توبه کردم و دیگر سرقت نمی کنم
من توبه کرده ام و دیگر نمی خواهم دست به سرقت بزنم.
چرا دستگیر شدی؟
ماموران ایست دادند و من و دوستم از ترس فرار کردیم.
مگر ایست مامور ترس دارد که فرار کنی؟
ما سابقهدار بودیم و مدارک موتورسیکلت هم همراهمان نبود. اگر ماموران ما را میگرفتند دو روز طول میکشید تا ثابت کنیم ما دزد نیستیم. رفته بودم میدان ولیعصر برای خودم کلاه گیس بخرم، چون کچل هستم و نامزدم اصرار دارد کلاهگیس سرم کنم. ماموران به ما که سوار موتور بودیم شک کردند و دستور ایست دادند من هم از ترس فرار کردم و وقتی در اتوبان نواب تیر هوایی شلیک کردند، تسلیم شدیم. کلاهگیسم را باد در عملیات تعقیب و گریز برد. هرچه هم میگفتم باور نمیکردند. چند کیلومتری از ولیعصر تا نواب تعقیبمان کرده بودند.
سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد سابقه ، اما سه سال است که دست به سرقت نزدم و میخواهم مثل بچهآدم زندگی کنم.
چند فقره سابقه داری؟
12 بار به اتهام سرقت، خفتگیری و موبایلقاپی دستگیر شدهام و هر بار بعد از چند ماه حبس آزاد شدم. آخرین بار سال 91 بود که به اتهام سرقت 40 گوشی تلفن همراه دستگیر شدم.
سرقتها را تک نفری انجام میدادی؟
نه. ابتدا با یک باند از بچهمحلهای خیابان نواب همکاری میکردم. چند بار با آنها سرقت کردم و دستگیر شدم تا اینکه فهمیدم این باند به درد نمیخورد. آنها خیلی ترسو بودند و بعد از چند سرقت دستگیر میشدند.
به همین خاطر تصمیم گرفتم در زندان با باندهای بهتری آشنا شوم به همین دلیل وارد باند حسن فلافل شدم.
چرا حسن فلافل؟
او مغازه فلافلی داشت به همین دلیل به او حسن فلافل میگویند. او معروف است و سرقتهای زیادی انجام داده است.
چقدر از این سرقتها گیرت آمد؟
پول خوبی به جیب زدم. در این مدت توانستم خرج خودم و مادرم را دربیاورم. من از راه موبایلقاپی ماهی سه میلیون درآمد داشتم و زندگیام میچرخید تا اینکه با وسوسه اعضای باند تصمیم به سرقت از خانهها گرفتیم.
چرا سرقت منزل؟
سرقت تلفن همراه پول خوبی نداشت. هر گوشی که سرقت میکردیم یک سوم قیمت میفروختیم اما با سرقت از یک خانه ممکن بود تا 10 میلیون تومان هم به جیب بزنی.
از کدام خانهها سرقت میکردید؟
ما دزدهای قانعی بودیم و بیشتر در حوالی پیروزی و میدان سپاه سرقت میکردیم. ریسک سرقت از خانههای ویلایی شمال شهر بسیار بالاست.
پس چگونه پول خوب به جیب میزدید؟
یکبار در سرقت از یک آپارتمان در محله نبرد توانستیم 5/1 کیلوگرم طلا سرقت کنیم. آن خانه بهترین جایی بود که من برای سرقت رفتم. از آن سرقت 15میلیون تومان به جیب زدم.
خانوادهات میدانستند سرقت میکنی؟
سال 83 برای اولین بار دستگیر شدم. بعد از آن خانوادهام فهمیدند و مادرم هم با من قطع رابطه کرد. در این مدت تنها چند بار مادرم را دیدم. او دوست نداشت پسر سارق داشته باشد تا اینکه بعد از آخرین دستگیری از این وضعیت خسته شدم و از مادرم عذرخواهی کردم و گفتم من را ببخشد. چند ماه است که با مادرم آشتی کردهام و در یک خانه زندگی میکنیم.
پس چرا دوباره دست به سرقت زدی؟
من مظنون به سرقت بودم. من توبه کردم و عقد هستم. به زودی مراسم ازدواجم نیز برگزار میشود. نگاه به گذشته سیاهم نکنید. یک روز ممکن است تکان بخوری و توبه کنی. من به خاطر مادرم و خودم توبه کردم. همسرم هم میداند دزد بودهام اما توبه من را قبول کرد و با هم عقد کردیم. امیدوارم خدا هم توبه مرا بپذیرد. وقتی توبه از دل باشد دیگر سرقت نمیکنی. توبه زبانی فایده ندارد.
گفتنی است بعد از بررسی سوابق متهم و با توجه به اینکه هیچ مال سرقتی از او به دست نیامد، رضا و دوستش از سوی بازپرس دادسرای ویژه سرقت آزاد شدند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *