صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

رشد "افغانستان" مستلزم همکاری با همسایگان است

۱۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۱:۰۱
کد خبر: ۲۹۴۶۸۸
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
نشنال اینترست در مطلبی به قلم بارنت روبین نوشت: رشد اقتصاد افغانستان مستلزم همکاری با همسایه‌هایی مانند پاکستان، ایران یا روسیه برای دسترسی به سرمایه‌گذاری‌ها و بازارهای بین‌المللی است.
به گزارش سرویس بین الملل نشنال اینترست در مطلبی به قلم بارنت روبین به بررسی وضعیت حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و تناثیر آن بر امنیت این کشور و گروه طالبان پرداخته است.  
 
در این مطلب آمده است: این یک حقیقت اذعان‌شده در سطح جهانی است، جنگی که راه‌حل نظامی نداشته باشد، نیاز به سرباز بیشتری دارد. یا کسی از توصیه‌های ژنرال جان نیکلسون، فرمانده این نیروها در افغانستان، ژنرال ژوزف وتل، فرمانده فرماندهی مرکزی و جان مک‌کین و لیندسی گراهام، سناتورهای جمهوری‌خواه، چنین برداشت خواهد کرد.
 
حضور دوباره سربازان آمریکایی در افغانستان جنگ مستقیم با طالبان است
 
روبین معتقد است: سربازان بیشتر با «صلاحیت‌های بیشتر» این بن‌بست را که همه در مورد موجودیت آن توافق دارند، خواهد «شکست» یا به آن «پایان خواهد داد». «صلاحیت‌های بیشتر» به معنای قراردادن دوباره‌ سربازان آمریکایی در جنگ مستقیم با طالبان و اجازه دادن به آن‌ها در خطر کردن کشتار بیشتر غیرنظامیان افغان است.
در ادامه این مقاله آمده است: سربازان بیشتر شاید شرایط بن‌بست را اندکی تغییر بدهد و باعث شود این بن‌بست دیرتر دوام بیاورد، هرچند که احتمالاً این بن‌بست تا زمانی که ایالات متحده می‌خواهد برای آن پول بپردازد، دوام خواهد آورد.
 
با سربازان بیشتر یا بدون آن، نظر به راهبرد کنونی، تعهد ایالات متحده باید ابدی باشد، چون کاری برای آرام کردن شرایط ژئوپولیتیکی – که زمینه را برای تروریسم جهانی در منطقه‌ مرزی میان افغانستان و پاکستان فراهم کرد و می‌توان صرف با روش‌های سیاسی به آن رسیدگی کرد – انجام نمی‌دهد.
 
این کارشناس می افزاید: علت تروریسم موجودیت «تروریست‌ها» نیست و کشتن تروریست‌ها تروریسم را ریشه‌کن نمی‌سازد. ایالات متحده شاید مبارزه با تروریسم را منفعت اصلی‌اش در منطقه تعریف کند، اما هم آن‌هایی که ما به آن‌ها برچسب تروریست می‌زنیم و هم کسانی‌که با آن‌ها می‌جنگند، دارای اهداف سیاسی‌‌ای هستند که ریشه در تاریخ جوامعشان دارد.
 
طالبان محصول فروپاشی دولت افغانستان در جریان یک دهه، تحت فشار جنگ سرد و رقابت‌های منطقه‌‌ای بود. القاعده، محصول دنیای عرب، در فضای لجام‌گسیخته‌‌ای توسط جنگ و حمایت از، در ابتدا، مجاهدین افغانِ درگیر جنگ با اتحاد جماهیر شوروی و سپس حمایت از طالبان ایجاد شد، رشد کرد. دولت اسلامی، محصول تهاجم ایالات متحده در عراق، با بهره‌برداری از همین شرایط مشابه در افغانستان برایش جای‌پا باز کرده است.
 
نویسنده در ادامه می‌افزاید: افغانستان نتوانست از فروپاشی دولتش که جنگ شوروی-افغان در سال ۱۹۷۹ ماشه‌ آن را کشید، بهبود یابد، چون جنگ و حکومت‌های متزلزل بعدی نتوانستند مشکل اصلی را حل کنند، افغانستان یک کشور محاط به خشکی است که صندوق بین‌المللی پول اقتصاد آن را براساس تولید ناخالص داخلی سرانه، در جمله‌ ۱۸۴ کشور، در رده‌ ۱۷۲ قرار داد و نمی‌تواند هزینه‌ حکومت‌داری یا دفاع از جمعیت پراکنده در مناطق محصورِ جداشده توسط بیابان‌ها و کوه‌ها را بپردازد.
 
دولت افغانستان، از زمان علامت‌گذاری آن توسط امپراطوری‌های بریتانیا و روسیه در اواخر قرن نوزدهم در مرزهای کنونی، برای بقایش به یارانه‌های خارجی نیازمند بوده و یارانه‌های خارجی قدرتی که به آن‌ها می‌دهد را، بدون درنظرداشت اهدافش، توسعه می‌دهد.
وقتی یک قدرت خارجی – خواه امپراتوری بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی یا ایالات متحده – یک دولت و ارتش آن را حمایت می‌کند، دشمنان و رقیبان آن شاید احساس تهدید شدن کنند.
 
افغانستان نخست با ثبات بود، زمانیکه امپراتوری‌های بریتانیا و روسیه توافق کردند که بریتانیا به یک دولت متمرکز قوی یارانه خواهد داد و این دولت کنترل روابط خارجی‌اش را به بریتانیا خواهد سپرد و این دو قدرت بزرگ از افغانستان برای به چالش کشیدن حوزه‌ نفوذ یکدیگر در فارس (ایران)، بخارا (آسیای مرکزی] و هند استفاده نخواهند کرد.
 
به نوشته روبین، در طول نیمه‌ اول جنگ سرد، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق، با وجود تضاد جهانی‌شان، باهمی مسالمت‌آمیزی را در افغانستان تجربه کردند که تحت آن هریک بخش‌های مختلف دولت را حمایت کردند و در مناطق مختلف این کشور کار کردند. حفظ این موافقت‌نامه، تا جایی‌که نا امنی‌ها در افغانستان نسبتا اندک بودند، دشوار نبود.
 
در ادامه این مقاله آمده است: این‌که افغانستان محصور به خشکی است دو پیامد اضافی دارد. اول، حمایت یک قدرت دور از ساحل مانند ایالات متحده از افغانستان مستلزم همکاری همسایگانی با دسترسی مستقیم به آب‌ها یا حریم هوایی بین‌المللی – در این مورد پاکستان، ایران یا روسیه – است که دسترسی کشورهای دور از ساحل به آسیای مرکزی را کنترل می‌کنند. دوم، رشد اقتصاد افغانستان مستلزم همکاری با آن همسایه‌ها، و دیگر همسایه‎ها، برای دسترسی به سرمایه‌گذاری‌ها و بازارهای بین‌المللی است.
 
باتوجه به روابط فعلی ایالات متحده با ایران و روسیه، دسترسی ایالات متحده به افغانستان به همکاری پاکستان بستگی دارد. این وابستگی واقعاً مشکل‌ساز است: پاکستان برای رهبران طالبان افغانستان پناهگاه امن فراهم می‌کند تا ایالات متحده و حکومت افغانستان را به‌خاطر حضور هند در افغانستان و ادعاهای افغان‌ها بر قلمرو پاکستان تحت فشار قرار بدهد.
 
بسیاری از تحلیلگران ایالات متحده و افغان استدلال می‌کنند که فشار بر پاکستان به هدف اینکه از طالبان افغانستان دل بکند راه‌حل جنگ افغانستان است.
 
با این حال، تا زمانی که نیروهای ایالات متحده در افغانستان هستند، وابستگی تدارکاتی ایالات متحده به پاکستان میزان فشاری که واشنگتن می‌تواند بر اسلام‌آباد وارد کند را محدود می‌سازد، اقداماتی چون تحریم‌ها، گنجاندن نام پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم، حملات فرامرزی یا لغو کمک‌های دوجانبه باعث خواهد شد اسلام‌آباد خطوط تدارکاتی ایالات متحده را قطع کند. اما تا زمانی‌که روابط ایالات متحده با روسیه و ایران مانع ترانزیت از طریق این کشورها می‌شود، روابط ایالات متحده با پاکستان ادامه خواهد یافت.
 
/
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *