روایت فرمانده کل سپاه از یک «عملیات با ریسک بالا»/ جلسه فرماندهان ارتش و سپاه در بیابان
فرمانده کل سپاه در کتاب "کالک های خاکی" مهمترین دستاوردها و ویژگی های عملیات فتح المبین را به صورتی خلاصه و جذاب بیان می کند.
-گروه سیاسی: سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، در خاطره ای تحت عنوان " درسها و ویژگیهای عملیات فتح " در کتاب "کالک های خاکی" می گوید: شیرینی عملیات فتح المبین گذشته از موفقیتهایی که حاصل شد، به سبب پیام لذت بخش حضرت امام خمینی بود که به مناسبت پیروزیهای رزمندگان اسلام در این عملیات، صبح ۲ فروردین ماه، از اخبار سراسری رادیو پخش شد.
امام، در بخشهای مختلف این پیام، ضمن تعریف و تمجید از پیروزیهای قوای مسلح ایران، به جوانان رزمنده مژده داد که توانستهاند در جهت رضای پروردگار گام بردارند. در فرازهای دیگر پیام، امام با خطاب قرار دادن رزمندگان اسلام مرقوم فرمودند: «این جانب، از دور، دست و بازوی قدرتمند شما را، که دست خداوند بالای آن است، میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم.» علاوه بر این دوباره، در 11 فروردین ماه 1361، خطاب به فرماندهان سپاه و ارتش پیامی بسیار مهم صادر کردند. امام در این پیام، ضمن بازگویی فضای بسیار مخربی که زمان رژیم شاه بر ایران حاکم بود، مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران را تربیت جوانان و پیران عاشق شهادت اعلام نمودند.
اما این عملیات درسها و ویژگیهایی هم برای ما داشت که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنم.
اول اینکه فتح المبین سومین عملیات مشترک بین سپاه و ارتش در آغاز دومین سال جنگ تحمیلی بود که در اوج فشارهای سیاسی و نظامی ما انجام میگرفت.
ویژگی دوم فتح المبین این بود که ما این عملیات بزرگ را در شرایطی آغاز کردیم که به دلیل تک گسترده دشمن در بهمن ماه و اواخر اسفندماه ۱۳۶۰ در تنگنای بدی قرار گرفته بودیم و کمی ناامید شده بودیم؛ طوری که تردیدهایی در دل فرماندهان ما حتی درباره آغاز این نبرد ایجاد شده بود.
ویژگی سوم به وسعت منطقه عملیاتی مریوط میشد. در مقایسه با منطقه عملیات طریق القدس، عرصه رزم فتح المبین به مراتب وسیعتر بود؛ یعنی برای اولین بار در زمینی به این وسعت و از طریق چهار محور دور از هم عملیات انجام میدادیم. به عبارت سادهتر، اگر در طریق القدس یک تنگه داشتیم که توانستیم با دو گردان آن را ببندیم. در اینجا با دو تنگه بزرگ، مثل تنگه عینخوش و تنگه رقابیه و محور ورودی فکه، مواجه بودیم که هر یک مانند غول جلوی ما خودنمایی میکرد.
چرا میگویم غول؟ چون دسترسی به این دو تنگه کار آسانی نبود. باید جنگ سختی میکردیم تا میتوانستیم اين دو تنگه را به تصرف در آوردیم. طبیعی است؛ رویارویی با دو لشکر آماده سپاه ۴ عراق، یعنی لشکرهای ۱۰ زرهی و 1 مکانیزه، که خودشان را در محاصره نیروهای ما میدیدند و قدرتشان هم دو چندان شده بود، کار آسانی به نظر نمیآمد. مسلماً آنها، برای اینکه بتوانند از حلقه محاصره بچههای ما خارج بشوند، تا سر حد جان مقاومت میکردند و با نیروهای ما میجنگیدند.
جمیع این ویژگیها باعث میشد اتکای همه، اعم از نیروهای رزمنده و فرماندهان در سطوح مختلف، فقط و فقط به خدا و ائمه اطهار (ع)، به خصوص حضرت زهرا (س)، باشد. همین توکل به خدا و توسل به حضرت زهرا (س) کار خودش را کرد و ما توانستیم، در اوج ناامیدی و مشکلات، به پیروزی بزرگی دست پیدا کنیم؛ پیروزی دلچسبی که برای عملیات آینده در دل همه امیدواری ایجاد کرد.
از اینها که بگذریم، دستاورد مهمتر این عملیات ایجاد یکدلی و وفاق نظری و عملی بین فرماندهان و نیروهای ستادی و عملیاتی سپاه و ارتش بود؛ طوری که نفس وجود همین رفاقت و برادری در میدان نبرد خیلی از مشکلات ما را حل میکرد.
علاوه بر اینها، دستاورد شگفت عملیات فتح المبین آموزههای نظامی آن در بعد تاکتیکی ارزیابی میشود. برای اینکه موضوع بهتر جا بیفتد توضیح بیشتری میدهم.
در جنگهای دنیا عملیات نفوذ معمولا برای کمک به تلاش اصلی و به صورت محدود در مناطقی فرعی انجام میشود. اما در عملیات فتح المبین تلاش اصلی عملیات نفوذ بوده است. چطور؟
در این عملیات تیپهای تابع قرارگاه عملیاتی قدس، که مسئولیت آن به عهده من بود، در بعضی مناطق تا عمق هفتاد هشتاد کيلومتری جبهه دشمن نفوذ کردند که، علاوه بر تصرف توپخانه و تنگه عینخوش، بر گلوگاه ورودی سپاه ۴ ارتش عراق به داخل خاک ایران مسلط شدند. در عرف نظامی رایج دنیا به اینگونه عملیاتها دیگر «تکنیک نفوذ» نمیگویند؛ بلکه بالاتر از این حد و قوارههاست.
یا کاری که در محور قرارگاه عملیاتی فتح انجام گرفت و دو گردان از تیپ ۸ نجف اشرف، به فرماندهی احمد کاظمی، به پشت کوههای میشداغ و تنگه رقابیه نفوذ داده شدند تا از همان جا تنگه را باز کنند، عقبه لشکر 1 مکانیزه عراق را بگیرند. از پشت به خط دشمن بزنند، و در تنگه رقابیه مستقر بشوند واقعاً کار شاق و خارق العادهای بود؛ طوری که وقتی این اتفاق افتاد فرماندهان به اسارت درآمده عراقی با تعجب از احمد کاظمی پرسیدند: «شما چطور تا اینجا آمدید؟» احمد هم با خنده به آنها گفت: «ما کوه را شکافتیم و آمدیم بالا سر شما.»
نتیجهای که میخواهم از این موضوع بگیرم این است که وقتی دو گردان تیپ ۸ نجف اشرف از قرارگاه عملیاتی فتح و سه گردان تیپ 27 محمد رسول الله (ص) از قرارگاه عملیاتی نصر و کل استعداد قرارگاه عملیاتی قدس شامل چهار تیپ عملیاتی این گونه به عمق مواضع دشمن نفوذ داده شدند، دیگر نمیشود گفت این حرکت در حد تکنیک یا تاکتیک نفوذ بوده؛ بلکه فراتر از این حرفهاست و باید آن را در حد «استراتژی نفوذ» به حساب آورد. حقیقتاً این کار، به دلیل حجم ریسک پذیری آن، در سطح راهبردی بود؛ یعنی اگر دشمن، خدای ناکرده، میتوانست عملیات را مهار کند، معلوم نبود سرنوشت آن چهار تیپ قرارگاه قدس، که در عمق وارد عمل شده بودند، چه میشد.
به طور حتم همه آنها شهید یا اسیر میشدند و مشکلاتی جدی برای کل عملیات پیش میآمد. به همین دلیل باید بگویم همانقدر که این حرکت و نفوذ راهبردی قرارگاه قدس در نتیجه گیری عملیات مؤثر بود، ریسک و خطر آن هم بالا بود.
البته این را هم باید اضافه کنم که عملیات فتح المبین، به دلیل شرایط خاص منطقهای آن، بدون این ریسک پذیریها نمیتوانست موفق بشود. این خطرپذیری و امید به عنایت خدا و ائمه معصومین (ع) لازمه موفقیت در این عملیات بزرگ بود؛ ضمن اینکه نباید تأثیر عملیات قبلی، یعنی نبرد طریق القدس و شکافی که به واسطه این عملیات بین سپاه ۳ و ۴ ارتش بعث ایجاد شد را از نظر دور داشت.
در حقیقت، تجزیه دشمن در عملیات طريق القدس زمینهای شد برای موفقیتهای بعدی ما که همه اینها به واسطه هدایت و عنایت الهی بوده است. چرا میگویم هدایت الهی؟ ببینید، اگر به ترتیب و توالی عملیاتها نگاه کنیم، میبینیم بعد از عملیات ثامن الاثمه (ع)، در شرق کارون، طرحهای عملیاتی کربلای ۱ و کربلای ۲ و کربلای ۳، به آن ترتیبی که انجام گرفت، قطعاً با هدایت الهى همراه بوده است.
الان که سالها ازآن واقعه گذشته و ما فرصت داریم آن را تحلیل کنیم، از حیث سطح استراتژیک، به درستی این تصمیم بیشتر پی میبریم و درمییابیم که عملیات طریق القدس، پیش از فتح المبین، چه نتایج خوبی را به دنبال داشته است. بدون تردید همه این توفیقات ناشی از هدایت الهی است و هیچ شکی در آن نداریم.
از اینها که بگذریم، نکته حائز اهمیت درباره عملیاتهای دوران دفاع مقدس این است که بعضیها فکر میکنند برای طراحی این عملیاتها از فکر و تدبیر، به خصوص در سه سطح «استراتژیک» و «عملیات» و «تاکتیک»، استفاده چندانی نمیشد و این عملیاتها بدون مطالعه و کار کارشناسی طراحی میشد. در حالی که این نوع قضاوت به منزله تهمتی بزرگ به فرماندهان و طراحان جنگ ماست؛ فرماندهانی که برای ریز به ریز طرحهای عملیاتی ساعتها با هم مذاکره و مناظره و حتی مشاجره میکردند، تا سرانجام به طرحی واحد برسند.
من شهادت میدهم برای طراحی هر عملیات در هر ردهای از همه بضاعت فکری و تدبير و تلاش نرم افزاری لازم و در دسترس، به نحو احسن استفاده میشد. چون فرماندهان ما میدانستند رزمندگانی که هدایت آنها را در شب عملیات به عهده میگیرند از بهترین فرزندان این ملتاند و حفظ جان آنها را وظیفه شرعی خودشان میدانستند. آنها به این امر آگاه بودند که کوچکترین کوتاهی در طرحریزی مانور عملیات یا خطا در تصمیم گیری و هدایت نیروها، که باعث ریخته شدن خون آنان بشود، نابخشودنی است. این نگرانیها و احساس مسئولیت فرماندهان را مجاب میکرد در تصمیمگیریها نهایت دقت را داشته باشند.
وقتی همه تمهیدات به کار گرفته میشد و نیروها از نقاطه رهایی عبور میکردند، تازه زمان التماس و تضرع و توسل جستنهای فرماندهان به ساحت حق و معصومین (ع) شروع میشد. آنها در فضای کوچک قرارگاه دست به دعا میشدند و از درگاه خداوند طلب یاری میکردند تا عملیات با پیروزی همراه باشد. واقعاً شبهای عملیات اطراف قرارگاهها دیدنی میشد.
هر کس در گوشهای بساط گداییاش را پهن میکرد و از خداوند پیروزی رزمندگان را طلب میکرد. پیشانیها بر خاک ساییده میشد و صدای ناله فرماندهان فضای بیرونی قرارگاه را پر میکرد؛ فرماندهانی که تا لحظاتی بعد، خود، به میدان نبرد اعزام میشدند و هدایت میدانی عملیات را بر عهده میگرفتند.
احساس حضور در ساحت قریب الهی و آرامش قلبی ناشی از آن در جمع طراحان، فرماندهان، و رزمندگان ما به نظر من مهمترین دستاورد عملیات فتح المبین بود.
بعد از خاتمه عملیات فتح المبین، جلسه جمعبندی با حضور فرماندهان ارشد سپاه و ارتش در بیابانی درندشت، زیر سقف چادری که در فضایی باز دایر شده بود، برگزار شد.
در این جلسه اكثر فرماندهان به نوبت درباره عملیات فتح و دستاوردهای آن صحبت کردند. نکته قابل توجه در این صحبتها و گزارشدهیها تأکید فرماندهان بر ویژگیها و ابعاد معنوی عملیات بود و نصرتهای الهی که خود شاهدش بودند. و موضوعی که آنها اصلاً دربارهاش صحبت نمیکردند کار و تلاش و اعمال تاکتیکهای نظامی بود که خودشان انجام داده بودند.
همگی متفقالقول بر این نکته تأکید میکردند که هرچه بود خدا بود و یاری حضرت زهرا (س). نهایتاً، در جمعبندی این نشست، به چند مورد از تجربیات و اشتباهات تاکتیکی عملیات اشاره شد و در پایان جلسه آقا محسن خطاب به فرماندهان گفت: «برادرها، توجه داشته باشید، حداکثر تا چهل و هشت ساعت مهلت دارید بروید به منطقه عملیاتی خرمشهر و آنجا خودتان را برای عمليات آینده آماده کنید.»
به رغم اینکه فشار سنگینی را طی مقطع آمادهسازی و چهار مرحله از عملیات فتح المبین تحمل کرده بودیم، شیرینی پیروزی در عملیات فتح آنقدر به ذائقه ما خوش آمده بود که هیچ یک به این دستور اعتراض نکردیم و همگی در موعد مقرر در منطقه جنوب اهواز برای انجام دادن عملیات بعدی حاضر شدیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *