صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

لیگ 18 تیمی و این همه تغییر؟/ تجارت انتخاب‌های غلط!

۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۲:۲۲
کد خبر: ۲۶۸۲۸۹
دسته بندی‌: ورزشی ، فوتبال
چرا نظرمحمدی می‌تواند بدون بودجه تیم خوب ببندد اما بقیه نمی‌توانند؟ پاسخ به این سوال خیلی از ابهامات را برطرف می‌کند.
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی ، همین چند دقیقه پیش بود که خبر استعفای نظرمحمدی  مربی موفق سپیدرود منتشر شد. مربی‌ای که امسال با تیم زیر خط فقرش، بهترین نتایج را کسب کرد و نشان داد که موفقیت فقط به بودجه نیست بلکه هنر در بستن یک تیم یکدست است.

اتفاقی که در اکثر تیم‌های لیگ شاهدش نبودیم. در حقیقت آماری که از میزان تعویض مربیان در لیگ یک منتشر شده ،خیره کننده است. 12 تیم از 18 تیم حاضر در مسابقات لیگ دسته اول تا الان به تعویض سرمربیان خود دست زده‌اند و اگر استعفای نظرمحمدی عملیاتی شود سیزدهمین تیمی هم که مربی خود را تغییر داده به این آمار اضافه می‌گردد.

اما سوال اصلی اینجاست. آیا مدیران باشگاه‌ها در لیگ دسته اول واقعا بلد نیستند چگونه مربی انتخاب کنند که این همه مربی را تغییر می‌دهند؟ آیا واقعا مدیران لیگ دسته اول ما تا این اندازه عجول هستند که پای مربیان خود نمانند؟ آیا واقعا سطح مسابقات در این لیگ تا این اندازه بالاست و رقابت‌ها تا این اندازه نزدیک است که شاهد چنین تلفات! جمعی سنگینی هستیم؟ باید در مورد حواشی مرتبط به این موضوع در لیگ به چند نکته اشاره کرد.

بعضی از این برکناری‌ها در حقیقت استعفا بوده‌اند و در اعتراض به شرایط مالی نامناسب باشگاه‌ها، صورت گرفته‌اند. محمود فکری ، مهدی پاشازده و همچنین نظرمحمدی در تیم صدرنشین سپیدرود را می‌توان به عنوان مثال این مدعا اسم برد.

از طرف دیگر برخی از این جدایی‌ها در واکنش به نتایج ضعیف تیم بوده. جدایی اکبر میثاقیان از بادران شاید بزرگترین مثالی باشد که بتوانیم برای این دسته از مربیان بیاوریم. با آن همه هزینه که بادران انجام داد نتایجی که میثاقیان کسب کرد مطلوب نبود. بودند دیگرانی هم که نتایج ضعیف‌شان را پای مشکلات مالی تیم‌ها نوشتند و اگر از آنها بپرسی که چرا دیگر روی نیمکت تیم خود نیستند از این حرف می‌زنند که به خاطر مشکلات مالی تیم، استعفا داده‌اند.

در این میان اما یک عنصر مغفول هست که باید مورد توجه قرار بگیرد. شاید «تجارت انتخاب‌های غلط» برای این مورد عنوان بهتری است. دیده شده و پیش آمده که یک باشگاه، ابتدا با نام یک مربی بزرگ بازی کرده و او را به تیمش آورده اما بعد از مدتی کوتاه شرایطی را ایجاد کرده که مربی مطرح ناچار شده جدا شود. بعد از این مورد در حالی که تیم هنوز مربی نداشته مدیرعمل و نزدیکان تا می‌توانند بازیکنان مختلف و گران قیمت را از دلال‌های دستچین شده جذب می‌کنند و بعد که تیم را بستند آنوقت یک مربی دیگر می‌آورند. مربی جدید هم اگر بتواند یکی دو دستیار و بازیکن با خودش می‌آورد تا از این نمد یک کلاه کوچکی هم نصیبش شود و بعد تیم وارد مسابقات می‌شود.

مدیرعامل خیلی راحت ادعا می‌کند که در غیاب مربی سرشناس ناچار بوده تیم را ببندد. سرمربی جدید هم می‌گوید وقتی به تیم آمده که تیم بسته شده!

انتخاب مربیان گرانقیمت و پرحاشیه، یکی دیگر از دلایلی است که باشگاه‌ها تلفات زیادی دادند. وقتی مربی هم گران است و پر حاشیه و هم نتیجه نمی‌گیرد چرا نگهش دارند؟ با هم به سپیدرود نگاه کنید که با وجود ارزان بسته شدن و مشکلات مالی فراوان بهترین نتایج را گرفت. حالا به این فکر کنید که این همه مربی که به خاطر مشکلات مالی استعفا داده‌اند و تیم‌هایشان نتیجه نگرفته چه تفاوتی با نظرمحمدی داشتند؟ تفاوت در نحوه جذب بازیکن بود و بس. چرا نظرمحمدی می‌تواند بدون بودجه تیم خوب ببندد اما بقیه نمی‌توانند؟ پاسخ به این سوال خیلی از ابهامات را برطرف می‌کند.

کاش در لیگ یک نظارتی در کار بود. اینکه چرا یک مدیرعامل تیم موفق کادرفنی را کنار می‌گذارد مربی اسمی را می‌آورد و با او نمی‌بندد و بعد هر که را دلش خواست جذب می‌کند! کاش یکی بود که بر مدیران و مربیان لیگ یکی و لیگ‌های پایین‌تر و حتی بالاتر نظارت می‌کرد تا مشخص شود دلیل گران شدن بسیاری از این بازکنان و مربیان چیست؟

اگر بیش از 60 درصد تیم‌های لیگ دسته اول مربیان خود را تغییر داده‌اند، یکی از دلایلش این است که متاسفانه در فوتبال ایران مبحثی داریم به نام تجارت انتخاب‌های غلط! تجارتی که باعث می‌شود عده‌ای از انتخاب‌های غلط سود ببرند. سودهایی که البته کم هم نیست و واقعا نجومی است. این همه بازیکنی که فقط نیم فصل در تیم‌های لیگی ما دوام می‌آورند و پولی می‌گیرند و می‌روند، بزرگترین شاهد این مدعا هستند.

نوشته از هومن جعفری

اتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *