صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آقای استاندار! آقا نادر خانه دارد اما ۳ متر و ۷۵ سانت+عکس

۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۳:۵۰
کد خبر: ۲۶۸۴۷۹
نادر مردی میانسال است که در منطقه ۱۸ تهران در خانه‌ای به مساحت ۳ متر و ۷۵ سانتی‌متر سکونت دارد تا باخانمان بودن او مهر تاییدی باشد بر اینکه در تهران بی‌خانمان نداریم.
به نقل از تسنیم، چهارشنبه شب گذشته به همراه برخی مسئولان شهری و اهالی رسانه به همت قرارگاه امام رضا(ع) توری برای بازدید از معضلات اجتماعی و کلونی‌های فقر و نیازمندی در منطقه 18 تهران برگزار شد.



در بازدید از یکی از این کلونی‌ها که در فضایی شبیه یک گاراژ در مجاورت محله باغ پنبه منطقه 18 تهران ساخته شده بود چند ده خانواده در اتاقک‌هایی فقیرانه که سخت است نام خانه را بشود برای آنها به کار برد، در حداقل امکانات و در اوج مشکلات زندگی می‌کنند.

زمانی این کلونی کوره آجرپزی بوده و حالا با از رونق افتادن این کوره‌ها، مالک سال‌هاست که در این زمین اتاقک‌هایی ایجاد کرده تا مأوای عده‌ای باشد که شاید بودن در این کلونی، اوج توان و قدرت مالیشان بوده است.

تنها کافی است که ندایی به هر یک از صاحبان این بیغوله‌ها داد و گوش شنیدن درد دل‌هایشان را داشت تا از اوج فقر و فاقه آنها خبردار شد.

یکی از ساکنان این کلونی نادر است؛ سالمندی 55 ساله. حالا او برای آنکه بی‌خانمان نباشد و حرف استاندار تهران بر زمین نیفتاده باشد، بی‌خانمان نیست و در خانه‌ای ساکن است؛ خانه‌ای با عرض 1/5 متر و طول 2/5 متر. نادر در این خانه ساکن است و بی‌خانمان نیست. نادر در این خانه به معنی واقعی طول و عرض توجه دارد. او برای آنکه در این خانه بتواند سر بر بالین بگذارد فقط در یک جهت خانه می‌تواند درازکش باشد. سمت خوابیدن نادر، طول خانه نادر است و عرض خانه سمت دیگر است که از قد نادر کوتاه‌تر است.

نادر بی‌خانمان نیست؛ او خانه‌ای به مساحت 3 متر و 70 متر دارد. نادر شهرستانی کوچ کرده از روستاهای کشور به تهران هم نیست. از قضا نادر، این مرد 55 ساله تهرانی که حالا سال‌هاست در این کلونی فقر و استضعاف زندگی می‌کند، سال‌های پیشتر دوران پربیا و برویی هم در تهران داشته است.

نادر  می‌گوید از یادگاران لشکر 28 کردستان است و مهر افتخار سال‌ها جهادگری را هم بر ناصیه دارد اما سال‌ها قبل و با ابتلای مادر به بیماری سرطان، او که ناشر هم بوده است ده‌ها میلیون از سرمایه زندگی را خرج سلامت مادر می‌کند ولی چرخ روزگار بر آن مدار می‌گردد که هم مادر می‌رود و هم مال.

او در این کلونی به تنهایی در سختی و تنگنا در خانه‌ای اجاره‌ای، با مساحت کمتر از 4 متر زندگی می‌کند.

نادر حالا پیک موتوری است و قوت لایموت خود را با موتوری زهوار دررفته می‌جوید و آرزومند آن است که شاید با وامی کوچک موتورش را نونوار کند و بتواند جور زندگی را بهتر عهده‌دار باشد.

زندگی یک خانواده 4 نفره در کمتر از 20 متر

در این کلونی یکی از همسایه‌های نادر البته از نعمت داشتن دو اتاق بهره‌مند است. مردی میانسال با همسر و دو فرزندش؛ پسری شاید 10 ساله و دختری 4 ساله؛ مهدی و مریم.



پدر از بیکاری و فقر و مریضی نالان است. از دنیایی که سر سازگاری با آنها نداشته نالان است، مرد در همین محله نظافتکار است و روزی خود و خانواده‌اش را از این طریق می‌جوید‌ اما مهدی این پسر در آستانه نوجوانی، کودکی خود را نذر خانواده کرده است.

مهدی با آن قد و قواره و دست‌های کوچک، حالا دستگیر پدر شده است. او دو سالی است از ته فقر و گرفتاری، صبح‌ علی‌الطلوع بیرون می‌زند و هر روز با طی مسیری طولانی، خود را به اطراف میدان خراسان می‌رساند تا پس از دو سال پادویی، با چرخ‌کاری در خیاطی و با کار از 7 صبح تا 7 شب، ماهی پانصد هزار تومان حقوق بگیرد و به جای سرباری خانواده، موجب سرافرازی خانواده باشد.

مهدی آنقدر کار دارد و دلنگران سوزن‌هایی است که بر پارچه می‌زند تا کج و خطا نشود، که نداند برخی از ذخایر انقلاب در این کشور چیزی حدود پانصد برابر او، حقوق را حق خود می‌دانسته‌اند و یک ناهار و نمازشان دو برابر حقوق ماهانه مهدی می‌ارزیده است.

مهدی که فرصت کودکی نداشته، فرصت تحصیل هم نداشته و فقط به کاری برای کمک به معیشت خانواده می‌اندیشیده است. او یک پسر بی‌سواد است که شعری را از حفظ ندارد. او در مهر 95 فرصت نداشت در دوران پسابرجام، به سوال مهر بیندیشد تا بداند از کجا خشونت نشأت گرفته است و چگونه عده‌ای خشونت را می‌آموزند. در برابر خشونت چگونه باید ایستادگی کرد. چگونه می‌توانیم کشوری داشته باشیم، جامعه‌ای داشته باشیم دارای رحمت اسلامی و نبوی و چگونه می‌توانیم جوامع منطقه و جهان را از خشونت برهانیم.

اما او می‌داند که خانواده‌اش از بیمه بی‌بهره هستند و با آنکه مهدی عارضه باد فتق دارد، خانواده‌اش قادر بر آن نبوده‌اند که دنبال درمان تک پسرشان باشند.

مهدی هم‌اکنون نیازمند همت عالی خیرین است.

اینجاست که گاهی تعبیری که مسئولان از بی‌خانمان و گرسنه دارند با آنچه مردم می‌پندارند متفاوت می‌شود چرا که استاندار تهران گفته بود در تهران بی‌خانمان و گرسنه «به آن معنی» نداریم و نادر مرد سالمند 55 ساله و مهدی پسر 10 ساله بی‌اطلاع از این تعاریف، در ته فقر و فاقه، روز و شب‌ها را به سر می‌کنند.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *