آیین «میرنوروزی» تمام سازوكارهای نمایش را در خود دارد
محمدحسین ناصربخت درخصوص «چگونگی تبدیل محتوای آیینهای نمایشی نوروز به اجرای نمایشهای صحنهای و خیابانی» گفت: تمام نكات و جذابیتهایی كه میتواند در یك اثر نمایشی باشد در «میرنوروزی» وجود دارد با این تفاوت كه در این جا جنبه آیینی دارد و واقعاً به شكل یك نمایش فقط سرگرم كننده نیست و بیشتر جنبه بركتدهی دارد.
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، دكتر محمدحسین ناصربخت گفت: اینكه چگونه میشود از محتوای یك شیوه آیینی به اجرای نمایش رسید برمیگردد به خلاقیتی كه آن هنرمند دارد اما به هر حال در آیینهای نوروزی كه مربوط به تغییر فصل و باروری زمین هست با توجه به آنكه تعدد نیز دارد در هر كدام از آن ها با جلوههای نمایشی روبهرو هستیم و بعضی از آن ها اساساً خودشان یك نوع نمایشهای كوتاه هستند و گاهی هم به شكل نمایشهای بلندتر اجرا میشوند كه بر اساس یك قصه همیشگی اما به طور بداهه شكل میگیرند، مثل آیین «میر نوروزی» كه تمام ساز و كارهای نمایش را در خود دارد، یعنی نوعی نقش پذیری در آن رخ میدهد، تعدد نقشها در آن وجود دارد، یك طرح استوار دارد كه بر اساس آن به طور بداهه، گروهی كه «میر نوروزی» را اجرا میكردند لحظات تازهای را نیز خلق میكردند یعنی در ذات این آیین عناصر نمایش مثل گفتوگو، موسیقی، شعر، بحث پیرامون اتفاقات اجتماعی و خلاقیت طنز جریان داشته است. به نوعی میتوان گفت تمام نكات و جذابیتهایی كه میتواند در یك اثر نمایشی باشد در «میرنوروزی» وجود دارد با این تفاوت كه در این جا جنبه آیینی دارد و واقعاً به شكل یك نمایش فقط سرگرم كننده نیست و بیشتر جنبه بركت دهی دارد، حال هنرمندی میتواند با استفاده از قالب و محتوای این آیین و با توجه به روابطی كه بین شخصیتها و نقشهای مختلفی كه در آن وجود دارد به خلق یك نمایش بپردازد.
ناصر بخت ادامه داد: یا برای مثال در نمایشهایی كه به اشكال و دلایل مختلف به استقبال بهار میروند، مثل كوسه برنشین ها و یا كوسه گردی ها، كه در همه آن ها نقش پذیری، موسیقی و بازی بداهه و ارتباط بسیار قوی با تماشاگر وجود دارد كه همه اینها ویژگیهایی است كه در نگارش یك نمایشنامه میتواند به كار ما بیاید و برای اجرای نمایش روی صحنه و یا در محیطهای مختلف مورد استفاده ما قرار گیرد.
وی افزود: در بعضی از این آیینها شخصیتهایی وجود دارد كه آن شخصیتها میتواند زمینهساز یك اثر نمایشی باشد كه پشت هر كدام از این شخصیتها و آیینها معنایی نهفته است و تمثیل و نمادی از یك اتفاق هستند.
ناصربخت با اشاره به گونههای مختلف آیینهای نمایشی نوروزی گفت: اساساً برگزاری این آیینها به خودی خود میتواند فرصتی باشد برای اجرای نمایشهای دیگری مثل نقالی، تقلیدهای كوتاه و رقص و پایكوبی در جشنهایی كه میگرفتند، كه همه اینها میتواند زمینههای لازم را برای نمایش فراهم نماید.
دكتر محمدحسین ناصربخت برای نمونه به تشریح یكی از آیینهای نمایشی نوروز با نام «عروس گوله» پرداخت و این گونه بیان كرد: مراسم «عروس گوله» یك مراسم بركت بخشی زمین است و اشاره به تغییر فصل دارد كه در بعضی منابع «عروس غوله» معرفی شده است، ما در این این آیین با سه شخصیت اصلی روبرو هستیم كه یك غول سیاه مویِ بسیار قدرتمند است و به جهت برگزاری این آیین در استان گیلان و مازندران لباسی از جنس ساقههای برنج برای آن میسازند كه یك هیبت مضحكی برای آن پدید میآورند و در مقابل آن پیرمردی با نام «پیر بابا» كه موی سپید است و شخصیت عروس كه توسط مردان روستا با پوشش لباس زنانه اجرا میشده است. و این نمادی بود از سال كهنه و سال نو و میل دستیابی به طبیعت كه شخصیت عروس تمثیل آن بود.
ناصر بخت در ادامه گفت: شبیه به اجرای آیین «كوسه بر نشین» در آذربایجان تحت عنوان «آق كوسه، قره كوسه» داریم یعنی «كوسه سفید، كوسه سیاه» كه در اینجا یكی از كوسه ها پوستین سفید و دیگری پوستین سیاه بر تن میكرده است كه درگیری بین این دو بوده و آرایش اجرای این آیین در این منطقه به جهت زندگی دامپروری از عناصر دامپروری استفاده میشود.
وی در توضیح آیین «كوسه بر نشین» گفت: این آیین به این صورت است كه مردی بدقیافه و با آرایشی مضحك را بر خری سوار میكردند و آن مرد مضحك بادبزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میزد و از گرما شكایت میكرد و مردم برف و یخ به او می زدند، این مرد نماد سرما و زمستان است كه در حال پایان یافتن است.
ناصر بخت ادامه داد: یا برای مثال در نمایشهایی كه به اشكال و دلایل مختلف به استقبال بهار میروند، مثل كوسه برنشین ها و یا كوسه گردی ها، كه در همه آن ها نقش پذیری، موسیقی و بازی بداهه و ارتباط بسیار قوی با تماشاگر وجود دارد كه همه اینها ویژگیهایی است كه در نگارش یك نمایشنامه میتواند به كار ما بیاید و برای اجرای نمایش روی صحنه و یا در محیطهای مختلف مورد استفاده ما قرار گیرد.
وی افزود: در بعضی از این آیینها شخصیتهایی وجود دارد كه آن شخصیتها میتواند زمینهساز یك اثر نمایشی باشد كه پشت هر كدام از این شخصیتها و آیینها معنایی نهفته است و تمثیل و نمادی از یك اتفاق هستند.
ناصربخت با اشاره به گونههای مختلف آیینهای نمایشی نوروزی گفت: اساساً برگزاری این آیینها به خودی خود میتواند فرصتی باشد برای اجرای نمایشهای دیگری مثل نقالی، تقلیدهای كوتاه و رقص و پایكوبی در جشنهایی كه میگرفتند، كه همه اینها میتواند زمینههای لازم را برای نمایش فراهم نماید.
دكتر محمدحسین ناصربخت برای نمونه به تشریح یكی از آیینهای نمایشی نوروز با نام «عروس گوله» پرداخت و این گونه بیان كرد: مراسم «عروس گوله» یك مراسم بركت بخشی زمین است و اشاره به تغییر فصل دارد كه در بعضی منابع «عروس غوله» معرفی شده است، ما در این این آیین با سه شخصیت اصلی روبرو هستیم كه یك غول سیاه مویِ بسیار قدرتمند است و به جهت برگزاری این آیین در استان گیلان و مازندران لباسی از جنس ساقههای برنج برای آن میسازند كه یك هیبت مضحكی برای آن پدید میآورند و در مقابل آن پیرمردی با نام «پیر بابا» كه موی سپید است و شخصیت عروس كه توسط مردان روستا با پوشش لباس زنانه اجرا میشده است. و این نمادی بود از سال كهنه و سال نو و میل دستیابی به طبیعت كه شخصیت عروس تمثیل آن بود.
ناصر بخت در ادامه گفت: شبیه به اجرای آیین «كوسه بر نشین» در آذربایجان تحت عنوان «آق كوسه، قره كوسه» داریم یعنی «كوسه سفید، كوسه سیاه» كه در اینجا یكی از كوسه ها پوستین سفید و دیگری پوستین سیاه بر تن میكرده است كه درگیری بین این دو بوده و آرایش اجرای این آیین در این منطقه به جهت زندگی دامپروری از عناصر دامپروری استفاده میشود.
وی در توضیح آیین «كوسه بر نشین» گفت: این آیین به این صورت است كه مردی بدقیافه و با آرایشی مضحك را بر خری سوار میكردند و آن مرد مضحك بادبزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میزد و از گرما شكایت میكرد و مردم برف و یخ به او می زدند، این مرد نماد سرما و زمستان است كه در حال پایان یافتن است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *