صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت عکاس دیروز و خادم امروز حرم امام رضا(ع) از مثلث انقلابی مشهد+عکس

۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۱:۴۶
کد خبر: ۲۷۷۰۲۹
علی‌اصغر نعیم‌آبادی گفت: سال 35 تا 40 بود که آیت‌الله خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌الله واعظ طبسی همدیگر را پیدا کردند و در سال 50 هم‌قسم شدند تا در راه اهداف بلند رهبر کبیر انقلاب از هستی‌شان بگذرند و به مبارزه با طاغوت بپردازند.
مشهدالرضا(ع) با پرچم‌داری سه یار دیرین مبارز و انقلابی همچون حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب، مرحوم آیت‌الله عباس واعظ طبسی و شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد زودتر از دیگر شهرهای ایران طعم شیرین استقلال و آزادی را چشید.

شنیدن خاطرات این سه مبارز و بررسی واقعیات روزهای تلخ دوران استبداد ستم‌شاهی نیاز به واکاوی آن روزها دارد که ایام دهه فجر فرصتی حاصل شد تا پای گفت‌وگو با علی‌اصغر نعیم‌آبادی، عکاس و فیلم‌بردار وقایع انقلاب مشهد بنشینیم و بشنویم سخنان او را از سه قهرمان مبارز مشهدی که بی‌شک باوجود آن‌ها این شهر مقدس و معنوی موفق شد زودتر سقوط شاه را اعلام و به استقبال بهار انقلاب برود.

مشروح گفت و گوی خبرگزاری فرهنگ رضوی با علی‌اصغر نعیم‌آبادی و تعدادی از تصاویر او از انقلاب اسلامی در ادامه می آید:
 
در ابتدا خودتان را برای مخاطبان معرفی بفرمایید.

من سال 1329 در محله خیابان تهران (امام رضای فعلی) در یک خانواده مذهبی متولد شدم. پدرم مداح بود و این امر موجب شد من هم از همان سنین کودکی و قبل رفتن مدرسه مداح حاذقی شوم. همچنین در سنین هشت و نه‌سالگی در مناسبت‌ها و اعیاد به منازل علمای روز همچون آیات عظام میلانی، قمی، سبزواری، مرحوم کفایی خراسانی رفته و به مداحی بپرداختم و سال‌های 1338 و 1339 در منابر مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی که در سرای محمدیه برگزار می‌شد، مداحی کنم که همین سبب آشنایی من با مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی را به همراه داشت.

در مسجد فیل، واقع در پایین خیابان هم مجالس روضه برگزار می‌شد که من نیز آنجا می‌رفتم و یادم است یک روز شهید هاشمی‌نژاد پس از سخنرانی در منزل آقای فاطمی به مجلس مسجد فیل دعوت شدند. شب دومی که به این مسجد می‌رفتند. رژیم پهلوی آمدند و مانع منبر ایشان شدند و چراغ‌ها را خاموش کردند. و می‌خواستند این شهید بزرگوار را با خود ببرند که مردم مانع شدند. تیراندازی شد و دو نفر آنجا به شهادت رسیدند.
 


چه عاملی سبب شد آقای نعیم‌آبادی دوربین به دست بگیرد و صحنه‌های آن زمان را به تصویر بکشد؟

من شغلم سنگ‌کاری است و فیلم‌بردار و عکاس نیستم. ولی پدر و مادرم و خواهرم که به حج عمره رفته بودند از عربستان یک دوربین و پرژکتور خریده و آن‌ها را به من هدیه کردند و چون در جمع خانواده فیلم‌برداری می‌کردم، فیلم‌برداری‌ام خوب بود و صحنه‌های مبارزات مردم این انگیزه را در من تقویت کرد تا آن‌ها را به با دوربین به ثبت برسانم تا مستندی برای آیندگان باشد. البته تشویق رهبر معظم انقلاب و شهید هاشمی‌نژاد هم در انجام فیلم‌برداری کمک شایانی به من کرد.

از آشنایی‌تان با رهبر معظم انقلاب برایمان بگویید.

من ابتدا با آیت‌الله واعظ طبسی آشنا شدم و در منابر ایشان مداحی می‌کردم. اواخر دهه 40 با شهید هاشمی‌نژاد آشنا شدم و اوایل دهه 50 که بحث مسجد کرامت و امام حسن مجتبی (ع) مطرح شد. من در سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب در مسجد امام حسن مجتبی (ع) شرکت می‌کردم.
دعای ندبه آقای غنیان که از دوستان پدرم بود در مسجد کرامت برگزار می‌شد و رهبر معظم انقلاب که ممنوع المنبر بودند آنجا جلسات قرآن داشتند اما در جایگاه استاد نمی‌نشستند، بین جوانان و پشت رحل قرآن می‌نشستند و پس از جلسه قرآن، تفسیر می‌گفتند که ما از صحبت‌های ایشان استفاده می‌کردیم. وقتی دور فلکه خراب شد. ما به کوچه آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان به ارگ معروف بود، نقل‌مکان کردیم و همسایه منزل پدری مقام معظم رهبری شدیم. من شاهد رفت‌وآمدهای آقا بودم. وقتی ایشان در زمستان ماشین فولکسشان روشن نمی‌شد ما بچه‌های محل جمع می‌شدیم و ماشین ایشان را حرکت می‌دادیم.

حضرت آقا به بحث شعر بسیار علاقه داشتند و به منزل احمد کمال پور که از شعرا و کسبه بازار بودند، می‌رفتند. یک روز شاهد بودم در حین مراجعه رهبر معظم انقلاب به منزل آقای کمال پور ایشان خواب بودند. آقا وقتی فهمیدند آقای کمال‌پور خواب هستند، 15 -20 دقیقه‌ای را منتظر شده و با کسبه مشغول صحبت شدند تا آقای کمال‌پور از خواب بیدار شوند. آقا حتی این مسائل را رعایت می‌کردند. من در همان دوران نوجوانی، شب‌های ماه مبارک رمضان شاهد مناجات‌خوانی ایشان در پشت‌بام خانه‌شان بودم.



از این سه شخصیت مبارز و انقلابی به‌عنوان مثلث مبارز در مشهد یاد می‌کردند....
 ‌ بله. رهبر معظم انقلاب، شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌الله واعظ طبسی سه شخصیت مبارز انقلابی بودند که یارانی همچون شهید موسوی قوچانی، شهید کامیاب، غلامرضا اسدی، داشتند.
 
از شور انقلاب در مشهد برایمان بگوئید.

اولین راهپیمایی از مشهد و 17 دی‌ماه سال 56 شروع شد. این روز مصادف با روز حجاب بود. رضاشاه روز آزادی زنان اعلام کرده بود. به‌پاس این قدردانی که رضاشاه به خانم‌ها کرده بود. هرسال در میدان مجسمه (میدان شهدا فعلی) حضور می‌یافتند و پای مجسمه رضاشاه را گل‌باران می‌کردند. در سال 56 زنان مدرسه علمیه نرجس و دیگر مدارس علمیه خواهران از خیابان چهارراه خسروی با در دست داشتن پلاکارد به‌سوی میدان مجسمه به راه افتادند و در مسیر شعار می‌دادند ما آزادی زنان دربند را خواهانیم. کماندوهای رژیم پهلوی در کوچه نو (خیابان شیرازی) به زنان محجبه حمله کردند که هرکدام از این خانم‌ها به سمتی می‌رفت و یک عده را در این کوچه دستگیر کردند. بعد آیت‌الله شیرازی با استاندار تماس گرفتند و دو سه روز بعد آن‌ها را رها کردند. ازاینجا بود تظاهرات انقلاب در مشهد راه افتاد.

مسجد کرامت به خاطر دارا بودن چه ویژگی‌هایی محل فعالیت انقلابیون بود؟

مسجد کرامت به خاطر اینکه نزدیک حرم مطهر، مدرسه نواب و منزل آیت‌الله شیرازی بود. این مسجد پایگاه فرهنگی رهبر معظم انقلاب بود که فرامین و برنامه‌ریزی‌های ایشان، شهید هاشمی‌نژاد و مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی ازاینجا سرچشمه می‌گرفت. زمانی که رهبر معظم انقلاب تبعید بودند دو یار دیرین وی  در یک اتفاق یا رویدادی مثل شهادت مصطفی خمینی، متنی را می‌نوشتند و آن را به من می‌دادند تا به منازل آیات عظام شیرازی، میرزا جواد‌آقا تهرانی، مروارید و نوغانی ببرم تا آن‌ها این نوشته را امضا کنند. سپس این متن امضا علمی مشهد اعتبار پیدا می‌کرد و بین مردم توزیع می‌کردیم.
اوایل سال 56 رهبر معظم انقلاب از تبعید به مشهد برگشتند و زمان بازگشت ایشان مصادف با تحصن پزشکان در بیمارستان شهناز (قائم فعلی) بود. مقام معظم رهبری اولین سخنرانی خود را بالکن مسجد این بیمارستان ایراد کردند که سخنرانی خوبی بود و پس از ایشان، شهید هاشمی‌نژاد برای پزشکان صحبت کردند.



چرا از رهبر معظم انقلاب، شهید هاشمی‌نژاد و مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی به‌عنوان مثلث انقلابی در مشهد یاد می‌کنند، مگر فعالیت این سه مبارز انقلابی چه تفاوتی با دیگر مبارزان داشت؟

سال 35 تا 40 بود که این سه مبارز انقلابی همدیگر را پیدا کردند و در سال 50 هم‌قسم شدند تا درراه اهداف بلند رهبر کبیر انقلاب از هستی‌شان بگذرند و به مبارزه با طاغوت بپردازند. با بازگشت رهبر معظم انقلاب از تبعید، خون تازه‌ای در رگ‌های انقلابیون تزریق شد و حرکت‌ها شدت گرفت.

حرم مطهر امام هشتم (ع) چه نقشی در این انقلاب داشت؟

بزرگ‌ترین پایگاه و مأمن امن مردم حرم مطهر امام رضا (ع) بود. ما بیرون حرم فناپذیر بودیم و می‌توانستند ما را متفرق کنند ولی در حرم مطهر این‌گونه نبود. ما جوانان اگر خبر جدیدی می‌شنیدیم، به سمت میدان شهدا یا مرکز شهر راهپیمایی نمی‌کردیم بلکه به سمت حرم مطهر می‌رفتیم و آنجا رژیم و ارتش نمی‌توانستند متعرض ما شوند و اگر هم به ما حمله می‌کردند، ما هم فرار کرده و به صحن انقلاب یا مضجع شریف امام هشتم (ع) پناه می‌بردیم.

از حرم مطهر به‌عنوان پایگاه امن مردم یادکردید، در بحبوحه انقلاب به این مکان مقدس هم جسارت شد؟

بله. 19 آبان ماه سال 57، اعتراضات مردم دور سقاخانه، رژیم را به خشم آورده و موجب شد به مردم حمله کنند. در این درگیری چند جوان را دستگیر کردند و از بست شیخ حر عاملی آن‌ها را به‌طرف پایین خیابان بردند و نزدیک یک فضای سبز منتظر شدند تا ماشینی بیاید و جوانان را ببرد ما که تعدادمان بیشتر بود به دنبال آن‌ها رفته و محاصره‌شان کردیم و آنان را نجات دادیم و راهی حرم مطهر شدیم و ساواک هم به دنبال ما آمد و در صحن انقلاب به سمت مردم تیراندازی کردند و تعدادی از مردم و زائران را کشتند و همچنین گاز اشک‌آور زدند. این درگیری انگیزه‌ای برای رژیم شد تا کشتار فجیع نهم دی را راه بیندازد.
 
پس می‌توان گفت قائله نهم دی‌ماه این‌گونه در مشهد رقم خورد...

به مناسب چهلمین روز که از اهانت رژیم به ساحت مقدس امام رضا (ع) در 19 آبان می‌گذشت، امام خمینی (ره) دستور راهپیمایی سراسری دادند. مردم مشهد همچون دیگر شهرها به خیابان‌ها ریختند تا اعتراض خود را نسبت به جسارتی که به ساحت قدس حرم مطهر پیش‌آمده، بیان کنند. این راهپیمایی برخلاف دیگر راهپیمایی‌ها که به حرم مطهر ختم می‌شد. از حرم شروع و به استانداری ختم شد. چه جمعیت عظیمی در این راهپیمایی شرکت کردند! به چهارراه لشکر که رسیدیم. صحنه‌های باشکوه مردم را در راهپیمایی فیلم‌برداری می‌کردم. به استانداری که رسیدیم ارتشیان بین مردم گیر کردند. جلوتر رفتیم و شنیدیم که ارتشی‌ها به مردم پیوستند و مردم سلاح‌ها را گرفته و به ارتشی‌ها گل می‌دهند. ارتشی‌ها هم لباس‌هایشان را عوض کردند.

ما موظف بودیم راهپیمایی را متوقف کنیم تا جلوی استانداری بلندگوها نصب شود و رهبر معظم انقلاب سخنرانی کنند. من در بلندی ایستاده بودم که پشت سرم تا فلکه تقی‌آباد جمعیت راهپیمایان بود. تقریباً ما از استانداری رد شدیم به جلوی بیمارستان امام رضا (ع) کمی از نرده‌ها رد شدیم و ایستادیم، متوجه شدیم که از پشت سر تانک‌ها به جمعیتی که از سمت فلکه تقی‌آباد می‌آمدند حمله کرده‌اند. همان‌جا بود که خانم بتول چراغچی (عمه سردار شهید دفاع مقدس ولی‌الله چراغچی) و سر دختربچه 8 و 9 ساله‌ای زیر تانک رفته بود. مردم اینجا عصبانی شدند و رفتند و سینما شهرفرنگ را واقع در تقی‌آباد (میدان شریعتی امروز) آتش زدند. حمله به انجمن ایران و آمریکا کردند و زندان را آتش زدند. سلاح‌ها را به منزل آیت‌الله شیرازی بردند و حمله به منزل آیت‌الله شیرازی کرده و با تهدید گفتند اگر سلاح‌ها را برنگردانید، جوی خون راه می‌اندازیم. در این روز حادثه یکشنبه خونین در مشهد به وقوع پیوست. مردم دو ژاندارم را گرفته و در منزل آیت‌الله شیرازی زندانی کرده بودند. بعد حکم آزادی دادند و این‌ها بیرون آمدند ولی معترضین آن‌ها را کشتند و اجساد آن‌ها را از میدان مجسمه (میدان شهدای فعلی) آویزان کردند.
 
مشهد در پیروزی انقلاب چگونه بود؟

پیروزی انقلاب در مشهد، عملاً دو ماه و 19 روز قبل از 22 بهمن‌ماه بود.
 
چرا؟

چون ما سه نیروی مبارز پرانرژی مثل رهبر معظم انقلاب، شهید هاشمی‌نژاد و مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی را در مشهد داشتیم مدیریت و ازخودگذشتگی آن‌ها موجب شد مشهد دو ماه زودتر شاهد سقوط رژیم پهلوی در مشهد باشد.
 
بیشتر دراین‌باره توضیح دهید؟

19 آذرماه سال 57 مصادف با روز تاسوعا بود که عظیم‌ترین راهپیمایی در مشهد رخ داد. راهپیمایی میلیونی مشهد خط قرمز رژیم را شکست. یعنی رژیم قبول کرده بود. راهپیمایی روز تاسوعا داشته باشیم. ولی اهانت به شاه، آمریکا و اسرائیل نشود. آن روز جمعیتی به صحنه آمدند و با مشت‌های گره‌کرده شعار می‌دادند «بگو مرگ بر شاه» و پا به زمین می‌کوبیدند که زمین زیر پاهای آن‌ها می‌لرزید. من تمام این صحنه‌ها را فیلم می‌گرفتم. یک آقای روحانی به نام «صفایی» روی جایگاه صوت بود و میکروفن به دست مردم را تحریک می‌کرد شعار مرگ بر شاه بگویند.

مراسم راهپیمایی روز تاسوعا از جلوی مدرسه نواب شروع شد و وقتی به میدان شهدا رسیدیم ازآنجا به‌طرف خیابان امام خمینی (ره) رفتیم. سپس از چهارراه لشگر و بعد از فلکه برق عبور کردیم. جلوی صحن امام (ره) (رواق امام خمینی (ره) فعلی) و موزه، جایگاه ختم راهپیمایی بود. آن روز سخنرانی خوبی رهبر معظم انقلاب کردند و پس از ایشان شهید هاشمی‌نژاد به ایراد سخن پرداختند. پس از راهپیمایی همیشه یک قطعنامه‌ای قرائت می‌شود که قطعنامه را آیت‌الله واعظ طبسی خواندند. یک قطعنامه 10 بندی که یک بند آن انحلال رژیم شاهنشاهی بود.

پس از راهپیمایی روز تاسوعا، رهبر معظم انقلاب پیشنهادی مبنی بر دعوت مردم برای قرائت خطبه شب عاشورا کردند. پیرامون این پیشنهاد ایشان، آیت‌الله واعظ طبسی از مردم دعوت کردند تا پس از اقامه نماز مغرب و عشا برای خطبه شب عاشورا در صحن انقلاب حضور یابند. عصر همان روز، نزدیک غروب این سه مبارز انقلابی از ما خواستند تا همراه آن‌ها به سمت حرم برویم و این بارگاه ملکوتی را از چنگال رژیم و وابستگان آن بیرون بیاوریم. روحانیان جلو، و بقیه افراد نیز پشت سر آن‌ها به سمت حرم حرکت کردیم و از بست بالا خیابان (بست شیخ طوسی) به حالت حمله داخل صحن رفتیم و می‌دویدیم. قبلاً هماهنگ کرده بودیم. ابتدا برویم نگهبانی و آن‌هایی که وابسته به رژیم هستند را از پشت میزشان بلند کنیم. عصر همان روز تاسوعا تمام جایگاه‌های حرم حضرت را مبارزان گرفتند. ساواکی‌ها وقتی سیل جمعیت را دیدند جاخورده بودند. با شعار «مرگ بر شاه»، زلزله کرده بودیم. همچنین رفتیم دفتر نائب تولیه را تصرف کردیم و شخص مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی در این جایگاه قرار گرفتند.






قرار بود خطبه عاشورا توسط انقلابیون خوانده شود، توسط آن‌ها قرائت گردید؟

مراسم خطبه‌خوانی یک سنت دیرینه است که هرساله در شب عاشورا و شب شهادت امام رضا (ع) خوانده می‌شود. زمان طاغوت در مراسم خطبه‌خوانی شخصیت‌های کشوری، لشکری، استاندار و نائب تولیه حضور داشتند و خطبه به نام شاه خوانده می‌شد. پس‌ازاینکه حرم مطهر به تصرف انقلابیون درآمد. آن شب، طبق پیشنهاد رهبر معظم انقلاب، خطبه شب عاشورا را انقلابیون خواندند. رژیم طاغوت طبق سنوات گذشته آماده بودند تا خطبه شب عاشورا را بخوانند ولی وقتی جمعیت به داخل صحن آمدند برنامه‌های آن‌ها تحت‌الشعاع قرار گرفت. ایوان روبروی پنجره فولاد صحن انقلاب بلندگویی تعبیه‌شده بود. رهبر معظم انقلاب در بالای ایوان خطبه شب عاشورا را به نام امام خمینی (ره) خواندند. یعنی در مشهدالرضا (ع) 19 آذرماه سال 57 مصادف با شب عاشورا، شاه خلع شد.
 
بازتاب این اتفاق مبارک در بین مردم چگونه بود؟

در همین شب مردم خوشحال بودند و هم‌زمان با قرائت خطبه عاشورا، گروهی به میدان مجسمه رضاشاه (میدان شهدای فعلی) رفته و یک کمپرسی با خود بردند. یک زنجیر محکم به مجسمه آویز کرده و توانستند کمی این مجسمه سنگین را خم کنند. چند روز این مجسمه رضاشاه با اسبش به حالت خم ماند و سپس مردم رفتند و آن را انداختند و سر مجسمه را در خیابان‌ها می‌چرخاندند. در همین شب عده دیگری به بیمارستان امام رضا (ع) و هنرستانی در خیابان نخریسی رفتند و مجسمه‌ای از شاه در این دو مکان بود، آن‌ها را هم انداختند. یک تاج زیبایی هم در کوهسنگی بود که با لامپ تزیین‌شده بود و در شب روشن می‌کردند، آن نماد رژیم پهلوی را هم مورد سقوط قراردادند و پادگانی که در همان نزدیکی بود، ارتشی‌هایش نتوانستند در مقابل این عمل مردم کاری انجام دهند.
در برابر این‌همه اعتراضات مردم که در قالب سقوط نمادهای شاه در مشهد، رژیم به خشم نیامد؟
سقوط مجسمه‌ها و خطبه شب عاشورا به نام امام خمینی (ره) انعکاس به تهران پیدا کرد و مقامات کشوری به مقامات مشهدی اعتراض کردند و آن‌ها را مورد تهدید قراردادند. مقامات مشهد هم از ترسشان یک گروه از هوادارانشان، آن‌هایی که زنده‌باد شاه می‌گفتند را اجیر کرده بودند که آن‌ها 22 آذرماه به بیمارستان 17 شهریور (6 بهمن قدیم) حمله کردند و تابلوی این بیمارستان را پایین آوردند و 23 آذرماه نیز به بیمارستان امام رضا (ع) (شاه رضای قدیم) حمله‌ور شدند و جنایت هولناکی در بخش اطفال این بیمارستان انجام دادند و دو کودک و شهید محمد منفرد که مدافع آن‌ها شده بود را به شهادت رساندند.

 در این فاجعه اسفباری که به وجود آوردند، شیشه‌ها شکسته و آجرها روی بچه‌ها افتاده بود. ماشین پرسنل بیمارستان که به عیادت اطفال آمده بودند را نیز به آتش کشیدند. فشار و اعتراض تهران به مقامات مشهد همچنان حوادث می‌آفرید. دوم دی‌ماه مجدد در جلوی منزل آیت‌الله شیرازی کشتار راه انداختند. هفتم دی‌ماه، استانداری به خاطر اینکه کارکنانش به مبارزان و انقلابیون پیوسته بودند به محاصره ارتش در آمده بود. مردم که فهمیدند، آن‌ها هم آمدند و ارتشی‌ها را محاصره کردند. ارتشی‌ها که متوجه شدند در محاصره مردم هستند فرار کردند. پرسنل استانداری به مردم پیوستند و همبستگی‌شان را اعلام کردند و همراه مردم راهپیمایی کرده و به منزل آیت‌الله شیرازی رفتند از و شانزدهم دی‌ماه 57 هم استاندار فرار کرد و ماه استاندار نداشتیم.
 
در پایان گفت‌وگو اشاره بفرمایید این صحنه‌های که شاهد بودید و عکس‌برداری و فیلم‌برداری کردید، مستند شده و برای اولین بار آن‌ها را کجا پخش کردید؟

12 بهمن‌ماه بختیار مانع ورود امام (ره) به ایران بود و در سراسر ایران علما متحصن شده بودند. ما هم در حرم مطهر تحصن داشتیم و برای نخستین بار فیلم‌هایم را در شام 12 بهمن‌ماه برای دوستان و آشنایان در تالار آینه به نمایش گذاشتم. همچنین اولین سالگرد 22 بهمن‌ماه حضرت امام (ره) از تمامی کشورها، مسئولان را دعوت کردند. چون سال اولی بود که مبارزانی از دیگر کشورها وارد ایران می‌شدند و روزی که به مشهد آمدند من فیلم‌هایم را برای آن‌ها به نمایش گذاشتم که بسیار تأثیرگذار بود.
 پس‌ازآن سال دیگرکسی برای این فیلم‌ها سراغم نیامد تا سال 85 که از دفتر رهبر معظم انقلاب به من زنگ زدند که یک نفر را از تهران می‌فرستیم با او همکاری داشته باشید و از شخصیت‌هایی که می‌شناسید به انقلاب پایدار مانده‌اند و سوابق درخشانی قبل انقلاب دارند را معرفی کنید. این‌طور شد که سال 85 یک مستند ساخته شد به نام آن روزهای ایران که من و چند نفر دیگر در این مستند وقایع مشهد را بازگو می‌کنیم و فیلم و عکس‌های مربوط به آن زمان هم‌زمان با تشریح وقایع گزارش‌شده است.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *