ترامپیسم؛ افول هژمونی آمریکا، نقدها و نظرها
علی اردکانیان پژوهشگر و مدرس دانشگاه در یادداشتی به واکاوی اقدامات اخیر ترامپ پرداخت و نوشت: اظهارات و اقدامات رئیس جمهور امریکا چه قبل و چه پس از پیروزی در انتخاباتِ پرچالش، با رقیب دموکراتش، منشأ نقدها و نظرهای گوناگون بوده است.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا را می توان -در حال حاضر- از منظر نظری، نقطه عطفی در تاریخ این کشور دانست، اما برای اظهارنظر در خصوص اثراتِ عملیِ افکار و اقدامات وی باید منتظر زمان ماند، هرچند در این زمینه نیز آینده پژوهی هایی در حال مطرح شدن است.
اظهارات و اقدامات رئیس جمهور امریکا چه قبل و چه پس از پیروزی در انتخاباتِ پرچالش، با رقیب دموکراتش، منشأ نقدها و نظرهای گوناگون بوده است.
از آنجا که در مدت اخیر مسأله ایران یکی از نقاط مورد تمرکز ترامپ بوده است، داشتن سطوح مختلف تحلیل از این اظهارات، اقدامات و نقدها و نظرها برای ما اهمیت پیدا می کند.
قرار گرفتن امریکا در یک نقطه عطف تاریخی (بخوانید پیچ تاریخی) به لحاظ نظری - در یک نگاه کلی می توان گفت ایالات متحده امریکا در دو بُعد داخلی و خارجی با مشکلاتی روبروست که روی کارآمدن ترامپ به آشکار ترشدن این چالشها منجر شده است.
در بُعد داخلی می توان به مخالفت شخصیت ها و گروههای ذی نفوذ با ترامپ؛ درگیریهای لفظی وی با رسانه ها، مواجهه بی سابقه با دستگاه قضایی و نظامیان و نظایر آن اشاره کرد که در آینده می تواند به پاشنه آشیل دولت جدید امریکا تبدیل شود.
اما در همین حال اتفاقات دیگری در حال وقوع است که می تواند به جایگاه هژمونیک امریکا در سطح بین المللی صدمات جدی وارد کند، صدماتی که امریکائیها سالها با استفاده از ابزارهایی همچون دیپلماسی عمومی در پی ترمیم آنها در نقاط مختلف جهان به ویژه منطقه خاورمیانه بوده اند.
بخش هایی از اظهارات اخیر ژوزف نای واضع نظریه قدرت نرم در قالب مقاله ای که در پایگاه تحلیلی، فارین افرز، Foreign Affairs به چاپ رسید می تواند مؤید افول نسبی هژمونی امریکا در سطح جهان باشد.
در این مقاله، ژوزف نای با اشاره به تفاوتهای نظم لیبرال حاکم بر جهان در قرن بیستم و قرن بیست و یکم به امکان ادامه رشد اقتصادهای نوخواسته ای مانند چین و هند به عنوان رقیب و کاهش سهم امریکا از اقتصاد دنیا تأکید می کند. وی همچنین با برشمردن مسائل جهانی مانند ثبات اقتصادی، تغییرات آب و هوا، ترورسیم، بیمارهای اپیدمیک و امنیت سایبری اذعان می کند که «امریکا دیگر قادر نخواهد بود به تنهایی به بسیاری از اهداف بین المللی اش دست یابد.» وی می گوید: «برای مثال ثبات اقتصادی بین المللی برای رفاه مردم امریکا حیاتی خواهد بود، اما امریکا مجبور خواهد شد برای حفظ این ثبات با دیگران همکار کند.»
نای در بخش دیگری از مقاله خود با اشاره به برخی توانائیهای امریکا می گوید: «... در مسائل فراملی، موفقیت، نیازمند همکاری با دیگران است، در چنین دنیایی، توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران، منبع اصلی قدرت است.»
چنانچه نظر برخی از صاحب نظران و پژوهشگران مسائل سیاسی و بین المللی در خصوص این نکته که جهانی سازی یک پروژه امریکایی است، را به عنوان یک پیش فرض بپذیریم، می توان گفت که پیروزی ترامپ در امریکا چه بسا نقطه عطفی در روند افول هژمونی امریکا در سطح جهان به حساب آید. نای در همان مقاله تأکید می کند: «انتخابات سال 2016 امریکا، نمایانگر واکنش پوپولیسی به جهانی سازی بود، پوپولیست ها نخبگان جهانی گرا را دشمن خود می انگارند و در واقع، برکشیده شدن پوپولیست ها در امریکا، اروپا و مناطق دیگر، آغازی است بر پایان جهانی سازی.»
این نظریه پرداز امریکایی در بخش دیگری از مقاله خود اشاره می کند که : «نقش واشنگتن در کمک به ثبات و توسعه دنیا، اکنون بیش از هز زمان دیگری حس می شود»؛ اما در پاسخ به این بخش باید گفت: هنگامی یک کشور می تواند نقش سازنده ای در حفظ ثبات و توسعه در دنیا ایفا کند که بر مشکلات داخلی فائق آمده و از یک انسجام مطلوب درونی برخوردار باشد و این در حالیست که وقایعی همچون تلاش برای فراهم شدن مقدمات جدایی ایالات کالیفرنیا از دولت فدرال امریکا و نیز تأیید فرمان همه پرسی جدایی مجمع الجزایر (پورتوریکو) از سوی فرماندار ریکاردو روسلو، حکایت از واقعیت دیگری دارد حکایتی که از زبان«رزابروکس»از مقامات سابق سیاست گذاری پنتاگون طی مقاله ای در مجله «فارین پالیسی» به خوبی بیان می شود: « دور نمای نافرمانی از رئیس جمهور از سوی فرماندهان ارتش ترسناک است، اما احتمال نافرمانی از دستورات نادرست وجود دارد، در کل، افسران ارتش برای حفاظت و دفاع از کشور سوگند خورده اند، به رئیس جمهور نه بگویند.
به هر روی با تکیه بر برخی نظریات مطرح شده با نگاه آینده پژوهانه می توان گفت: به نظر می رسد روند افول هژمونی امریکا در سطح جهانی که از قبل آغاز شده پس از ترامپ، با باز تولید اختلافات داخلی و بین المللی تسریع خواهد شد. همانگونه که پس از درخواست استقلال برخی ایالات از دولت مرکزی و مشکلات دیگر داخلی (بوآخیسم گواک) رئیس جمهوری آلمان در اظهاراتی درباره فرمان مهاجرتی ترامپ، خواستار آن شد تا اروپایی ها همسو با یکدیگر در برابر امریکا بایستند.
علی اردکانیان- پژوهشگر و مدرس دانشگاه
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *