آتش در آسمان خراش اکباتان
هنوز حرف هایش در مورد حریق در ساختمان های بلند در کلاس آموزشی تمام نشده بود که زنگ حریق به صدا درآمد.
یكی از آتش نشانان جوان، از استاد می پرسد: آسانسور به خاطر سرعتی كه داره ممكنه مفید باشه. فرض كنین قراره تا طبقه دوازدهم بریم...
« محمد دیبا» اجازه نمی دهد كه جملهاش تمام شود. لبخند تلخی میزند و پاسخ می دهد.
این سوال نشون میده كه شما به مورد آموزشی قبلی هم توجه نكردین. گفتم كه موقع عملیات باید موارد ایمنی رو حتما رعایت كنین.
همه بر می خیزند و در حالی كه در خصوص موضوع باهم حرف می زنند، محل را ترك میكنند.
زنگ اتوماتیك به نشانه حادثه حریق در محوطه ایستگاه طنین افكنده است و آتش نشانان به سرعت به سمت خودروها می دوند.
داخل خودروی پیشرو، فرمانده ضمن دریافت اطلاعات تكمیلی، آن را برای «كاردان» باز گو می كند.
- بعله ...بعله ... بلوك 18طبقه هفتم...
خودروها،آژیر كشان،داخل اتوبان شهید ستاری، به سمت شهرك اكباتان حركت می كنند. در دوردست درمیان ساختمان های بلندشهرك، دود سیاهی به آسمان می رود فرمانده مسیر رانشان می دهد . از ورودی اول شهرك وارد شو. باید بریم فاز 2بلوك 18 دود و شعله رو می بینی.خودروها به سمت خیابان اصلی شهرك می پیچند و چند لحظه بعد، مقابل ورودی منتهی به محل حادثه توقف می كنند.
آتشنشانان برابر سازماندهی قبلی به سرعت مشغول به كار می شوند و فرمانده هدایت عملیات را به عهده می گیرد.
دیبا و همكارانش به سرعت تجهیزات مورد نیاز را می برد و چند لحظه بعد به پشت ساختمان می پیچند.بر خلاف انتظار پله های اضطراری خلوت است. فقط چند نفری از ساكنان طبقات پایین تر،كنار پله ها ایستاده اند و به طبقه هفتم نگاه می كنند. ورودی اصلی بسیار شلوغ است.بیشتر اهالی، سراسیمه از طریق پله های باریک وارد محوطه ورودی شده اند و سعی دارند از ساختمان خارج شوند. تعدادی از آنها مجروح به نظر می رسند و جوان تر ها در حال كمک به مجروحان برای خروج آنان راه باز می كنند.
در این فاصله،فرمانده از ستاد فرماندهی تقاضا نیروی كمكی می كند و گزارش حادثه را به اطلاع می رساند .آنگاه نگاهی به جمعیت و تعداد مجروحان می اندازد و با اورژانس تماس می گیرد.
در طبقه هفتم محمد دیبا و همكارانش، پس از بستن دستگاه تنفسی به سراغ "فایر باكس" می روند و برای استفاده از آب موجود در محل برای مبارزه با آتش لوله كشی می كنند. دیبا نگاهی به واحدها می اندازد. میریم اون طرف. دود و حرارت اونجا بیشتره. آماده این بچهها!؟
آتش نشانان به سمت مركز دود پیش می روند،جایی كه حالا شعله سركش آتش از ورودی آن زبانه می كشد. آب با فشار از سر لوله بیرون می زند و مسیر بازمی شود. یكی از آتشنشانان، به قصد ورود به داخل ساختمان، تقاضای حمایت می كند،كه با مخالفت «دیبا» روبرو می شود. او، در حالی كه داخل ساختمان را به دقت بازرسی می كند،راه را بر همكارش می بندد.
اینجوری نمیشه. احتیاط كن. طبقه بالا، دوبلكس ساختمون منفجر شده، داره میریزه پایین.حواسم هست آقا. از كنار ستونها حركت می كنیم. چه جوری حواست هست ؟ ستون اونجاس ....آب بزن ... بگیر اونور ... خوبه ....آمادهای؟
- هر وقت بگین میرم. با احتیاط از كنار ستونها. برو....
آتش نشانان با شجاعت، ضمن مهار آتش به دنبال هم پیش می روند. آن سوی شعلههای آتش، طبقه دوم به كلی تخریب شده و دیوار واحدهای مجاور نیز فرو ریخته است.
تیم دوم عملیاتی، داخل محوطه، مشغول لولهكشی هستند. آب اضافی باید از مسیر پلههای اضطراری به طبقه هفتم برسد. « فرمانده» با جدیت تمام به همكارانش نگاه می كند كه با سرعت بسیار از پلهها بالا می روند.
همزمان صدای آژیر و نیروهای امدادی دیگر شنیده می شود. فرمانده سر بر می گرداند و به آمبولانسهایی نگاه می كند، كه داخل محوطه كنار خودروی نیروی انتظامی توقف می كنند. ماموران انتظامی ضمن نظم بخشیدن به جمعیتی كه هر لحظه بیشتر می شوند، نیروی اورژانس را به سوی مجروحان هدایت می كنند.
در طبقه هفتم، گروه عملیاتی اصلی، در جستجوی مجروحان احتمالی همه جا را از نظر می گذرانند. سر لولههای اضافی به محل میرسد و چند لحظه بعد،آتش به طور كامل مهار می شود.
خوشبختانه در ساختمان فرو ریخته، مجروحی دیده نمی شود. اما یكی از همكاران كه بر بلندی ایستاده، آن سوی دیوار فرو ریخته در واحدهای مجاور، تعدادی مجروح می بیند.
-اینجا مجروح هست. بچه ها بیاین كمك...
دیبا و یكی دیگر از همكاران به آن سو می دوند. چند نفری در ساختمان مجاور حضور دارند اما بیش از آنكه صدمه دیده باشند، ترسیدهاند.آنها با دیدن آتشنشانان خوشحال به آن سو می آیند و در كنار یكدیگر از ساختمان خارج می شوند.
چند نفری برای ایمن سازی و باز بینی در محل می مانند و بقیه، ضمن جمع آوری لولهها، محل را ترك می كنند.
در محوطه شهرك، مقابل ورودی، جمعیت انبوهی اجتماع كردهاند. تعداد ماشین های آتش نشانی نیز بیشتر از گذشته است. پیداست كه علاوه بر نیروهای امدادی چون پلیس و اورژانس، نیروی كمكی از ایستگاههای دیگر آتشنشانی نیز در محل حضور دارند.
صدای آژیر آمبولانسها همچنان شنیده میشود كه مجروحان را به سوی بیمارستان می برند. نیروی انتظامی جمعیت را متفرق میكند و فرمانده عملیات برای بازبینی محل دوباره وارد ساختمان میشود. تعدادی از افراد پشت ساختمان، لولههای كشیده شده را از پله های اضطراری جمع میكنند و بقیه افراد، ضمن جمعآوری تجهیزات به سوی خودروها میروند.
فرمانده به سوی خودروهای ایستگاه 408 می آید و ضمن تشكر از همكارانش عملیات را پایان یافته اعلام می كند.
آتشنشانان سوار بر خودروهای آتشنشانی، راضی از تلاش ثمربخش خود به سوی ایستگاهها باز می گردند. جمعیتی كه هنوز در اطراف ساختمانها دیده می شوند، با لبخند برای آنان دست تكان می دهند و انها كه عملیات را دیدهاند، با آب و تاب برای دیگران تعریف می كنند كه چگونه نیروهای متخصص و آموزش دیده آتشنشانی در كوتاهترین زمان به محل رسیده و به سرعت آتش را مهار كردهاند.
خودروها آژیركشان، در بزرگراه ستاری پیش می روند و خاطره خوشایندی از خود بر جای می گذارند. یكبار دیگر با تلاش ثمر بخش تلاشگران « آتش نشانی و خدمات ایمنی » حادثه ای خطرناك بدون تلفات و با موفقیت مهارشده است. آتش نشانان این خاطره خوب را با خود به ایستگاه می برند، تا با امید و نیروی بیشتری به خدمت خود ادامه دهند.
براساس خاطره ای از محمد دیبا
آتش نشان
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *