صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت فرمانده کل سپاه از اردویی که چریک تحویل جامعه داد/ اولین نقطه تلاقی سرلشکر جعفری با سپاه

۰۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۸:۱۴
کد خبر: ۲۹۰۰۵۸
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
فرمانده کل سپاه در کتاب "کالک های خاکی" گوشه ای از خاطراتش درباره فضای دانشجویی ابتدای پیروزی انقلاب را بیان می کند.
-گروه سیاسی: ماهیت گروه‌هایی از قماش سازمان چریک‌های فدایی خلق، حزب توده، سازمان پیکار، و حتی ملی گراهایی از قماش جبهه ملی و نهضت آزادی برای دانشجوها تا حد زیادی روشن بود؛ اما اعضای نهان‌روش و مذهبی‌نمای "سازمان مجاهدین خلق" در محیط‌های دانشجویی خیلی پیچیده عمل می‌کردند. از یک طرف از اسلام انقلابی و تشیع سرخ علوی دم می‌زدند و از طرف دیگر، برای اینکه جلوی کمونیست‌ها کم نیاورند، شعارهای مارکسیستی می‌دادند. سقف آرمان کمونیست‌ها تشکیل «جامعه بی طبقه سوسیالیستی» بود. مجاهدین خلق مدعی مبارزه برای تشکیل «جامعه بی طبقه توحیدی» بودند به یاد دارم در سال تحصیلی ۱۳۵۸-۱۳۵۹ بین دانشجویان مذهبی دانشکده ما، مجاهدین خلق جزو گروه‌های خودی به حساب می‌آمدند؛ اما به دنبال چند رخداد مهم، به خصوص اینکه سازمان رسماً انتخابات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی را در تابستان 1358 تحریم کرد و در پی آن در زمینه همه‌پرسی سراسری تصویب قانون اساسی در پاییز همان سال نیز همین رویه را در پیش گرفت. ماهیت اصلی اعتقادی- سیاسی سران مجاهدین خلق لو رفت.

خاطرم هست، یکی دو ماه که از شروع سال تحصیلی گذشت، با کمال حیرت، متوجه شدیم بچه‌های طرفدار سازمان حتی نماز نمی‌خوانند! نکته دیگری که مشاهده می‌کردیم این بود که گروه‌های سیاسی چندان مایل نبودند کلاس‌های درس در دانشگاه‌ها دایر شوند. 

به گواهی عملکرد به شدت تشنج آفرین شاخه‌های دانشجویی این سازمان‌ها، مشخص بود آقایان بیشتر دوست دارند در محیط‌های دانشگاهی فضای ملتهب و آشفته حاکم باشد. هر چه جلوتر می‌رفتیم، شکاف بین گروه‌بندی‌های دانشجویی نمایان‌تر می‌شد و بچه‌های مذهبی، با فحش خوردن‌های پی درپی و کتک خوردن‌های ادواری و تحمل جو رعب و شانتاژ حاکم بر محیط دانشجویی، به یُمن اخلاص و درستی مبانی ایمانی‌شان، حاکمیت تفکر انقلابی امام را بر فضای دانشگاه‌ها بیشتر می‌کردند.

در همان ایام، مسعود رجوی کلاس‌های معروف خودش را، با نام «تبیین جهان»، در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌کرد. سازمان صحبت‌های رجوی را، بعد از هر سخنرانی، کتاب می‌کرد و می‌داد به دست هوادارانش تا آنها را سر چهارراه ها و جلوی دانشگاه‌ها و حتی توی دبیرستان‌ها پخش کنند. 

رجوی در سلسله سخنرانی‌های به اصطلاح فلسفی خودش از تز الحادی پروفسور اوپارین، فیلسوف ماتریالیست روسی، کپی برداری جاهلانه‌ای کرده بود؛ به این معنا که اوپارین می‌گفت: « جهان، بدون خالق، از ابر هیدروژنی درست شده و سیر تکاملی آن به جامعه بی طبقه سوسیالیستی منتهی می‌شود.» مسعود رجوی هم می‌گفت: «جهان از همان ابر درست شده و به جامعه بی طبقه توحیدی منتهی می‌شود.» دیگر داستان آفرینش عالم و خلقت آدم از گل و سایر آموزه‌های قرآنی را درز می‌گرفت و چنین اباطیلی را به خورد جوان‌های ایرانی می‌داد.

مجاهدین خلق در آن مقطع تلاش می‌کردند روی عواطف و احساسات جوان‌ها کار کنند و هم زمان عناصر نفوذی‌شان را به صورت بسیار پیچیده و پنهانی به درون بدنه حاکمیت نفوذ بدهند. از طرف دیگر، با تشکیل نهادهایی مثل کمیته‌های انقلاب و سپاه پاسداران و جهاد سازندگی، بچه‌های فعال جنبش دانشجویی مذهبی و دارای توان تأثیرگذاری در جریانات سیاسی محیط دانشگاه‌ها را رها کردند و وارد این نهادها شدند. 

به همین دلیل، در دانشگاه‌های کشور میدان تا حدودی برای عرض اندام آزادانه گروه‌های سیاسی مخالف انقلاب باز شد. آنها کماکان تلاش می‌کردند جهت‌گیری حاکم بر فضای دانشگاه‌ها به سمت درگیری‌های سیاسی و دور از فضای آموزشی معطوف به درس و تحصیل باشد.     
 
از گروه‌هایی که آن ایام داخل دانشگاه‌های کشور، به خصوص دانشکده ما، فعال بودند می‌توانم از «سازمان دانشجویان پیش گام» وابسته به چریک‌های فدایی خلق ایران و «انجمن دانشجویان مسلمان» وابسته به مجاهدین خلق و «انجمن‌های اسلامی دانشگاه» ها، متشکل از بچه مذهبی‌های پیرو خط امام، نام ببرم. ما هم، در دانشکده هنرهای زیبا کانون دانشجویی خودمان را به «انجمن اسلامی دانشکده هنرهای زیبا» تغییر نام داديم. 

عمده تلاشمان را صرف این می‌کردیم که رده‌های مدیریتی دانشکده به دست گروه‌های مخالف انقلاب نیفتد. بر همین اساس، آقای توسلی، که مذهبی بود، شد رئیس دانشکده؛ لایه‌های میانی مدیریت هم بیشتر از افراد همسو با خودمان تعیین شدند. گروه‌های ضد انقلاب خیلی تلاش می‌کردند در دانشکده هنرهای زیبا نفوذ پیدا کنند؛ اما هر چه زدند به در بسته خوردند و تلاش‌هایشان راهی به دهی نبرد!


اواخر مهرماه ۱۳۵۸، انجمن اسلامی دانشکده هنرهای زیبا یک اردوی دانشجویی سه روزه را به منظور فراگیری فنون نظامی و جذب نفرات جدید، داخل پارک جنگلی چیتگر، برگزار کرد. مسئولیت گروه اعزامی به این اردو به رضا کرمی واگذار شده بود. ایشان مربیانی از واحد آموزش نظامی سپاه تهران، که آن روزها برای خودشان برو بیایی هم داشتند، دعوت کرد تا، ضمن حضور در اردو، فنون نظامی لازم را به بچه‌های ما آموزش بدهند. خداوکیلی مربی‌های اعزامی از پادگان امام علی (ع) سپاه هم سنگ تمام گذاشتند. در مدت سه روز چنان آموزش‌های فشرده و در عین حال سختی به گروه صد نفره ما دادند که بعد از اردو هر یک از ما برای خودش یک پا چریک شده بود. اردوی رزمی- دانشجویی چیتگر اولین نقطه تلاقی من با بچه‌های سپاه بود. 


*سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران/ "کالک های خاکی"



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *