قصه یک زن زباله دزد و مافیای پسماند تهران+عکس
شمایلش از دور به مرد چهارشانه ای میماند که کلاهی بر سرگذاشته و به دنبال لقمه نانی سطلهای زباله شهر را زیر و رو میکند؛ پیراهن بلند مردانه، دستکش های ضخیم، کلاه لبه دار، ماسک، عینک و شلوار گشادش شک برخی چون مرا بر میانگیزد.
به نقل از شهرفردا، هراسان از تاکسی پیاده می شوم. صدایش می کنم. اولش می ترسد و پا به فرار می گذارد اما می گویم صبر کن خبرنگارم، کاری ندارم، فقط می خواهم قصه زندگیت را برایم بگویی. نفس هر دو مان به شماره می افتد. دلش برایم می سوزد و می گوید" خوبی دخترجان. تو رو خدا برایم مشکل درست نکن. من چند بچه یتیم دارم. باید برایشان نان ببرم".
با لبخند نگاهش می کنم. می گویم کاری ندارم فقط می خواهم قصه دلت را برایم بگویی و من برای مردم. بالاخره قبول می کند. می نشینید و سفره دلش را باز می کند. 5 خواهر و بردار دارد. 9 ساله بوده که به یک مرد 40 ساله شوهرش می دهند. 15 ساله که می شود اولین بچه اش را به دنیا می آورد. شوهرش نان خشک می فروخته و درآمد ناچیزی داشته است. به همین علت تصمیم می گیرند به تهران بیایند تا درآمد بیشتری کسب کنند. شهری که هیچ وقت با آنان مهربان نبود. فرزند اولشان را در اثر تصادف از دست می دهند. چند سال بعد هم شوهرش در اثر بیماری از دنیا می رود و او می ماند و چهاربچه قد و نیم قد.
خلاصه اینکه مجبور می شود برای کار به خانه های مردم برود. اما هر جا که می رفته مشکلی برایش پیش می آمده و در نهایت مجبور شده که در کارخانه ای اطراف تهران کار کند. چند سالی آنجا می ماند اما کارخانه هم تعطیل می شود و باز هم به اجبار وارد کارهای خانگی می شود اما درآمدش کفاف زندگی را نمی دهد. تا اینکه یک روز یک نفر به او پیشنهاد کار جدیدی می دهد. می گوید در عوض پیدا کردن و فروختن زباله خشک روزانه 100 هزار تومان به او پول می دهد.
پیشنهاد دندان گیری است. قبول می کند و از همان روز می شود زباله دزد! برای اینکه کسی اذیتش نکند مجبور می شود با لباس مردانه تردد کند و از صبح تا شب لابه لای زباله ها را بگردد تا لقمه نانی بیاورد. اما راضی است. می گوید " شب که می شود زباله های جمع شده را به همراه دیگر زباله دزدها به سوله های جنوب شهر می برد و پولش را می گیرد. زباله را به شهرداری تحویل نمی دهد. دلالان آنها را تحویل می گیرند. کارشان غیرقانونی است. یک بار از همکارانش شنیده که اینها برای خودشان مافیا هستند.
برخی را خریده اند و مزد و مواجیر تمام کسانی که به پسماند مربوط می شوند را هم می دهند. برای همین است که به راحتی در شهر تردد می کنیم و کسی هم کاری به کارمان ندارد. روزانه صدها تن زباله جمع می کنیم و به سوله ها می بریم. آنها هم این زباله ها را به کارخانه ها و تولیدی ها می فروشند. مخصوصا کاغذ و بطری از همه با ارزش تر است و طرفدار بیشتری دارد". حرفش که تمام می شود راهش را می کشد و می رود. بی خدافظی.
تنها این زن نیست. می گفت زنان مثل من زیادند. یعنی زباله دزدی در تهران همانند اعتیاد، کارتن خوابی، دستفروشی و دیگر معضلات اجتماعی روز به روز در حال افزایش است و در این بین سازمان مدیریت پسماند شهرداری که مسئول رسیدگی مستقیم به این موضوع است پاسخی ندارد که بدهد.
جعفری مدیرعامل این سازمان پس از پیگیری های مکرر خبرنگار شهرفردا می گوید که وقت حرف زدن درباره چنین موضوعی را ندارد و مدیر روابط عمومی هم پاسخگو نیست. این در حالی است که روزانه در حدود یک میلیارد و 500 میلیون تومان صرف جمع آوری زباله ای می کند که عایدی چندانی برایش ندارد و در مقابل مافیای طلای کثیف کرور کرور پول را به جیب می زند و هر روز بزرگ و بزرگتر می شوند.
گفته می شود افزایش نرخ مزایده ای که سالانه سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران برای جمع آوری پسماند به پیمانکارانش اعلام می کند از دلایل اصلی است که سبب شده تا پیمانکاران نیز برای کاهش هزینه ها و افزایش درآمد دست به جمع آوری غیرقانونی زباله بزنند.
موضوعی که گفته می شود برخی از مدیران این سازمان از آن باخبرند اما تمایلی به پاسخگویی در خصوص ان ندارند. آنان حتی به این پرسش پاسخ ندادند که چگونه پیمانکاران خود را انتخاب می کنند. زباله های بازیافتی که جمع آوری می کنند به کجا می برند و چقدر از آن درآمد دارند. اصلا کی قرار است با زباله دزدان برخورد کنند و چندین سوال دیگر که همچنان برای همه بی پاسخ مانده است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
با لبخند نگاهش می کنم. می گویم کاری ندارم فقط می خواهم قصه دلت را برایم بگویی و من برای مردم. بالاخره قبول می کند. می نشینید و سفره دلش را باز می کند. 5 خواهر و بردار دارد. 9 ساله بوده که به یک مرد 40 ساله شوهرش می دهند. 15 ساله که می شود اولین بچه اش را به دنیا می آورد. شوهرش نان خشک می فروخته و درآمد ناچیزی داشته است. به همین علت تصمیم می گیرند به تهران بیایند تا درآمد بیشتری کسب کنند. شهری که هیچ وقت با آنان مهربان نبود. فرزند اولشان را در اثر تصادف از دست می دهند. چند سال بعد هم شوهرش در اثر بیماری از دنیا می رود و او می ماند و چهاربچه قد و نیم قد.
خلاصه اینکه مجبور می شود برای کار به خانه های مردم برود. اما هر جا که می رفته مشکلی برایش پیش می آمده و در نهایت مجبور شده که در کارخانه ای اطراف تهران کار کند. چند سالی آنجا می ماند اما کارخانه هم تعطیل می شود و باز هم به اجبار وارد کارهای خانگی می شود اما درآمدش کفاف زندگی را نمی دهد. تا اینکه یک روز یک نفر به او پیشنهاد کار جدیدی می دهد. می گوید در عوض پیدا کردن و فروختن زباله خشک روزانه 100 هزار تومان به او پول می دهد.
پیشنهاد دندان گیری است. قبول می کند و از همان روز می شود زباله دزد! برای اینکه کسی اذیتش نکند مجبور می شود با لباس مردانه تردد کند و از صبح تا شب لابه لای زباله ها را بگردد تا لقمه نانی بیاورد. اما راضی است. می گوید " شب که می شود زباله های جمع شده را به همراه دیگر زباله دزدها به سوله های جنوب شهر می برد و پولش را می گیرد. زباله را به شهرداری تحویل نمی دهد. دلالان آنها را تحویل می گیرند. کارشان غیرقانونی است. یک بار از همکارانش شنیده که اینها برای خودشان مافیا هستند.
برخی را خریده اند و مزد و مواجیر تمام کسانی که به پسماند مربوط می شوند را هم می دهند. برای همین است که به راحتی در شهر تردد می کنیم و کسی هم کاری به کارمان ندارد. روزانه صدها تن زباله جمع می کنیم و به سوله ها می بریم. آنها هم این زباله ها را به کارخانه ها و تولیدی ها می فروشند. مخصوصا کاغذ و بطری از همه با ارزش تر است و طرفدار بیشتری دارد". حرفش که تمام می شود راهش را می کشد و می رود. بی خدافظی.
تنها این زن نیست. می گفت زنان مثل من زیادند. یعنی زباله دزدی در تهران همانند اعتیاد، کارتن خوابی، دستفروشی و دیگر معضلات اجتماعی روز به روز در حال افزایش است و در این بین سازمان مدیریت پسماند شهرداری که مسئول رسیدگی مستقیم به این موضوع است پاسخی ندارد که بدهد.
جعفری مدیرعامل این سازمان پس از پیگیری های مکرر خبرنگار شهرفردا می گوید که وقت حرف زدن درباره چنین موضوعی را ندارد و مدیر روابط عمومی هم پاسخگو نیست. این در حالی است که روزانه در حدود یک میلیارد و 500 میلیون تومان صرف جمع آوری زباله ای می کند که عایدی چندانی برایش ندارد و در مقابل مافیای طلای کثیف کرور کرور پول را به جیب می زند و هر روز بزرگ و بزرگتر می شوند.
گفته می شود افزایش نرخ مزایده ای که سالانه سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران برای جمع آوری پسماند به پیمانکارانش اعلام می کند از دلایل اصلی است که سبب شده تا پیمانکاران نیز برای کاهش هزینه ها و افزایش درآمد دست به جمع آوری غیرقانونی زباله بزنند.
موضوعی که گفته می شود برخی از مدیران این سازمان از آن باخبرند اما تمایلی به پاسخگویی در خصوص ان ندارند. آنان حتی به این پرسش پاسخ ندادند که چگونه پیمانکاران خود را انتخاب می کنند. زباله های بازیافتی که جمع آوری می کنند به کجا می برند و چقدر از آن درآمد دارند. اصلا کی قرار است با زباله دزدان برخورد کنند و چندین سوال دیگر که همچنان برای همه بی پاسخ مانده است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *