داستان «پسر» بد فوتبال ایران/ آنچه کرار را در ایران نگه میدارد؛ «رگ خواب»!
آنچه کرار را در فوتبال ایرانی ماندگار میکند قحطی بازیکن تکنیکی است نه هتلداری!
یک چند وقتی است فوتبال ایران بدجوری با برخی بازیکنان عراقی به مشکل خورده. از حوار محمد تا کرار هر که آمده نمانده. یاشد بخیر مهند عراقی که آقای گل نفت آبادان بود و دیگر هم خبری از او نشد. نه حاشیهای داشت نه خیلی از او خبری منتشر شد. کسی هم کاری ندداشت به کارش. چند بار باشگاههای تهرانی تلاش کردند تا جذبش کند اما نرفت. زیاد هم نماند.
الان اما انگار بخشنامه شده اگر از عراق بازیکن آوردی حتما با او به مشکلی چیزی بخوری. نه اینکه بازیکنهای خارجی دیگر مشکل مالی نداشته باشند یا از ناپختگیهای عوامل فوتبال ایران خسته نشوند اما حقیقتا کمتر پیش آمده که بازیکنهای خارجی به اندازه کرار پسر بدی باشند. قصه چیست؟ کدام رگ خواب فوتبال ایران در دست کرار است؟
اولین نفری که در ایران واقعا عاشق کرار شد فراز کمالوند بود. کرار آن روزها در تراکتورسازی عالی بود و بهترین بازیهای عمر خودش را به نمایش میگذاشت. با این همه فراز در سالها بعدی مربیگری سراغ کرار نرفت. نرفت چون میدانست این بازیکن عراقی نه تنها تعادل احساسی و کنترل رفتاری ندارد بلکه میدانست تیمش را هم به هم میریزد.
بعدها امیر قلعهنویی و پرویز مظلومی هم به جمع مشتریان این بازیکن تکنیکی اضافه شدند اما حقیقت را بخواهید هیچ کدامشان در بلند مدت از او سودی نبردند. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات پرویز مظلومی تکیه کردن به بازیکنی بود که نمی شد به او تکیه کرد. کرار چیزهایی میخواست که در استقلال به آن نمیرسید. پول سر وقت و داشتن مجوزی برای بینظمی در هر وقتی که دلش میخواست.
کلا ترکیب کرار با باشگاه ایران تا الان به آن صورت جواب نداده. نشده یک فصل فوتبالی بین باشگاه و کرار بدون مشکل به پایان برسد. حتی امیر قلعه نویی هم بعد از بازی با ذوب آهن جای آن که خوشحال باشد که تیمش به فینال رسیده آنقدر عصبی بود که نمیتوانست حرف بزند و فقط به این اشاره کرد که با کرار برخورد میکند. حتی او هم خسته شده از این بازیهای عصبی!
این وسط بهانه کرار برای درگیریاش در بازی آخر فحاشی بازیکنان و هواداران ذوبآهن است. نه اینکه فحاشی کار پسندیدهای باشد اما امری است که در فوتبال حرفهای جریان دارد. در تمام دنیا هم شاهد این هستیم که چنین رفتارهایی دیده میشود. اگر قرار باشد بازیکن حرفهای که چند صد میلیون تومان پول میگیرد با یک فحش یا هزار فحش عین بازیکن آماتور به هم بریزد که فایدهای ندارد. فقط کرار که فحش نخورده، بقیه هم فحش خوردهاند. همه باید بروند و عصبی بازی در بیاورند؟
کرار بازیکنی است که برخلاف قابلیتهای فنیاش از منظر روانی بسیار زود به هم میریزد و این موضوع باعث شده تا در سالهای اخیر خیلی تیم عوض کند. خودتان تعداد باشگاههایش را حساب کنید. او از سال 2004 تا امروز دوازده بار باشگاهش را عوض کرده. انگار هیچ جا مانگاری ندارد. سه سال در نجف بود، دو سال در الوکره، دو سال در تراکتور، بعد یک فصل در استقلال و از آنجا یک سالهایش شروع میشود. در شاهین بوشهر به صورت قرضی مدتی توپ زد، .به عجمان پیوست و قرضی به نجف برگشت، بعد به الطلبه رفت، به استقلال برگشت و بعد یک فصل در نفت الوسط و بعد هم نیم فصل تا الان در تراکتورسازی بازی کرده. این همه تغیرات در این مدت کوتاه؟ سالهاست کرار در هیچ تیمی بیش از یک فصل نمی اند. چرا؟
کدام رگ خواب فوتبال ایرانی در دستان کرار است؟ چه دارد که این همه تحملش میکنند؟ خیلیها میگویند - از جمله یکی از مسولان وقت استقلال - کرار در نجف هتلی دارد که زوار ایرانی در ایام اربعین در آن اقامت دارند و شاید مدیران و مربیان ایرانی تحملش میکنند که در آن ایام بتوانند برای زیارت به نجف بروند!
البته که بعید است این موضوع ربطی داشته باشد به قصه بازی کردنش. آنچه کرار را در فوتبال ایرانی ماندگار میکند قحطی بازیکن تکنیکی است نه هتلداری! آنچه کرار را در فوتبال ایران نگه میدارد ترس مربی از میدان دادن به جوانهاست. مدتهاست یک جباری دیگر نداریم، مدتهاست بازیکن بازیساز خوب نداریم. سر امثال سروش رفیعی برای چه دعواست؟ چون نداریم. یکی داریم و دیگر هم نه توان ساختن دومی را داریم و نه نیازی به ساختنش میبینیم که نان در ساختن نیست. نان در حاضری خوری است! نان در نقل و انتقالات است! مماشات با بازیکن خاطی راحتتر از برکناری است.
ببینید؛ در استقلال هنوز بعد از یک هفته نگفتهاند رحمتی در لیست فروش است!
انتهای پیام/
بعدها امیر قلعهنویی و پرویز مظلومی هم به جمع مشتریان این بازیکن تکنیکی اضافه شدند اما حقیقت را بخواهید هیچ کدامشان در بلند مدت از او سودی نبردند. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات پرویز مظلومی تکیه کردن به بازیکنی بود که نمی شد به او تکیه کرد. کرار چیزهایی میخواست که در استقلال به آن نمیرسید. پول سر وقت و داشتن مجوزی برای بینظمی در هر وقتی که دلش میخواست.
کلا ترکیب کرار با باشگاه ایران تا الان به آن صورت جواب نداده. نشده یک فصل فوتبالی بین باشگاه و کرار بدون مشکل به پایان برسد. حتی امیر قلعه نویی هم بعد از بازی با ذوب آهن جای آن که خوشحال باشد که تیمش به فینال رسیده آنقدر عصبی بود که نمیتوانست حرف بزند و فقط به این اشاره کرد که با کرار برخورد میکند. حتی او هم خسته شده از این بازیهای عصبی!
این وسط بهانه کرار برای درگیریاش در بازی آخر فحاشی بازیکنان و هواداران ذوبآهن است. نه اینکه فحاشی کار پسندیدهای باشد اما امری است که در فوتبال حرفهای جریان دارد. در تمام دنیا هم شاهد این هستیم که چنین رفتارهایی دیده میشود. اگر قرار باشد بازیکن حرفهای که چند صد میلیون تومان پول میگیرد با یک فحش یا هزار فحش عین بازیکن آماتور به هم بریزد که فایدهای ندارد. فقط کرار که فحش نخورده، بقیه هم فحش خوردهاند. همه باید بروند و عصبی بازی در بیاورند؟
کرار بازیکنی است که برخلاف قابلیتهای فنیاش از منظر روانی بسیار زود به هم میریزد و این موضوع باعث شده تا در سالهای اخیر خیلی تیم عوض کند. خودتان تعداد باشگاههایش را حساب کنید. او از سال 2004 تا امروز دوازده بار باشگاهش را عوض کرده. انگار هیچ جا مانگاری ندارد. سه سال در نجف بود، دو سال در الوکره، دو سال در تراکتور، بعد یک فصل در استقلال و از آنجا یک سالهایش شروع میشود. در شاهین بوشهر به صورت قرضی مدتی توپ زد، .به عجمان پیوست و قرضی به نجف برگشت، بعد به الطلبه رفت، به استقلال برگشت و بعد یک فصل در نفت الوسط و بعد هم نیم فصل تا الان در تراکتورسازی بازی کرده. این همه تغیرات در این مدت کوتاه؟ سالهاست کرار در هیچ تیمی بیش از یک فصل نمی اند. چرا؟
کدام رگ خواب فوتبال ایرانی در دستان کرار است؟ چه دارد که این همه تحملش میکنند؟ خیلیها میگویند - از جمله یکی از مسولان وقت استقلال - کرار در نجف هتلی دارد که زوار ایرانی در ایام اربعین در آن اقامت دارند و شاید مدیران و مربیان ایرانی تحملش میکنند که در آن ایام بتوانند برای زیارت به نجف بروند!
البته که بعید است این موضوع ربطی داشته باشد به قصه بازی کردنش. آنچه کرار را در فوتبال ایرانی ماندگار میکند قحطی بازیکن تکنیکی است نه هتلداری! آنچه کرار را در فوتبال ایران نگه میدارد ترس مربی از میدان دادن به جوانهاست. مدتهاست یک جباری دیگر نداریم، مدتهاست بازیکن بازیساز خوب نداریم. سر امثال سروش رفیعی برای چه دعواست؟ چون نداریم. یکی داریم و دیگر هم نه توان ساختن دومی را داریم و نه نیازی به ساختنش میبینیم که نان در ساختن نیست. نان در حاضری خوری است! نان در نقل و انتقالات است! مماشات با بازیکن خاطی راحتتر از برکناری است.
ببینید؛ در استقلال هنوز بعد از یک هفته نگفتهاند رحمتی در لیست فروش است!
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *