رفتند. دعا می‌کنم که از راه انقلاب، شهدا و اسلام انحراف پیدا نکنیم.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از دفاع پرس، سالهایی نه چندان دور، جوانانی از تمام هستی خود چشم پوشیدند و راهی میدان نبردی نابرابر شدند. آن زمان فرقی نمی‌کرد که پیرند یا جوان، کارگرند یا مهندس، دانش آموز و یا دانشجو؛ فقط با پشتوانه ایمان به خدا و غیرت و مردانگی خود به ولی زمان خود لبیک گفتند و رفتند.

و حالا پس از گذشت سه دهه از آن ایام، گویی فراموش کرده‌ایم که این آرامش در زندگی را مدیون چه کسانی هستیم و برایشان لقب‌های متفاوتی را انتخاب می‌کنیم. جانباز نخاعی، جانباز نابینا، جانباز 25 درصد، 70 درصد، جانباز شیمیایی، اعصاب و روان و ... .

اینقدر در روزمرگی غرق شده‌ایم که یادمان رفته است در گوشه‌هایی از آسایشگاه همان جوان دیروز ورزشکاری خوابیده است که برای آینده ما از مادیات دنیوی و وابستگی‌هایش دست کشید.
 

 
برداشت اول

همراه با جمعی از خبرنگاران خبرگزاری دفاع مقدس به آسایشگاه ثارالله رفته بودیم تا سری به این بزرگ مردان تکرار نشدنی تاریخ بزنیم. در ابتدای ورود با جانبازی مواجه شدیم که خود را «ابوالفضل پناه» معرفی کرد. وی در عنان جوانی و عملیات کربلای 5 به درجه رفیع جانبازی نائل آمده بود.

«جانباز پناه» برایمان از روزهایی گفت که در دعاهایش از خداوند می‌خواست که هرگز از ناحیه نخاع مجروح نشود اما سرنوشت به گونه دیگری برایش رقم زد. می‌گوید: «روزی که دوستم از ناحیه نخاع مجروح شد، دعا کردم که هرگز من اینگونه مجروح نشوم. آن لحظه گمان نمی‌کردم که مدتی بعد من هم برای همیشه بر روی ویلچر خواهم نشست.پیش از آغاز عملیات می‌دانستم که مجروحیت خواهم داشت ولی تصور نمی‌کردم که تیر مستقیما به نخاع من اصابت کند. تا چهار سال بعد از مجروحیت در دعاهایم از خداوند شفا می‌خواستم. سخنی از سوی دوستم باعث شد که دیگر چنین دعایی نکنم. او گفت: «جانباز نخاعی شدن ما حکمت خداوند است. خداوند دوست دارد که ما را اینگونه ببیند. دعا برای شفا، دخالت در حکمت و امر الهی نیست؟!» از آن پس دیگر برای شفایم دعا نکردم. به گونه‌ای می‌توانم بگویم که خداوند صبر تحمل این جانبازی را به من و دیگر دوستان داده است.»

این جانباز 70 درصد ادامه داد: «دعا می‌کنم که در روز جزا ما نیز همچون «یک شهید» محسوب شویم و اجر و ثواب آن‌ها نصیب ما هم شود.»

برداشت دوم

جهت دیدار با جانبازان وارد نخستین اتاق ساختمان شدیم. در ابتدای ورودمان جانبازی که بر روی تخت خوابیده بود، نظرمان را جلب کرد. با وجدانی راحت خوابیده بود. وی با سر و صدای ایجاد شده از خواب بیدار شد و با لبخندی بر لب به استقبالمان آمد. گرفتن عکس یادگاری باب سخن و آشنایی را باز کرد.
 


وی خودش را «حسن صفری» اهل قم معرفی می‌کند که سال 64 به عنوان بسیجی وارد منطقه شده و در سال 66 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت گلوله جانباز شد.

از وی خواستیم تا انتظاراتش را از مردم و دولت بگوید. جانباز صفری در پاسخ سوالمان می‌گوید: «هر کدام از دسته‌های جانبازی اعم از اعصاب و روان، نخاعی، نابینا و ... مشکلات خاص خود را دارند اما باید با شرایط بسازیم. ما برای آرمان‌هایمان رفتیم و به این امر افتخار می‌کنیم.

ما مردم و مملکت خوبی داریم، مراقب باشیم تا از دستش ندهیم. برای آسایش امروز منطقه و کشور خون‌های زیادی ریخته است که جوانان امروز باید آن را حفظ کنند. همچنین مردم با پیروی از راه شهدا و پشتیبانی از ولایت فقیه می‌توانند مسیر درست را پیدا کنند. دعا می‌کنم که کشورمان همیشه در امنیت باشد.»
 


برداشت سوم

در این مدت کوتاهی که نزد یادگاران دوران جنگ تحمیلی بودیم، آن‌ها از دوستان خود غافل نشده و هر کدام برایمان از دوستان‌شان می‌گفتند که به شهادت رسیدند. عطر شهدا در فضای آسایشگاه پیچیده بود.

در این میان جانباز «فاضل شایسته» اهل خوزستان که در عملیات ثامن الائمه به درجه رفیع جانبازی نائل آمده است، می‌گوید: «جانباز فردی است که با انگیزه خاص پا به میدان نبرد فرهنگی، نبرد رزمی، عقیدتی یا اجتماعی می‌گذارد. اگر انگیزه الهی نبود، به همین راحتی نمی‌توانست از جان خود بگذرد.

جانبازان زیادی داریم که پس از مجروحیت روحیه خود را از دست نداده و تحصیلات خود را ادامه دادند تا وارد جامعه شوند. امروز هم افراد مثمرثمری برای کشور هستند. چیزی که باعث شده تا جانباز در مقابل تمام مشکلات ایستادگی کند، عقیده و آرمانی است که به وی توانایی و انگیزه بخشیده است. خیلی از جانبازان نخاعی در دوران جنگ، دبیرستانی بودند. به جهت رسالتی که داشتند وارد جنگ شدند و پس از مجروحیت نیز تحصیل را ادامه دادند تا به زندگی عادی برگردند. حضور این افراد در جامعه باعث تقویت روحیه در میان دیگر جوانان می‌شود. همچنین در صورت بروز مشکلی یا هنگام دفاع از کشور یک جوان به عنوان الگو به این جانبازان نگاه می‌کند. جانبازی و شهادت به دوران دفاع مقدس محبوس نمی‌شود بلکه ما امروز علاوه بر سوریه و عراق، در مرزهای خودمان جهت حفظ امنیت داریم افرادی را که  جان‌شان را از دست می‌دهند. جانبازان با وجود تحمل درد‌های ناشی از مجروحیت اما همچنان معتقدند که در صورت وجود سلامتی، برای دفاع از اسلام به سوریه و عراق خواهند رفت.

جانباز شایسته در ادامه سخنان خود به جانبازان اعصاب و روان اشاره کرده و گفت: «در قشر جانبازان، جانباز اعصاب و روان بیشترین آسیب را دیدند. درصد کمی به آن‌ها تعلق گرفته اما آسیب پذیری بیشتری به نسبت دیگر جانبازان دارند.

به ظاهر یک جانباز نخاعی یا قطع عضو یک عضو از بدن خود را از دست داده است. در حالی که 15 عارضه دیگر در بدن وی به وجود می‌آید که بر روح و جسم جانباز تاثیر می‌گذارد.

برداشت چهارم

وارد اتاق دیگری می‌شویم. تابلوهای نقاشی و پوستر قهرمانان فوتبال نظرمان را جلب می‌کند. کل‌کل طرفداران استقلال و پرسپولیس آغاز می‌شود. هر کدام از پیروزی‌های تیم خود می‌گویند. حال و هوای این اتاق با دیگر اتاق‌های موجود در آسایشگاه فرق دارد. یکی از حاضران در اتاق خود را «مجید ملک زاده» معرفی می‌کند. از وی می‌خواهیم تا زمانی را در اختیار ما قرار دهد. با روی باز می‌پذیرید و سخنانش را اینگونه آغاز می‌کند: «بچه شهرری هستم. سال 62 وارد مناطق عملیاتی شده و در فکه سال 65 مجروح شدم. چند روز دیگر سالگرد مجروحیتم است. آن زمان کشور مورد تجاوز قرار گرفته بود و وظیفه نسل ما بود که برویم و دفاع کنیم. نسل فعلی نیز وظیفه دارند آرمان‌هایی که شهدا بخاطر آن جانشان را اهدا کردند، حفظ کنند.»
 
وی در وصف مشکلات جانبازان، می‌گوید:«آمار و ارقام اعلامی از سوی مسئولین در جهت خدمات رسانی جانبازان و ایثارگران بسیار خوب است؛ اما در خدمات رسانی هر سال دریغ از پارسال. به گفته مسئولین همیشه بودجه نیست.

بیکاری و نبود مسکن هم مشکلی به دیگر مشکلات جانبازان افزوده است. اگر خدمات رسانی به خوبی انجام می‌شد، جانبازان مجبور نمی‌شدند که اسفندماه سال گذشته در مسجد بنیاد شهید تحسن کنند. جانبازان نیز از این تحسن و تجمع ناراحت بودند زیرا پس از سی و اندی سال باید بیایند و شعارهای خودشان را پس از سی سال زیر سوال ببرند.»

جانباز ملک زاده از نگاهی که مسئولین از جانبازان در ذهن آحاد مردم به وجود آورده‌اند گلایه دارد و می‌گوید: «مردم گمان می‌کنند که تمام جانبازان در امکانات رفاهی خوبی زندگی می‌کنند و در هر امری سهمیه دارند. یک بار در خیابان ترافیک بود. خانمی وارد پارکینگ آسایشگاه شد. آمبولانس و فضای ساختمان نظرش را جلب کرد و پرسید که این جا کجاست؟ زمانی که برای وی توضیح دادیم. با حالتی که گویی خوشش نیامده، سوار ماشین شد. صدایش کردیم و برایش از زندگی روزمره یک جانباز گفتیم. با چشمانی اشک بار از ساختمان خارج شد و گفت: «حلالم کنید». نگاهی که از آحاد مردم از یک جانباز دارند، با واقعیت کاملا متفاوت است.

برداشت پنجم

صدای اذان به گوش می‌رسد. قدم‌هایمان را تندتر می‌کنیم تا به آخرین اتاق آسایشگاه نیز خودمان را برسانیم. وارد اتاق شدیم. چهره‌ جانباز برایمان آشنا بود. وی «سید شهاب الدین بسطام تبار» است که در عملیات والفجر 8 مجروح شده و به مناسبت سالروز این عملیات در خبرگزاری دعوت شده بودند.

هنگامی که از وی خواستم تا از زندگی یک جانباز و مشکلاتش برایمان بگوید، گفت: «رهبرمعظم انقلاب می‌فرمایند که باید جانباز را از نقطه بالا نه از نقطه ضعف وی نشان دهید؛ زیرا جامعه تحمل آن ضعف را ندارد. ما اگر بگوییم که چه مشکلاتی داریم هیچ وقت برای مردم تاثیر گذار نخواهد بود. همچنین اگر بعدها نیاز به حضور جوانان برای دفاع از کشور باشد، خیلی‌ها ترس خواهند داشت تا به جبهه بروند. جانبازان نیز راغب‌تر هستند تا آن‌ها را از بالا نشان دهند. علاقمندیم که از پیشرفت‌هایمان پس از مجروحیت بگوییم تا مشکلاتمان.
 
«بهداشت و درمان»، «آموزش» و «معیشت» از اولویت‌های هر جانبازی است. بهداشت و درمان که به خوبی انجام می‌شود و اکثر جانبازان مشکلی ندارند. در امر آموزش نیز مشکلاتی وجود داشت که مرتفع شد ولی در موضوع معیشت مسئولین باید برنامه ریزی بیشتری داشته باشند. نمی‌گویم که جانبازان مشکلاتی ندارند اما توقع نداشته باشید که ما هر چیزی را بگوییم. زیرا در آینده ما به جانفشانی جوانان نیاز داریم. در صورتی آن‌ها گمان کنند پس از مجروحیت سختی‌های زیادی را متحمل خواهند شد، پا به میدان نبرد نمی‌گذارند.

جانباز بسطام تبار می‌گوید: «رزمندگان برای جهاد فی سبیل الله به جبهه رفتند. مسئولین راه ما را گم نکنند و نگویند که رزمندگان تنها برای آب و خاک رفتند. دعا می‌کنم که از راه انقلاب، شهدا و اسلام انحراف پیدا نکنیم. اگر یک مغازه‌دار از آرمان‌های انقلاب و دین انحراف یابد، جامعه آسیب کمتری می‌بیند تا یک روحانی. معتقدم که باید مراقب باشیم که به انحراف کشیده نشویم.»

وی به نگاه آحاد مردم از زندگی جانبازان اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «ما به ماشین‌های اتوماتیک نیاز داریم. قیمت این ماشین‌ها بالای 50 میلیون است. به این ماشین‌ها برای رفت و آمد نیاز داریم.»
 
/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *