صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

درخواست طلاق به خاطر رفتن زن به کلاس نقاشی

۱۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۴:۰۱
کد خبر: ۲۸۸۵۰۵
زندگی خوبی داشتیم اما همه آنها مربوط به قبل از رفتن سارا به کلاس نقاشی بود. آقای قاضی می خواهم از همسرم جدا شوم.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، همه چیز زندگی شان خوب بود. در کنار هم خوشبخت بودند. آرزوهای بزرگی را در سر پرورش داده بودند که به زودی در زندگی مشترک به انها می رسند اما...

سارا نمی‌دانست وقتی به کلاس نقاشی برود، زندگی مشترکش با حمید برای همیشه پایان می‌یابد. او که بدون اطلاع شوهرش در کلاس نقاشی ثبت‌نام کرد، مجبور شد راهی دادگاه خانواده شود تا به سوالات قاضی پاسخ دهد. او در این باره به قاضی گفت: یک سالی می‌شود که با حمید ازدواج کرده‌ام. از همان روزهای اول احساس می‌کردم روحیه من و حمید کاملا با هم متفاوت است.

من روحیه‌ای حساس دارم و به هنر خیلی علاقه‌مندم، ولی برعکس من حمید خشن است و از هنر بیزار؛ همیشه آرزو داشتم نقاشی کنم و در این زمینه برای خودم استادی شوم، ولی حمید از این کارها خوشش نمی‌آمد و می‌گفت دوست ندارد من سمت هنر بروم. یک سال تحمل کردم ولی دیگر طاقت نیاوردم. عشق به نقاشی باعث شد بدون اطلاع حمید در کلاس نقاشی ثبت‌نام کنم. می‌خواستم چند جلسه بروم تا آموزش‌های گذشته‌ام یادآوری شود و نقاشی را فراموش نکنم، اما دومین جلسه کلاسم حمید متوجه شد و چنان جنجالی به پا کرد که هر دو تصمیم به جدایی گرفتیم.

در ادامه شوهر این زن گفت: همسرم به من دروغ گفت. با این که می‌دانست از نقاشی و هنر خوشم نمی‌آید بدون اطلاع من در کلاس ثبت‌نام کرد. وقتی متوجه شدم که سارا به کلاس می‌رود شوکه شدم. بعد از آن دیگر نتوانستم به او اعتماد کنم. همسر من یک دروغگو است و ممکن است در آینده هم بدون اطلاع من کارهای زیادی انجام دهد. برای همین می‌خواهم این زندگی هرچه زودتر تمام شود. ما در کنار هم زندگی خوبی نخواهیم داشت و هر روز باید نگران کارهای پنهانی همسرم باشم. او اگر مرا دوست داشت به خواسته‌ام احترام می‌گذاشت و پنهانکاری نمی‌کرد، اما مرا نادیده گرفت و فقط به خودش فکر کرد.

در پایان قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *