وقتکشی تنها سیاست ترامپ در "بحران افغانستان" است
کامنتری مگزین نوشت: سیاست دولت ترامپ در مورد افغانستان وقتکشی و سردرگمی است و بیشتر بدنبال شکست نخوردن در این کشور است تا اینکه پیروزی میدان باشد.
در ادامه این یادداشت آمده است: اوباما گرچه با این پیشنهاد مخالف بود اما به واسطه فشاری که از جانب ارتش متحمل شد، در نهایت با 3 برابر کردن شمار نیروهای آمریکایی، تعداد آنها را به 100 هزار نفر رساند و در عین حال، ضربالاجل سختگیرانهای برای خروج آنها تعیین کرد.
تا ماه گذشته که اوباما کاخ سفید را ترک کرد، آمریکا تنها 8 هزار و 400 سرباز باقیمانده در افغانستان داشت. (متحدان نیز حدود 4 هزار نیروی دیگر در این کشور دارند.)
در چنین شرایطی است که ژنرال «جان مک نیکلسون» فرمانده فعلی نظامیان آمریکایی در کابل، هفته گذشته در جلسه سنا عنوان کرد که برای جلوگیری از گسترش بن بست به وجود آمده به سمت جنوب افغانستان، باید چند هزار سرباز دیگر به این کشور گسیل شوند.
اما سناتور جان مک کین پیشنهاد داد، آمریکا به جای اینکه تنها به دنبال «شکست نخوردن» باشد باید یک استراتژی تهاجمیتر را برای عقب راندن و شکست دادن طالبان در پیش گیرد.
حال سئوال اینجا است که پاسخ ترامپ به این درخواست ژنرال چه خواهد بود، آن هم در شرایطی که گفته میشود توجه رئیسجمهور در حال حاضر معطوف موضوعات دیگری میباشد (از جمله تصمیم فروشگاه زنجیرهای Nordstrom برای توقف خط تولید دخترش).
مکس بوت نوشت: بدین ترتیب، وی حرف زیادی برای گفتن درباره آینده افغانستان ندارد، هر چند که این کشور همچنان یکی از 2 کشوری است که بیشترین تعداد سرباز آمریکایی به آن اعزام شده است.
اگر قرار باشد من حدسی در این باره بزنم، میگویم که کاخ سفید، به اصرار ژنرال «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی که قبلا افسر اطلاعاتی در افغانستان بوده است، با درخواست نیکلسون موافقت میکند ولی بیش از آن اقدامی نخواهد کرد.
اگر چنین باشد، در آن صورت نیکلسون نمیتواند استراتژی مک کین را دنبال کرده و سعی در شکست طالبان داشته باشد. مشکل این اقدام آن است که انجام آن مستلزم اعزام سیل دیگری از سربازان آمریکایی به افغانستان، مشابه آنچه در سال 2009 ـ 2010 صورت گرفت، میباشد.
اما این بار توجیه این اقدام برای مردم آمریکا کار دشواری خواهد بود؛ مردمی که آگاهانه این سئوال را مطرح میکنند که چرا موج قبلی سربازان اعزام شده به افغانستان نتوانست نتایج پایداری به دنبال داشته باشد؟
پاسخ این سئوال، جدول زمانی محکوم به شکست اوباما بود که سربازان آمریکایی را مجبور کرد تا نیروهای افغان کم تجربه را در مناطق درگیر جنگ به حال خود رها کنند و بدین ترتیب، آنها نتوانستند از دستاوردهای اولیه در این مناطق حفاظت نمایند.
اوباما که این جریان رو به پیشرفت را قربانی استراتژی خروج به شدت عجولانه خود کرد، به طالبان اجازه داد تا دوباره بتواند اراضی از دست رفته خود را در بیشتر مناطق جنوبی افغانستان به دست آورد.
بیرون راندن دوباره شورشیان از این مناطق، نیازمند بازگشت به وضعیت قبلی است ـ موضوعی که کمتر آمریکایی تاب پذیرش آن را خواهد داشت.
بنابراین، در شرایطی که دولت ترامپ ممکن است همچنان به این وقتکشی و سردرگمی ادامه دهد، باید تلاش کرد تا به جای رسیدن به پیروزی، بیشتر به دنبال شکست نخوردن باشیم.
شاید این وضعیت چندان رضایت بخش نباشد اما در شرایط کنونی، این بهترین حالتی است که میتوانیم به آن امیدوار باشیم.
اینکه اجازه دهیم افغانستان به دست طالبانی که به قول ترامپ «تروریستهای افراطگرا» هستند بیفتد، یک شکست دلسردکننده است، اما تلاش برای شکست دادن کامل شورشیان ممکن است به منابعی بیش از تصور ما نیازمند باشد ـ به خصوص زمانی که طالبان همچنان از پشتیبانی مرزی پاکستان برخوردار است.
این یک باور رایج است که میگوید، در یک شورش همه شورشیان باید سعی کنند مانع شکست خوردن خود شوند.
عکس این موضوع نیز تا حدودی صادق است، یعنی دولت تا زمانی که شکست نخورده است همچنان در قدرت باقی میماند و شورشیان نیز عمدتاً در مناطق داخلی کشور محصور میشوند ـ مثل وضعیتی که هم اکنون در افغانستان وجود دارد.
اما اگر طالبان به روند قدرت گرفتن خود ادامه دهد، تهدید حیاتی برای دولت به شمار میرود؛ در چنین شرایطی، حضور مستشاران آمریکایی بیشتر برای همکاری نزدیک با ارتش افغان، در کنار قوانین سادهتر برای استفاده از نیروی هوایی آمریکا که پیش از این مورد تأیید اوباما قرار گرفته است، میتواند به خوبی مانع از بروز چنین رخدادی شود.
البته، هزینه این استراتژی این است که سربازان آمریکایی تا دهها سال در افغانستان باقی بمانند. گرچه این یک وضعیت نامطلوب است اما بهتر از این است که شاهد قدرت گرفتن دوباره القاعده و دوستان حقانی در کابل باشیم.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *