صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

یک مشت خاک و یک پرچم سرخ؛ همه گنجینه‌های یک شهید+عکس

۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۲:۲۳
کد خبر: ۲۷۰۹۸۰
شهید مدافع حرم مسلم خیزاب، فرمانده گردان یازهرا (س) بود که مهرماه ۱۳۹۴ در دفاع از حریم اهل بیت به شهادت رسید؛ حالا از مسلم خیزاب یادگاری به نام محمدمهدی مانده است و خاطراتی که قرار نیست به این زودی‌ها رنگ ببازند.
به نقل از جوان، شهید مدافع حرم مسلم خیزاب، فرمانده گردان یازهرا(س) بود که مهرماه 1394 در دفاع از حریم اهل بیت به شهادت رسید. حالا از مسلم خیزاب یادگاری به نام محمدمهدی مانده است و خاطراتی که قرار نیست به این زودی‌ها رنگ ببازند. آقا مسلم همسر همراهی دارد که به وصیت او همیشه و همه جا روبند می‌زند و ثانیه به ثانیه زندگی‌اش را به یاد مسلم گره زده است. اعظم رنجبر همسر و محمدمهدی فرزند شش ساله شهید اکنون گنجینه‌ای از یادگاری‌های شهید خیزاب را در خانه‌شان فراهم آورده‌اند که ارزش و عیاری به اندازه یاد و خاطره یک شهید دارد.

یک آپارتمان در محله کاوه اصفهان که مکان زندگی همسر و فرزند یک شهید است، چند وقتی می‌شود که تبدیل به موزه‌ای خانوادگی شده است. این موزه را یک مادر و کودک شش ساله برای دل خودشان ایجاد کرده‌اند تا همیشه یاد عزیزشان باشند. شهیدی که تنها متعلق به خود و خانواده‌اش نبود و دغدغه دیگران را داشت. چنانچه جان خویش را در عین جوانی و اوج بالندگی در جبهه مقاومت اسلامی فدا کرد.



اعظم رنجبر همسر شهید مسلم خیزاب که یک‌سالی می‌شود به وصیت این شهید جز با روبند در هیچ انظاری مشاهده نشده است، در خصوص «گنجینه‌های شهید خیزاب» می‌گوید: هر روز من و محمدمهدی در حالی چشم باز می‌کنیم که هال خانه‌مان دربست در اختیار آقا مسلم است. یک طرف لباس‌هایش پشت ویترین قرار دارند، طرف دیگر مشتی از خاک مزاری که در آن دفن شده است و سمت دیگر پرچم سرخی که 40 روز بر مزار شهید خیزاب نصب شده بود. هر کدام از این وسایل دنیایی حرف برای خود دارند. حتی برای کسی که اولین بار آنها را می‌بیند  چه برسد به من و محمد مهدی که با خاطرات آقا مسلم زندگی می‌کنیم.

«گنجینه‌های شهید مسلم خیزاب» گاهی بازدید عمومی هم دارد. یک وقت‌هایی اگر از نهادهای معتبر مثل بسیج دانشجویی یا سازمان‌های دیگر بخواهند با خانواده شهید دیدار داشته باشند، از این گنجینه نیز بازدید می‌کنند و خود همسر شهید توضیحات لازم را به آنها می‌دهد. همان طور که در گفت‌وگو با ما بخش‌های مختلف گنجینه را شرح داد.

همسر شهید می‌گوید: در معرض دید گذاشتن یادگاری‌های شهید خیزاب فکر محمد مهدی بود که خیلی دلتنگ پدرش می‌شود و می‌خواست به نوعی یادگاری‌های او همه جای خانه جلوی چشمش باشند. پسرم خیلی وقت‌ها روزی چند بار تمام عکس‌های پدر را از آلبومش در می‌آورد و روی زمین می‌چیند. البته خودم هم توی فکرم بود چنین کاری را انجام دهم. اما به هرحال محمدمهدی استارت کار را زد و از همان وقت شروع کردیم به چیدن وسایل شهید در ویترین‌ها و جای جای خانه.

در خانه این مادر و فرزند به هرجا که نگاه می‌کنی نشانی از شهید خیزاب خواهی یافت. یا تصویر اوست یا یکی از البسه و کارت شناسایی و میز تحریر و لباس‌های فرم و ورزشی و. . . میز کار شهید خیزاب که اغلب شب‌ها روی آن کار می‌کرد و یادداشت برداری می‌کرد، در گوشه‌ای قرار داده شده است. همسرشهید در توضیح بیان می‌دارد: با دیدن وسایل روی این میز می‌توان به نکاتی از زندگی شهید دست یافت. اول اینکه همیشه عکس بنده و محمدمهدی کنار دستش بود که نشان از عشق و عاطفه یک شهید به خانواده‌اش دارد. تصویر حضرت آقا هم روی این میز بود که نشان از ولایتمداری ایشان دارد. نهایتاً اینکه او در میز کارش همیشه یک چفیه داشت و نشان می‌داد که تا چه میزان روحیه شهادت طلبی دارد.

پشت یک ویترین مقداری خاک دیده می‌شود و یک پارچه قرمز. از همسر شهید می‌خواهیم در خصوص آنها توضیح دهد. وی می‌گوید: وقتی می‌خواستند پیکر مطهر شهید خیزاب را دفن کنند من خواستم تا کیسه‌ای از خاک مزارش را به من بدهند. پرچم دور تابوت را هم برداشتم و البته پارچه قرمزی که 40 روز بر مزار شهید بود را به شکل لاله طراحی کردم و کنار خاک تربتش قرار دادم.

نظرات بازدیدکنندگان

بازدیدهایی که برخی از افراد از گنجینه‌های شهید مسلم خیزاب داشته‌اند، باعث شده نظرات جالبی را در این خصوص ارائه دهند. همسر شهید نقل قولی از دانشجویان دانشگاه شهرداری دارد که پایگاه بسیج شان را به نام شهید مسلم خیزاب نامگذاری کرده‌اند. یکی از این دانشجوها اظهار می‌دارد: «به نظر بنده که کار خیلی خوب و ایده جالبی است. آدم با زندگی شهید آشنا می‌شود که چطور آدمی بود. مخصوصاً اینکه بدون هیچ مطالعه‌ای می‌توانیم بدانیم او اهل ورزش بوده، چه شهیدی را دوست داشته و نظم و ولایتمداری‌اش به چه شکلی بوده است.»
چیدمان گنجینه شهید خیزاب به نوعی است که می‌توان آن را به بخش ولایتمداری، بخش ورزش، بخش وصیتنامه، بخش نگاه شهید به شهدا و. . . تقسیم کرد. همسر شهید می‌گوید: سخن و رفتار شهدا را نمی‌شود تمامش را با سخنرانی تفهیم کرد. گاهی هم می‌شود از دیگر وسایل ارتباطی مثل بینایی و حسی استفاده کرد، اما همه چیز باید در آن گنجانده شود.

انگشترهای سرخ

از همسر شهید می‌خواهیم به صورت اجمالی بخش‌های مختلف گنجینه را توضیح دهد. ایشان با ارائه تصاویر متعددی بیان می‌دارد: بنده سعی کردم در هر قسمتی از این گنجینه لباسی از خود شهید بزرگوار بگذارم. در یک قسمت تسبیح، در یک قسمت پلاک و انگشتر‌هایش که به خون ایشان آغشته شده و لباس‌هایی که با خونش سرخ شده‌اند. قسمتی دیگر کارنامه‌های شهید خیزاب از دوران ابتدایی تا مقطع کارشناسی را گذاشتم. کت و شلوار و کفش‌ها و دمپایی احرام و چکمه‌های رژه و جوراب که دورش را خودش کش انداخته بوده در ویترین دیگری گذاشتم. همه این تصاویر و وسایل به نوعی با شهید خیزاب ارتباط دارند. مثلاً این عکس کوچک قاب شده که حضرت آقا پرچم به دستان مبارک امام زمان(عج) می‌دهند را آقا مسلم خیلی دوست داشتند و با دستان خودشان این قسمت که بالاترین قسمت منزلمان بود نصب کردند. این تابلوی کوچک هم جزئی از گنجینه‌های ایشان است.

در قسمت دیگری از منزل شمشیر رژه‌ای دیده می‌شود که گویی شهید خیزاب در مراسم مختلف از آن استفاده می‌کرد. همچنین قرآنی که شهید هر شب 100 آیه از آن را قرائت می‌کرد نیز دیده می‌شود. دستنوشته‌های شهید، عکس، سجاده، جانماز، کلاه، دستکش، لباس‌های ورزشی و. . . هم هستند. اما این بین یک عروسک جلب توجه می‌کند. همسر شهید می‌گوید:

سال‌ها قبل با آقا مسلم سوریه رفته بودیم. هنوز بچه نداشتیم. بنده آزمایش و سونو داده بودم. نشان داده بود که باردار نیستم. آنجا در حرم حضرت رقیه(س) سرم را خم کردم روی پاهایم و خوابم برد. در عالم رؤیا سید بزرگواری را دیدم که بچه هفت ماهه‌ای را به من داد و گفت اسم ایشان محمد مهدی است و برای شماست. وقتی از خواب بیدار شدم این عروسک کنارم بود. آقا مسلم از خادم‌ها پرسید و گفتند هدیه حضرت رقیه(س) است و آقا مسلم خیلی این عروسک را دوست داشت. از سوریه که برگشتیم دو هفته بعد دکتر رفتم و گفتند خانم شما چهار ماهه باردار هستید. گفتم آزمایش و سونو نشان نداد و در ضمن علائم بارداری را هم نداشتم. گفت آزمایش اشتباه نشان داده است. به هرحال خواست خدا بود که محمدمهدی در روز نیمه شعبان و تولد حضرت مهدی به دنیا آمد. البته هفت ماهه متولد شد. ازدواج ما هم در شب نیمه شعبان بود.

تصویری از حجت‌الاسلام علی شیرازی مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه که برای اولین بار سلام مقام معظم رهبری را به خانواده شهید رسانده و محمدمهدی به همین دلیل او را دوست دارد، در میان گنجینه شهید مسلم خیزاب قرار داده شده و همسر شهید تأکید دارد به معرفی این بخش بپردازیم تا کسانی که حجت‌الاسلام شیرازی را با یک روحانی نما اشتباه گرفته‌اند، متوجه اشتباه خود شوند و مراقب قضاوت‌هایشان باشند.

گنجینه‌ای متعلق به همه

به هرروی اگر شهید متعلق به همه مردم کشورمان است و امام خمینی(ره) هم فرمودند مزارشان زیارتگاه اهل یقین خواهد بود، قاعدتاً یادگاری‌های برجای مانده از شهدا نیز اگرچه در یک منزل شخصی باشند، تعلق خاطری برای همه ما دارد.

گنجینه‌های شهید خیزاب فقط البسه و کیسه‌ای خاک و پارچه‌ای قرمز نیست، گنجینه‌های او یاد و خاطره و راه و رسم زندگی است که با دیدن یادگاری‌هایش به خوبی درک خواهیم کرد. گنجینه‌های شهدا تاریخی از مردانگی و شرف است که بعد از خود برجای می‌گذارند.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *