درخواست طلاق از شوهر کلاهبردار
شوهرم کلاهبردار است و من می خواهم از او جدا شوم. نمی توانم با یک مرد دروغگو زندگی کنم.
وقتی قاضی علت درخواست طلاق را میپرسد، این زن به قاضی میگوید: آقای قاضی شوهرم کلاهبرداری کرده و به زندان افتاده است. برای همین نمیخواهم دیگر با او زندگی کنم. مهران از من میخواهد منتظر بمانم تا از زندان آزاد شود و دوباره با هم زندگی کنیم، او میگوید این کلاهبرداری یک تهمت است و بزودی بیگناهی اش ثابت میشود. ولی من نمیخواهم به زندگی با مردی که به او هیچ اعتمادی ندارم ادامه دهم.
درست است که مهران میگوید کلاهبرداری نکرده ولی دروغ میگوید. خودم بارها شاهد بودم که پای تلفن به شرکا و مشتریانش دروغ میگفت. همیشه تظاهر میکرد و سعی داشت اطرافیانش را فریب دهد. گاهی اوقات این رفتارهایش مرا هم متعحب میکرد و باعث میشد به او اعتراض کنم. وقتی هم اعتراض میکردم با من دعوا میکرد که چرا در کارهایم دخالت میکنی. اما حالا که او را به زندان انداخته اند مطمئن شده ام شوهرم یک کلاهبردار حرفهای است برای همین میخواهم برای همیشه از این مرد جدا شوم.
در این لحظه شوهر او به قاضی میگوید: آقای قاضی من فقط در مظان اتهام هستم و میدانم که بزودی همه حقایق روشن میشود. آنوقت همسرم و بقیه شرمنده من خواهند شد. من در کار و تجارت برای خودم کسی بودم و فقط به خاطر یک اشتباه کوچک مرا به کلاهبرداری متهم کردهاند. شریکم پولها را با خودش برد و دست مرا خالی گذاشت. حالا من مانده ام و کلی طلبکار که تصور میکنند کلاهبرداری کردهام و نمیخواهم پولشان را پس بدهم. در صورتی که من بیگناهم و بزودی مشخص خواهد شد. حالا در این میان همسرم به جای اینکه حامیمن باشد، مرا با این وضع به دادگاه خانواده کشانده و میخواهد جدا شود.
در این لحظه قاضی از زن میخواهد که از جدایی منصرف شود. او به این زن میگوید تا زمان روشن شدن موضوع پرونده شوهرش صبر کند و اگر همه چیز قطعی شد آن زمان درخواست طلاق بدهد. این زن هم قبول میکند و رسیدگی به این پرونده به جلسه بعد موکول میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *