چگونه از پلاسکو درس بگیریم
هنوز ثانیه ای از وقوع فاجعه پلاسکو نگذشته بود که مردم فیلم و تصاویر حادثه را منتشر کردند اما مسئولان مدیریت بحران از ظرفیت فضای مجازی برای هدایت افکار مردم به خوبی استفاده نکردند.
به گزارش گروه جامعه ،دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری واقتصاد دانش بنیان در یادداشتی از حادثه تلخ پلاسکو و همچنین تقویت کشور در زمینه پیشگیری از این حوادث گفت.
در یادداشت پرویز کرمی آمده است: حادثه دلخراش و تراژیک پلاسکو با تمام تلخی هایش تلنگری بود که بر ضعفهای تکنیکی و مدیریتیمان بیشتر واقف شویم -و با پرداخت هزینهای بس گزاف بفهمیم از کدام نواحی بیشتر آسیب پذیریم و از کدام جوانب بیشتر در خطریم.
این حادثه هشدار داد که کجاها باید خودمان را تقویت کنیم و در چه قسمتهایی باید توانمان را افزایش دهیم. هر عقل سلیمی مقدم بر آنکه دنبال مقصر بگردد و درصدد بربیاید تا گناه را گردن شخص یا اشخاصی بیندازد، سعی میکند با تامل و تدبر در حادثه بنگرد و فتور عملی و نظری را بشناسد و علتهای ناکامی را بفهمد. قطعا مدیران عالی کارگروههایی تشکیل دادهاند تا ضمن بازخوانی دقیق حادثه، ضعف و قوت همه جانبه «ما» را در مواجهه با ماجرای پلاسکو بررسی کنند و راه تکرار را بر مخاطرات احتمالی آینده ببندند. هم باید به پیشگیری فکر کرد، هم به مهار و مقابله و کاهش هزینه و هم...
اما آنچه به مجله و روش و منش ما مربوط میشود این است که باید در علم و فناوری مقابله با حوادث و سوانح دست به نوآوری و بهرهگیری از فناوریهای روزآمد بزنیم، خود را به روز کنیم و در مناسبسازی -یا به تعبیر وسیع کلمه فرآیند بومیسازی علم و تکنولوژی- گامهای جدی و موثر برداریم. مهمتر از همه اینها باید در دانشبنیان کردن خدمات مقابله با بحران (هر بحرانی) بکوشیم. پیش از اینها به تفصیل درباره دانش بنیان کردن «کالا و محصول» حرف زدهایم و ضرورت آن را یادآور شدهایم. حال باید تاکید کنیم که خدمات نیز باید دانشبنیان شوند. دانشبنیان شدن نهادهای مثل آتشنشانی، اورژانس، بیمارستان و... منحصر در تجهیزات اطفاء حریق، آمبولانس و... نیست.
به صرف ساختن یا وارد کردن تجهیزات مدرن و پیشرفته در این عرصه دانش بنیان نمی شویم. البته ضرورت مدرن شدن تجهیزات و ادوات را کسی انکار نمیکند و در این حادثه معلوم شد که در زمینه ادوات و تجهیزات کم و کسریهایی داریم، اما عرض ما این است که به صرف تجهیزات دانشبنیان نمی شویم. در واقع مفهوم دانشبنیان را باید وسیعتر دید و آن را به فرآیند و نگاه کلان و مدیریتی مربوط دانست.
در واقع همانطوری که سال 95 متفاوت از سال 45 است، پس مدیریت بحران ما هم باید به روز شود و با امکانات روز دنیا هماهنگ شود. اگر در سال 45 اتفاقی مشابه در تهران می افتاد، جز همسایه های محل وقوع حادثه از آن مطلع نمی شدند و جز خبرنگاران رسانه های رسمی کس دیگری نمی توانست اخبار حادثه را مخابره کند. در واقع بر توانایی یا ناتوانی مامورین دستاندرکار، مردم عادی واقف نمی شدند و از کم و کیف ماجرا هم سر در نمی آوردند. احتمالا بعد از بیست و چهار ساعت تازه از طریق روزنامه ها و رادیو می فهمیدیم چه شده و چه اتفاقی افتاده.
اما سال 95 مجهز به شبکه سایبرنتیک قدرتمندی است که می تواند هر خبری را در آن واحد بین مردم پخش کند. هنوز از شروع ماجرا ثانیهای نگذشته بود که مردم عادی، عکسها و خبرهای پلاسکو را برای هم مخابره کردند. سوال جدی اینجاست که آیا مدیریت بحران هم توانست از این امکان فوق العاده استفاده کند؟ آیا کسی به این فکر افتاد که مثلا با استفاده از تلگرام روی یا شبکه های مجازی روی رفتار مردم تاثیر بگذارد و از این طریق کارش را پیش ببرد؟ آیا با توجه به تعمیم گوشیهای هوشمند وقتش نرسیده که ما اپلیکیشنی مرتبط با حوادث و سوانح طراحی کنیم؟
من به یک اتفاق کوچک در این ماجرا اشاره می کنم تا قدرت شبکههای اجتماعی را بهتر ملتفت شویم. در اوج خبرهای ضد و نقیضی که مردم عادی -بیاعتنا به مراکز خبری رسمی- برای هم میفرستادند، خبری آمد که سازمان انتقال خون نیاز به خون دارد. چند دقیقه بعد عکسهایی از مراکز اهداء خون به دستمان رسید که نشان می دادند مردم، مشتاقانه و همدلانه هجوم بردهاند برای انتقال خون. در صورتیکه هیچ اعلان رسمی برای این کار نشده بود و نیازی هم نبود. آیا مدیریت بحران نباید قدر این فضای مجازی و سایبرنتیک را بداند؟ جدای از شبکههای اجتماعی، دنیای دیجیتال پیشرفت عظیمی کرده. حالا هر مدیری میتواند از راه دور بهطور هوشمند سازمانش را اداره کند و بر اتفاقاتی که میافتد اشراف داشته باشد. ما میتوانیم از هندوستان، محتوی یخچالمان را در -فی المثل- انگلستان ببینیم و کم و کسریهایمان را از همین راه دور تامین کنیم.
حتی علم به جایی رسیده که ساختمان های هوشمند طراحی کرده و ما بیآنکه نیازی به دخالت مستقیم داشته باشیم، می توانیم با نظارتی عالیه، در ایمنی خانه و محل کارمان بکوشیم.
حتی خانه های قدیمی را نیز میتوان با صرف هزینهای نهچندان زیاد به خانههای هوشمند بدل کرد. با استفاده از فناوری امروز میتوانیم ضعفها و مشکلات ساختمان را هم بفهمیم...
سیمولاتور که در اصل مربوط به آموزش خلبانی بود، امروز به دیگر عرصه ها هم آمده. با برگزاری مانورها و بازسازی شرایط واقعی در دنیای مجازی میتوانیم بفهمیم چند مرده حلاجیم. اگر مثلا سیمولاتور آتشنشانی طراحی کنیم، آن وقت بهتر میفهمیم در کجاها مشکل داریم و در چه شرایطی از اطفاء حریق باز میمانیم. یک معنای بومی کردن فناوری این است که خودمان را با جغرافیای طبیعی و فرهنگی زاد و بوممان هماهنگ کنیم. مثلا در جنوب شهر کوچهها باریکند و عملا امکان استفاده از ماشینآلات عظیم وجود ندارد. برای همین هم ناچاریم متناسب با این جغرافیا ادواتی طراحی کنیم و بسازیم که در عمل امکان اطفاء حریق و نجات قربانیان حادثه افزایش یابد، نه کم شود. احتمالا تقویت واحد «تحقیق و توسعه» میتواند ایدههای دانشبنیان و کمهزینه و مفیدی را جذب کند...
در کنار اینها بحث آموزش مبتنی بر فناوریهای جدید را نیز باید جدی گرفت. آموزش غیرمستقیم، جذاب و عالمانه میتواند روی رفتار شهروندان تاثیر بگذارد و هزینههای حادثه را کاهش دهد. تصور کنید اگر این همه مردمی که دور پلاسکو جمع شده بودند، جلوتر میدانستند چه باید بکنند و چه نباید بکنند حتما هم تلفات کمتر میشد و هم از عمق حادثه کاسته میشد...
در مقوله دانشبنیان، فرهنگسازی در کنار هنر را نباید دستکم گرفت. به خصوص هنر سینما میتواند به ما بفهماند که در برابر زلزله، آتشسوزی، سیل، سونامی، آتشفشان، جنگ، مریضی و حوادث غیرمترقبه دیگر، چقدر احساسی رفتار میکنیم و چقدر عاقلانه. آتشنشانهای خبره دنیا معتقدند که بعد از فیلم «آسمانخراش جهنمی» هم رفتار مردم در چنین سوانحی بهتر شد و هم مامورین بر اوضاع مسلطتر شدند. در این یادداشت فرصت پرداختی به همه جنبههای دانشبنیان نیست. نخبگان و سرآمدان خود بهتر میدانند که چقدر میتوانند طرحهای نو بدهند و به اتفاقات نو فکر کنند...
ما فقط خواستیم به بهانه این حادثه تلخ تذکر دهیم که با دانشبنیان کردن کالا و خدمات مربوط به سوانح و بحرانها میتوانیم به «اقتصاد بحران» هم فکر کنیم. یعنی الزاما نباید هزینه کنیم یا روی دست دولت و مردم هزینه بگذاریم، بلکه اتفاقا «دانشبنیان» تا قبل از بروز حادثه میتواند گردش مالی قابل اعتنا داشته باشد و برای صاحبان این اقتصاد درآمد بیاورد. این درآمد حلال است و نفع عامه را در پی دارد. یعنی هم صاحبان کالا و خدمات دانشبنیان سود میبرند، هم مردم و هم حکومت. ما باید از حوادث و اتفاقات درس بگیریم و نهتنها راه تکرار بر خطرها ببندیم، بلکه تهدیدهای احتمالی آینده را -هرچه که باشند- به فرصت بدل کنیم؛ به یک فرصت دانشبنیان که همه بر سفره آن بنشینند و سود ببرند. سلامت مردم و عزیزانمان هم حفظ شود.
خداوند قربانیان حادثه اخیر را بیامرزد، به خانوادههایشان صبر بدهد، مقام جانفشانان آتشنشانان دلیر و شجاع ما را بالا ببرد و به بازماندگان قهرمانان ملی صبر و اجر دهد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *