بيكاری يك نفر از هر 3 تحصيلكرده ايراني
سهم بيكاري تحصيلكردگان بيكار رو به افزايش است و مطابق با آمارهاي ارائه شده نرخ بيكاری جوانان تحصيلكرده از ۳۵درصد هم گذشته است.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از روزنامه جوان، سالي كه در آن گام نهاديم با شعار «اقتصاد مقاومتي؛ توليد- اشتغال» از سوي رهبر معظم انقلاب آغاز شد و به دنبال آن تأكيدات معظم له در راستاي اشتغالزايي براي جوانان در اولين روز از بهار 96 در جمع زائران حرم رضوي مهر تأييدي بر اين امر شد كه يكي از مهمترين معضلات فعلي كشور در بخش اشتغال و بازار كار خلاصه ميشود.
براساس آخرين گزارش مركز آمار ايران از وضعيت بازار كار، نرخ بيكاري سال95 در حالي با 1/4 درصد افزايش نسبت به سال94 به عدد 12/4 درصد رسيده است كه در همين دوره زماني، نرخ بيكاري جوانان 15تا 24سال 3/1 درصد افزايش داشته و رقم 29/2 درصد را ثبت كرده است. نرخ بيكاري جوانان 15 تا 29 سال نيز با 2/6 درصد افزايش به 25/9 درصد رسيده است.
طبق آمار سرشماري نفوس و مسكن سهم جوانان 15تا29سال از جمعيت كشور در سال95 معادل 25/1 درصد است. اين سهم در سال90 معادل 31/5 درصد بوده است. براساس اين آمارها در شرايطي كه سن كشور بهطور ميانگين افزايش و سهم جمعيت جوان از كل جمعيت كاهش يافته، نرخ بيكاري در جوانان رو به رشد بوده است.
هر چند كه مسئولان دولتي از اشتغالزايي 700 هزار نفري در سالي كه گذشت، سخن گفتند اما آخرين آمار از تعداد بيكاران در سال 95 نشان داد كه 3 ميليون و 203 هزار نفر از جمعيت فعال كشور، شغلي نداشتند. از آنجايي كه ورودي به بازار كار سالانه بيش از يك ميليون نفر خواهد بود، بنابراين هر ساله باز هم بر تعداد بيكاران افزوده ميشود، چراكه مطابق با آمار سال 94، تعداد بيكاران بر پايه 2 ميليون و 700 هزار نفر بود.
نرخ بيكاري جوانان تحصيلكرده از ۳۵درصد هم گذشت
البته اين كليگويي بخشي از مرثيه پر غصه است؛ چراكه بخش مهمتر اين ماجرا به بيكاري جوانان و قشر تحصيلكرده برميگردد، چنانچه بمب نرخ بيكاري در قشر جوان و دانش آموختگان به انفجار نزديك شده است و مطابق با آمار ارائه شده از سوي رئيس كميسيون ويژه حمايت از توليد ملي مجلس شوراي اسلامي، نرخ بيكاري جوانان تحصيلكرده از ۳۵درصد هم گذشت.
روزي روزگاري افراد با تحصيلات بالاتر شانس بيشتر و بهتري براي حضوري مؤثرتر در بازار كار داشتند و خانوادهها پرش يك جوان از ديوار دانشگاه و ورود به آن را ابتداي موفقيت و پيروزي ميدانستند، اما امروزه تحصيل جوانان در دانشگاهها خود معضلي براي ورود آنان به اجتماع و يافتن شغلي متناسب با رشته تحصيلي شده است كه افسردگي حاصل از آن، قشر جوان و خانوادهها را بيتمايل به به ادامه فراگيري علمآموزي كرده است.
ريشه معضل بيكاري به كجا بر ميگردد؟
اگر از باز شدن پاي دانشگاههاي شبانه، آزاد غيرانتفاعي، پيام نور و علمي و كاربردي و تبديل اين دانشگاهها به مركزي براي درآمدزايي از آموزش هم بگذريم، بخش اعظم ديگر اين معضل به ناكارآمدي نظام آموزش عالي يعني ناهماهنگي ميان آموزش عالي و بازار كار بر ميگردد. به گونهاي كه رشتههاي دانشگاهي و ظرفيت پذيرش و آموزش در آنها بدون توجه به اولويتهاي بازار كار كشور هر ساله موجب انباشت فارغالتحصيل در برخي رشتهها ميشود؛ افرادي كه اين بار حتي در صورت داشتن مهارت هم نميتوانند شغل متناسب با رشته تحصيلي خود را بيابند، چراكه بازار كار در برخي رشتههاي تحصيلي اشباع شده است.
ارتباط نداشتن رشتههاي دانشگاهي با نياز بازار كشور يكي از مسائلي است كه طي سالهاي اخير و با افزايش نجومي ظرفيت دانشگاهها در مقاطع تحصيلات تكميلي به يكي از بحرانهاي جدي دولت تبديل شده است، به طوري كه به نظر اكثر كارشناسان مهمترين دليل بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي همين مرتبط نبودن رشتههاي تحصيلي با نيازهاي بازار كار است.
مسئله بيكاري و ارتباط آن با رشتههاي تحصيلي حتي تا آنجايي پيش رفت كه رهبر انقلاب در ابلاغيه سياستهاي كلي برنامه ششم توسعه و در بند 78 اين سند كه در ذيل محورهاي علم و فناوري تنظيم شد، از دستگاههاي اجرايي خواستند «رابطه متقابل تحصيل با اشتغال و متناسبسازي سطوح و رشتههاي تحصيلي با نقشه جامع علمي كشور و نيازهاي توليد و اشتغال» مشخص شود.
اين مسئله نشان از يك مشكل ريشهاي در نظام آموزشي كشور ميدهد كه خود گواهي ميدهد تا اين مسئله اصلاح نشود، نميتوان با وعدههاي اشتغالزايي براي فارغالتحصيلان در فلان سال و فلان ماه ابراز اميدواري كرد. اين در حالي است كه همواره در اين زمينه شاهد بازي با ارقام و آمارها از سوي مسئولان هستيم و به رغم موج رخوت و خمودگي تحصيلكردگان به خصوص در رشتههاي مهندسي و پزشكي كه عمده تمركز كشورهاي پيشرفته دنيا بر آن معطوف شده است، (صادرات آموزشي براي برخي از دولتها اهميت بسياري دارد و كشورهايي همچون امريكا براي جذب استعدادها به ويژه در گروه مهندسي و رياضيات تلاش ميكنند) اما در كشور ما ادعاي بازگشت روزانه نخبگان مطرح ميشود.
ادعايي كه كذب بودن آن نهتنها در گذشته اثبات شده بود، بلكه با آمار موجود و سير صعودي نرخ بيكاران تحصيلكرده، خلاف واقع بودن آن بيش از قبل بر ملا ميشود. در دولتي كه تحصيلكردگان معمولي امكان يافتن شغلي مناسب بعد از فراغت از تحصيل ندارند، چگونه ميتواند انگيزهاي پويا براي بازگشت نخبگان ايجاد شود؟!
افزايش ميليوني بيكاران تحصيلكرده در هر سال
وقتي عنوان ميشود بيكاري تحصيلكردگان از 35 درصد هم گذشت يعني اينكه، حدوداً از هر سه جوان تحصيلكرده يك نفر بيكار است كه با اين فرض كه سالانه يك ميليون جوان ايراني فارغالتحصيل ميشوند، (كه يقيناً تعداد فارغالتحصيلان سالانه بيشتر از اين است) چيزي حدود 500 هزار جوان تحصيل كرده ايراني هر سال به جمعيت ميليوني بيكاران اضافه ميشود.
روند مذكور از افزايش بيكاران خود حكايت از اين دارد كه با انفعال موجودي كه از سوي دولت ديده ميشود، در سال جاري بايد منتظر بيش از 4 ميليون بيكار باشيم. ميگوييم انفعال، چراكه طبق گفته رئيس دولت يازدهم دولت تواني براي ايجاد شغل بيش از آنچه آمارها نشان داد، نخواهد داشت چنانچه نيمه دوم سال 95 حسن روحاني اظهار داشت: «توان ما براي اشتغال چقدر است؟ ما با امكانات فعلي نميتوانيم پاسخگوي اين تعداد متقاضي كار باشيم.»
اين در حالي است كه حتي برخي مسئولان نيز اذعان به اين امر كردند چنانچه وزير بهداشت چند روز پيش گفت: «نبايد از دولت توقع ايجاد شغل داشته باشيم»، يا اينكه قبلتر از اين، سلطانيفر به عنوان متولي اصلي در وزارت ورزش و جوانان گفته بود:«اگر همكاري و همراهي وزارتخانههاي اقتصادي را در زمينه اشتغال نداشته باشيم، نميتوانيم كاري در جهت كاهش مشكل اشتغال جوانان انجام دهيم.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *