عملیات والفجر 8 معجزه الهی و اوج قدرت نظامی ایران بود/ بیمه ایران جوابگوی نیازهای جانبازان شیمیایی نیست+عکس
جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس گفت: عملیات والفجر 8 مرا یاد اوج قدرت نظامی ایران و معجزه الهی می اندازد چراکه اروند رود، رودخانه غیرقابل عبوری است اما تصور کنید که 1500 تا 2000 غواص ایرانی با آر پی جی از رودخانه عبور کنند.
به نقل از کوله بار، نفس راحتی که امروز می کشیم مدیون افرادی است که اکنون خود به سختی نفس می کشند و حتی تعداد زیادی از آنها، دیگر نفس نمی کشند در حالی که برای من و تو رفتند و می توانستند اکنون زنده باشند اما ترجیه دادند تا شهید شوند اما ننگ را بر کشورمان نبینند و قهرمانانه مقاومت و ایستادگی کردند و تا امروز ما بتوانیم سربلند، به ایرانی بودنمان افتخار کنیم. ما به عشق جانبازان شیمیایی نفس میکشیم، یادمان باشد که سکوت سرشار از نگفته هاست و نا گفته ها پر بها ترین داشته هاست،چه کسی جواب نگاههای مظلومانه ات را باید بدهد؟یادمان باشد که بخندیم همچنانکه نفس میکشیم ، امّا سرمایه خنده ما ، گریه دیگران نباشد.
علی اکبر عسگری هم یکی از همان هاست که به جبهه رفت، تا دشمن را از خانه مان بیرون کند. وی 47 ساله و متولد سال 1348 است و دیماه 62 عازم مناطق عملیاتی شد و تا پایان جنگ در جبهه ها ماند. اولین روزهای اعزامش به جبهه شهریور 1362صورت گرفت؛ هنوز به سن قانونی نرسیده بود ، 14سال بیشتر نداشت و مسئولان اعزام، راضی به پذیرشش نمیشدند؛ ولی با اصرار زیاد، پدرش دستش را به دست فرمانده سپاه مرودشت سپرد و اینگونه بود که به جبهه اعزام شد.او کوچکترین عضو گروهان اعزامی از«مرودشت» بوده است. عسگری از نیروهای غواصی بود که در عملیات والفجر 8با شجاعت تمام پیش رفتند و تصرف فاو را برای ایران رقم زدند.او فوق لیسانس مدیریت دارد و در حال حاضر بازنشسته است.
در جبهه، دوبار شیمیایی شد، اولین بار در عملیات والفجر 8 و بار دوم در عملیات کربلای 5 و حالا عنوان جانباز شیمیایی 70 درصد را همراه نام خود دارد.اثرات مخرب گازهای شیمیایی تمام بدن او را درگیر خود کرده و می گوید اخیرا یک سالی است که سیستم عصبی بدن او هم درگیر این مشکل شده است.او همچنین می گوید اخیرا با دوستان یا همان همرزمان سابق خود گروهی در تلگرام راه اندازی کرده اند و مشغول روایت خاطره های دوران جنگ از ابتدا تا انتهای جنگ هستند. آنقدر از اوضاع نابسامان دارو و درمان خود و دوستانش دلگیر است که با دلخوری ترجیح می دهد در این زمینه حرفی نزند. گفت و گوی خواندی خبرنگار کوله بار با این جانباز گرانقدر 70 درصد شیمیایی را با هم می خوانیم.
شنیدن نام والفجر8 چه چیزی را برایتان تداعی می کند؟
عملیات والفجر 8 مرا یاد اوج قدرت نظامی و قدرت نمایی جمهوری اسلامی و معجزه الهی می اندازد؛ چرا که اروند رود، رودخانه ای غیرقابل عبوری است، یعنی یک شناگر نمی تواند از عرض آن عبور کند چون سرعت آب 60 کیلومتر در ساعت است و دشمن آن طرف تمام موانع مثل سیم خاردار ، هشت پری ،خورشیدی، میدان های مین،بشکه های انفجاری را زیر آب و روی آب به کار گرفته بود. حالا تصور کنید 1500 نفر تا 2000 غواص ایرانی که اسلحه بزرگشان یک آرپی جی 7 بود، بخواهند از اروند رود با سرعت بگذرند، آن هم در شب عملیات در شب بیست و یکم بهمن ماه، تا این سیم خاردارها را قیچی کنند و از میدان های مین و تله های افنجاری عبور کنند، بدون اینکه دشمن متوجه بشود.
یعنی به اعتقاد شما، عبور غواصان از اروند کنار بیشتر شبیه به یک معجزه بود؟
بله، این اتفاق، چه چیزی می تواند باشد جز معجزه الهی. این کار اگر کار بشر بود غیر ممکن بود.ما بچه های والفجر 8 استعاره یا تشبیهی داریم و می گوییم اگر حضرت موسی(ع) و قومش از نیل عبور کردند به اذن و فرمان خداوند، دشمن یعنی فرعون و یارانش پشت سرشان بود و رودخانه نیل هم خشک شد. ما دشمن روبرویمان بود و اروند برایمان خشک نشد و موانع تا دلتان بخواهد وجود داشت،پیشرفته ترین سلاح ها، سنگرهای بتون آرمه، دوربین های فوق پیشرفته دید در شب و همه تجهیزات پیشرفته آمریکایی که در اختیار ارتش عراق بود. از چند ماه قبل از عملیات، باید تجهیزات و امکانات آنجا مستقر می شد. رادارهای امریکایی تمام آن منطقه را می دیدند و به آن احاطه داشتند چطور شد که مارا ندیدند؟این معجزه الهی بود.
از صحبت های شما می توان نتیجه گرفت که نیروهای غواص نقش محوری و مهمی در این عملیات داشتند؟
بله. محوریت اول با نیروهای غواص بود، من هم از نیروهای غواص بودم .باید این بچه ها از عرض اروند عبور می کردند و راه را باز می کردند و خط اول که تیربارها هستند را می شکستند و از بین می بردند تا نیروهای بعدی و عمل کننده با قایق یا امکانات دیگری که بود خود را به آن طرف برسانند.
دوره غواصی دیده بودید؟
بله به مدت 2 ماه قبل از عملیات دوره دیده بودیم.
حالا چندین سال از پایان جنگ گذشته است و شما مصدوم شیمیایی است.اوضاع رسیدگی به جانبازان شیمیایی به ویژه در زمینه درمان و دارو که دغدغه اصلی این قشر محسوب می شود چطور است؟
اینها درد دل های ماست و بهتر است حرفی در این زمینه نزنم.مشکلات بسیاری در این زمینه داریم و دوست ندارم درباره آن حرفی بزنم، چون مشکلات را همه جانبازان شیمیایی مطرح کردند اما رسیدگی نشده است.البته کارهایی در این خصوص،انجام گرفته است ولی جوابگوی نیاز جانبازان با توجه به شرایط خاص آنها نیست.
ارزیابی شما از جنایت های شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله با ایران چیست؟
صحبت دفاع مقدس که می شود خیلی از جوان ها و مردم خیال می کنند ما تنها با کشور عراق روبرو بودیم، در صورتی که در آن روزها تعداد زیادی از کشورهای دنیا در واقع با ما در حال جنگ بودند و غیر مستقیم عراق را حمایت و هدایت می کردند و عراق آخرین کشوری بود که ما با او به شکل مستقیم در جنگ بودیم.
معتقد هستید که آمریکا هم نقش کلیدی در حمایت از رژیم بعث عراق در جنایت های شیمیایی و حملات ناجوانمردانه به ایران داشت؟
بله. امریکا، کشورهای غربی و اروپایی، اسرائیل و شوروی و آخرین مرحله عراق، تمام این کشورها از عراق حمایت می کردند. 78 کشور با ما در حال جنگ بودند در واقع و تنها کشور سوریه حامی ما بود. ما از 17 کشور در جنگ ایران و عراق اسیر گرفتیم و هلی کوپتر امریکایی مورد هدف قرار دادیم و آنها هم وارد عمل شده بودند.
به نظرتان چرا این همه حمایت از رژیم بعث عراق هم نتوانست موجب پیروزی آنها در برابر ایران شود؟
این همه تجهیزات و سلاح های مدرن و فوق مدرن و پول های باد آورده کشورهای عربی که در اختیار صدام بود هیچ کدام نتوانست جلوی رزمندگان ایرانی را بگیرد و مانعشان بشود. ما یک میلیون رزمنده در خط مقدم جبهه ها داشتیم و عراق 3 میلیون و خرده ای سرباز داشت. ما کلی از هواپیماهای عراقی را زده بودیم و باید نیروی هوایی عراقی نابود می شد اما در واقع بعد از جنگ این کشور چند برابر آن زمان تجهیزات و هواپیما داشت. می خواهم بگویم ببینید چقدر به او کمک می شده. ایمانی که در قلب رزمندگان ایرانی بود هیچ چیز نمی توانست مانعش بشود و وقتی صدام دید نمی تواند رو در رو با ایران مقابله کند، بنابراین با استفاده از سلاح های شیمیایی درسطح گسترده متوسل شد و روز سوم عملیات والفجر 8 کل منطقه را نزدیک به 4 ساعت بمباران شیمیایی می کرد، از زمین و هوا و دریا و طبق گفته مسئولان،فقط حدود نزدیک به 40 یا 50 هزار نفر در فاو شیمیایی شدند.
استفاده رژیم بعثی از سلاح های شیمیایی چه سالی شروع شد؟
از عملیات خیبر سال 1362 و اوج آن در والفجر 8 بود.
حضور هیات جانبازان شیمیایی ایرانی در دادگاه بین المللی لاهه را موثر می دانید؟
سال 93 در کنفرانس مبارزه با سلاح های کشتار جمعی و شیمیایی در لاهه هلند شرکت کرده ام و کشورهای غربی و اروپایی اینقدر تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران دارند که حتی خود آن هایی که سلاح های شیمیایی برعلیه ما به صدام فروختند خودشان هم باورشان شده که ما هیچ طوری مان نشده است. خودشان می دانند اما می گویند کجا و چه طور؟آنجا مردم عادی حضور ندارند و فقط سران حضور دارند و طی دیدارشان با ما، فقط ابراز تاسف می کنند ومی روند. بنابراین فکر می کنم بی تاثیر نیست اما نیاز است دولت جمهوری اسلامی ایران خود مستقیم وارد عمل شود. ما حتی سال 88 به ژاپن رفتیم و در زمینه جنایت شیمیایی عراق در ایران، اطلاع رسانی کردیم. مردم دور ما جمع می شدند و باور نمی کردند.
خواسته ای، توصیه ای یا کلامی با مسئولان دارید؟
فقط تنها خواسته ام در زمینه بهداشت و درمان جانبازان است، چند سالی است که بنیاد شهید و امورایثارگران با بیمه ایران قراردادی در زمینه خدمات رسانی با جانبازان به عنوان بیمه تکمیلی بسته است، اما واقعا جوابگوی نیازهای جانبازان نیست و کشش ندارد. دارویی را دکتر می نویسد و برای مثال من باید به مرکز استان بروم تا پزشک من را ببیند و معاینه کند و دارو بنویسد و من این نسخه را ببرم داروخانه و آنها هم بگویند که برو و فردا بیا تا تاییدش کنیم و دوباره فردا باید بروم مرکزاستان و برای مثال می گویند، نصف دارویت تایید شده و نصف دیگرش نه، چون بیمه گفته هزینه های بالا را نمی دهم.
این از مشکلات عمده جانبازان است. با توجه به اینکه روز به روز مشکلات جانبازان شیمیایی تشدید می شود بنابراین باید رسیدگی هم بهتر شود تا حداقل سختی نکشند اما متاسفانه کوتاهی میکنند و کم میگذارند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
علی اکبر عسگری هم یکی از همان هاست که به جبهه رفت، تا دشمن را از خانه مان بیرون کند. وی 47 ساله و متولد سال 1348 است و دیماه 62 عازم مناطق عملیاتی شد و تا پایان جنگ در جبهه ها ماند. اولین روزهای اعزامش به جبهه شهریور 1362صورت گرفت؛ هنوز به سن قانونی نرسیده بود ، 14سال بیشتر نداشت و مسئولان اعزام، راضی به پذیرشش نمیشدند؛ ولی با اصرار زیاد، پدرش دستش را به دست فرمانده سپاه مرودشت سپرد و اینگونه بود که به جبهه اعزام شد.او کوچکترین عضو گروهان اعزامی از«مرودشت» بوده است. عسگری از نیروهای غواصی بود که در عملیات والفجر 8با شجاعت تمام پیش رفتند و تصرف فاو را برای ایران رقم زدند.او فوق لیسانس مدیریت دارد و در حال حاضر بازنشسته است.
نفر وسط
در جبهه، دوبار شیمیایی شد، اولین بار در عملیات والفجر 8 و بار دوم در عملیات کربلای 5 و حالا عنوان جانباز شیمیایی 70 درصد را همراه نام خود دارد.اثرات مخرب گازهای شیمیایی تمام بدن او را درگیر خود کرده و می گوید اخیرا یک سالی است که سیستم عصبی بدن او هم درگیر این مشکل شده است.او همچنین می گوید اخیرا با دوستان یا همان همرزمان سابق خود گروهی در تلگرام راه اندازی کرده اند و مشغول روایت خاطره های دوران جنگ از ابتدا تا انتهای جنگ هستند. آنقدر از اوضاع نابسامان دارو و درمان خود و دوستانش دلگیر است که با دلخوری ترجیح می دهد در این زمینه حرفی نزند. گفت و گوی خواندی خبرنگار کوله بار با این جانباز گرانقدر 70 درصد شیمیایی را با هم می خوانیم.
شنیدن نام والفجر8 چه چیزی را برایتان تداعی می کند؟
عملیات والفجر 8 مرا یاد اوج قدرت نظامی و قدرت نمایی جمهوری اسلامی و معجزه الهی می اندازد؛ چرا که اروند رود، رودخانه ای غیرقابل عبوری است، یعنی یک شناگر نمی تواند از عرض آن عبور کند چون سرعت آب 60 کیلومتر در ساعت است و دشمن آن طرف تمام موانع مثل سیم خاردار ، هشت پری ،خورشیدی، میدان های مین،بشکه های انفجاری را زیر آب و روی آب به کار گرفته بود. حالا تصور کنید 1500 نفر تا 2000 غواص ایرانی که اسلحه بزرگشان یک آرپی جی 7 بود، بخواهند از اروند رود با سرعت بگذرند، آن هم در شب عملیات در شب بیست و یکم بهمن ماه، تا این سیم خاردارها را قیچی کنند و از میدان های مین و تله های افنجاری عبور کنند، بدون اینکه دشمن متوجه بشود.
نفر اول از سمت راست
یعنی به اعتقاد شما، عبور غواصان از اروند کنار بیشتر شبیه به یک معجزه بود؟
بله، این اتفاق، چه چیزی می تواند باشد جز معجزه الهی. این کار اگر کار بشر بود غیر ممکن بود.ما بچه های والفجر 8 استعاره یا تشبیهی داریم و می گوییم اگر حضرت موسی(ع) و قومش از نیل عبور کردند به اذن و فرمان خداوند، دشمن یعنی فرعون و یارانش پشت سرشان بود و رودخانه نیل هم خشک شد. ما دشمن روبرویمان بود و اروند برایمان خشک نشد و موانع تا دلتان بخواهد وجود داشت،پیشرفته ترین سلاح ها، سنگرهای بتون آرمه، دوربین های فوق پیشرفته دید در شب و همه تجهیزات پیشرفته آمریکایی که در اختیار ارتش عراق بود. از چند ماه قبل از عملیات، باید تجهیزات و امکانات آنجا مستقر می شد. رادارهای امریکایی تمام آن منطقه را می دیدند و به آن احاطه داشتند چطور شد که مارا ندیدند؟این معجزه الهی بود.
از صحبت های شما می توان نتیجه گرفت که نیروهای غواص نقش محوری و مهمی در این عملیات داشتند؟
بله. محوریت اول با نیروهای غواص بود، من هم از نیروهای غواص بودم .باید این بچه ها از عرض اروند عبور می کردند و راه را باز می کردند و خط اول که تیربارها هستند را می شکستند و از بین می بردند تا نیروهای بعدی و عمل کننده با قایق یا امکانات دیگری که بود خود را به آن طرف برسانند.
قسمت پایین، نفر چهارم از سمت چپ
دوره غواصی دیده بودید؟
بله به مدت 2 ماه قبل از عملیات دوره دیده بودیم.
حالا چندین سال از پایان جنگ گذشته است و شما مصدوم شیمیایی است.اوضاع رسیدگی به جانبازان شیمیایی به ویژه در زمینه درمان و دارو که دغدغه اصلی این قشر محسوب می شود چطور است؟
اینها درد دل های ماست و بهتر است حرفی در این زمینه نزنم.مشکلات بسیاری در این زمینه داریم و دوست ندارم درباره آن حرفی بزنم، چون مشکلات را همه جانبازان شیمیایی مطرح کردند اما رسیدگی نشده است.البته کارهایی در این خصوص،انجام گرفته است ولی جوابگوی نیاز جانبازان با توجه به شرایط خاص آنها نیست.
نفر اول از سمت چپ
ارزیابی شما از جنایت های شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله با ایران چیست؟
صحبت دفاع مقدس که می شود خیلی از جوان ها و مردم خیال می کنند ما تنها با کشور عراق روبرو بودیم، در صورتی که در آن روزها تعداد زیادی از کشورهای دنیا در واقع با ما در حال جنگ بودند و غیر مستقیم عراق را حمایت و هدایت می کردند و عراق آخرین کشوری بود که ما با او به شکل مستقیم در جنگ بودیم.
معتقد هستید که آمریکا هم نقش کلیدی در حمایت از رژیم بعث عراق در جنایت های شیمیایی و حملات ناجوانمردانه به ایران داشت؟
بله. امریکا، کشورهای غربی و اروپایی، اسرائیل و شوروی و آخرین مرحله عراق، تمام این کشورها از عراق حمایت می کردند. 78 کشور با ما در حال جنگ بودند در واقع و تنها کشور سوریه حامی ما بود. ما از 17 کشور در جنگ ایران و عراق اسیر گرفتیم و هلی کوپتر امریکایی مورد هدف قرار دادیم و آنها هم وارد عمل شده بودند.
به نظرتان چرا این همه حمایت از رژیم بعث عراق هم نتوانست موجب پیروزی آنها در برابر ایران شود؟
این همه تجهیزات و سلاح های مدرن و فوق مدرن و پول های باد آورده کشورهای عربی که در اختیار صدام بود هیچ کدام نتوانست جلوی رزمندگان ایرانی را بگیرد و مانعشان بشود. ما یک میلیون رزمنده در خط مقدم جبهه ها داشتیم و عراق 3 میلیون و خرده ای سرباز داشت. ما کلی از هواپیماهای عراقی را زده بودیم و باید نیروی هوایی عراقی نابود می شد اما در واقع بعد از جنگ این کشور چند برابر آن زمان تجهیزات و هواپیما داشت. می خواهم بگویم ببینید چقدر به او کمک می شده. ایمانی که در قلب رزمندگان ایرانی بود هیچ چیز نمی توانست مانعش بشود و وقتی صدام دید نمی تواند رو در رو با ایران مقابله کند، بنابراین با استفاده از سلاح های شیمیایی درسطح گسترده متوسل شد و روز سوم عملیات والفجر 8 کل منطقه را نزدیک به 4 ساعت بمباران شیمیایی می کرد، از زمین و هوا و دریا و طبق گفته مسئولان،فقط حدود نزدیک به 40 یا 50 هزار نفر در فاو شیمیایی شدند.
استفاده رژیم بعثی از سلاح های شیمیایی چه سالی شروع شد؟
از عملیات خیبر سال 1362 و اوج آن در والفجر 8 بود.
حضور هیات جانبازان شیمیایی ایرانی در دادگاه بین المللی لاهه را موثر می دانید؟
سال 93 در کنفرانس مبارزه با سلاح های کشتار جمعی و شیمیایی در لاهه هلند شرکت کرده ام و کشورهای غربی و اروپایی اینقدر تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران دارند که حتی خود آن هایی که سلاح های شیمیایی برعلیه ما به صدام فروختند خودشان هم باورشان شده که ما هیچ طوری مان نشده است. خودشان می دانند اما می گویند کجا و چه طور؟آنجا مردم عادی حضور ندارند و فقط سران حضور دارند و طی دیدارشان با ما، فقط ابراز تاسف می کنند ومی روند. بنابراین فکر می کنم بی تاثیر نیست اما نیاز است دولت جمهوری اسلامی ایران خود مستقیم وارد عمل شود. ما حتی سال 88 به ژاپن رفتیم و در زمینه جنایت شیمیایی عراق در ایران، اطلاع رسانی کردیم. مردم دور ما جمع می شدند و باور نمی کردند.
قسمت بالا،نفر سوم از سمت راست
خواسته ای، توصیه ای یا کلامی با مسئولان دارید؟
فقط تنها خواسته ام در زمینه بهداشت و درمان جانبازان است، چند سالی است که بنیاد شهید و امورایثارگران با بیمه ایران قراردادی در زمینه خدمات رسانی با جانبازان به عنوان بیمه تکمیلی بسته است، اما واقعا جوابگوی نیازهای جانبازان نیست و کشش ندارد. دارویی را دکتر می نویسد و برای مثال من باید به مرکز استان بروم تا پزشک من را ببیند و معاینه کند و دارو بنویسد و من این نسخه را ببرم داروخانه و آنها هم بگویند که برو و فردا بیا تا تاییدش کنیم و دوباره فردا باید بروم مرکزاستان و برای مثال می گویند، نصف دارویت تایید شده و نصف دیگرش نه، چون بیمه گفته هزینه های بالا را نمی دهم.
این از مشکلات عمده جانبازان است. با توجه به اینکه روز به روز مشکلات جانبازان شیمیایی تشدید می شود بنابراین باید رسیدگی هم بهتر شود تا حداقل سختی نکشند اما متاسفانه کوتاهی میکنند و کم میگذارند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *