خیال انسان خطاکار همانند سرابی است که او را به قعر جهنم خواهد افکند
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان گفت: هیچ متفکری اعلام نکرده است که تمام مردم دنیا از نظر عمل، اخلاق و رفتار در یک سطح هستند؛ چراکه چنین فتوا و نظر و نگاهی را نه فطرت قبول دارد، نه عقل میپذیرد و نه اندیشه حکم میکند و نه برای کسی قابل قبول است.
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان با اشاره به اینکه تاکنون هیچ خردمند و متفکر صاحب عقلی اعلام نکرده است که تمام انسانها پاک و بیشر و بیضرر هستند،گفت: هیچ متفکری اعلام نکرده است که تمام مردم دنیا از نظر عمل، اخلاق و رفتار در یک سطح هستند؛ چراکه چنین فتوا و نظر و نگاهی را نه فطرت قبول دارد، نه عقل میپذیرد و نه اندیشه حکم میکند و نه برای کسی قابل قبول است.
وی ادامه داد: آن فتوا و نظری درست است که همۀ خردمندانِ تاریخ قبول داشتند. آیات الهی هم که در کتب آسمانی بر همین اصل نازل شده، این است که مردم در دورۀ تاریخ دو گروه بودند که یا برای خودشان و برای دیگران منبع شرّ و ضرر و خسارت بودند که به تعبیر قرآن «ظالم لنفسه و ظالم للناس» یعنی هم به خودشان و هم به دیگران بد کردند یا برای خود و دیگران منبع خیر و نیکی بودهاند.
این مفسر برجسته قرآن کریم در پاسخ به این پرسش که «بدی آنها برای چیست؟» گفت: دلیل این بدی این است که اولاً باطنشان از حقایق تخلیه است و نور توحید، اعتقاد به معاد، به انبیا و به کتب آسمانی در قلبشان نیست و دلشان هم نخواسته یا نمیخواهند براساس عدالت و حق و صِدق و درستی رفتار کنند. آن باطن خالی و این روش نامنظم و ضد عدالت و حق، سبب شده است که یا ظالم به خودشان و ظلمت نفسی «ظالم لنفسه» و یا ظالم به دیگران بشوند.
استاد انصاریان در ادامه بیان ویژگیهای این گروه خاطرنشان کرد: این گروه، گاهی میدانند که ظلم میکنند و کارگاه وجودشان تولیدِ شر میکند و گاهی آنقدر از حوزۀ عقل و خرد، دور و کور هستند که پروردگار میفرماید: اینهمه ظلم، فساد و خیانت میکنند، و خیال میکنند خوب عمل میکنند که عمل نیکو انجام میدهند اما قرآن میفرماید این دسته از افراد، هیچ پشتوانۀ علمی، انسانی، اخلاقی و استدلال منطقی ندارند.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: چنین افرادی، فضای سراب مانندی در باطنشان است که خداوند، اسم این را «خیال» گذاشته است؛ اما همیشه دانایی و علم و درک و فهم که حقیقت دارند، بر دلیل و بر یک سلسله حقایق متکی است و یکی از بدترین حالات انسان، این است که دچار خیال بشود؛ به همین دلیل است که خداوند در آیه 104 سوره مبارکه کهف میفرماید: «وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً».
وی در تبیین مفهوم «خیال» در قرآن کریم اظهار کرد: از سورۀ بقره تا جزء آخر قرآن، یعنی تا چهار پنج سوره به آخر قرآن، مسئله خیال مطرح است و از جمله در آیه 7 سوره مبارکه بلد آمده است: «أَیحْسَبُ أَنْ لَمْ یرَهُ أَحَدٌ» معنای این آیه این است که آیا انسان با این تولید شرّ، خطاکاری و بدکاری خیال میکند که هیچکس او را نمیبیند که حرکاتش را ضبط و بعد محاسبه و جریمه کند؟ اگر اینجور گمان میکند که یک خیال پوچ است؛ چرا گاهی در همین دنیا دچار کیفر میشود. اگر خداوند وی را نبیند که کیفر و جریمه معنی ندارد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: اگر کسی آدم را نبیند که ظلم و گناهش رو نمیشود. بنابراین باید یک نفر، آدم را ببیند که کارهای زشت را پیش خودش نگه دارد تا به وقتش جریمه کند. از این حقایق زیاد است! این آیه، بسیار آیۀ فوقالعادهای است که بدان میبینند! من اگر یقین پیدا کنم که من را میبینند، یقیناً بهترین تاجر برای سود آخرت میشوم؛ اگر بدانم من را میبینند و کارم را حفظ میکنند و در روز معیّنِ خودش به من جریمه میدهند. هرگز به کسی ظلم نخواهم کرد و تاجر با صداقتی میشوم که یقین کنم من را میبینند.
استاد انصاریان با اشاره به اینکه نمونۀ حرفهای اهلبیت(ع) را مطلقاً در کتابهای دیگران نداریم، تأکید کرد: بار معنوی و علمی کتابهای غیرشیعه بسیار کم است و بار معنوی و علمی کتابهای شیعه «من الارض الی العرش» است. خیالتان را راحت کنم، کسی غیر از شیعه چیزی ندارد که به شما بدهد. من پنجاه سال است با کتابهای غیرشیعه، از آنهایی که اسم مسلمانی را یدک میکشند تا کتابهای ادیان دیگر را نگاه کردم و به این نتیجه رسیدم که همه پوچ است. من یک شب زندان اوین دعوت داشتم که دعای کمیل برای زندانیهای بعد از پیروزی انقلاب بخوانم. رئیس زندان به من گفت: یکی از کسانیکه امشب پای کمیل تو بود، احسان طبری بود.
استاد انصاریان درباره احسان طبری گفت: رئیس زندان به من گفت: او پیغمبر کمونیستهای ایران است! میخواهی او را ببینی؟ گفتم: من اسمش را شنیدم و بدم نمیآید ببینم. به مأمور زندان گفت: برو دَمِ سلول و احسان طبری را بیاور! اولاً متخصص شش زبان دنیا بود؛ یعنی روسی حرف میزد، فکر میکردی مسکو به دنیا آمده است! عربی حرف میزد، فکر میکردی جدّه به دنیا آمده است! انگلیسی حرف میزد، فکر میکردی لندن به دنیا آمده است! آذری حرف میزد، فکر میکردی ترکیه به دنیا آمده است! اعجوبهای بود! کمونیستهای ایران هم، از زمان لنین و استالین مغزی مهمتر از این نداشتند. شبی هم که با من ملاقات کرد، هشتاد سالش بود. گفت: در کمیل حال کردم. به او گفتم: یک سؤالِ من را جواب میدهی؟ من میخواهم روی منبرها برای مردم بگویم. گفت: بله جواب میدهم. گفتم: احسان، پنهانکاری نمیکنی؟ گفت: نه، چون دیگر آخر عمرم است، چه چیزی را پنهانکاری کنم؟ گفتم: چندسال در این مملکت تبلیغ کمونیستی کردی؟ گفت: پنجاه سال. گفتم: چقدر کمونیست شدند؟ گفت: تعدادشان را نمیدانم، اما در تمام استانهای کشور با کتابهای من و تبلیغات من کمونیست ساخته شد.
وی ادامه داد: به طبری گفتم: این پنجاه سالی که غرق در کتب کمونیستی بودی، درس دادی، تبلیغ کردی، نوشتی، علم کمونیستی از چه نوع علمی است؟ گفت کل مکتب کمونیستی پوچ است و هیچ چیز ندارد! بعد هم او را بردند. کمونیسم هیچچیزی ندارد، ادیان دیگر هم هیچ چیزی ندارد. آن دینهایی هم که رنگ اسلام به آن زدهاند، آنها هم هیچ ندارند.
استاد انصاریان با اشاره به حدیثی از امام صادق(ع) عنوان کرد: من اگر دنیا را نگشته بودم و با بزرگان ادیان ملاقات نکرده بودم، این حدیث را نمیفهمیدم که امام صادق(ع) میفرمایند: حقیقت دین و علم، پیش خانوادۀ ماست و جای دیگر هیچ خبری نیست. جای دیگر نروید. اگر جای دیگر قوی بود، منِ طلبۀ درس خواندۀ قم میرفتم و میدیدم. بنابراین از درِ خانۀ قرآن و اهلبیت(ع) یک میلیمتر دور نشوید و با همۀ وجود، با محبت بکوشید که بچههایتان هم جای دیگر نروند؛ چراکه ما مسئول فرزندانمان هستیم.
این مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیها» ﴿طه، 132﴾ اظهار کرد: «و امر اهلک»، به این معنا است که خانوادهات را به نماز امر کن، خانواده پیغمبر اسلام(ص) شامل، امیرالمؤمنین(ع)، صدیقۀ کبری(س)، امام مجتبی(ع) و ابیعبدالله(ع) بودند. آن وقت هنوز زینب کبری هم به دنیا نیامده بود. مرحوم مجلسی(ره) نقل میکند که پیغمبر اسلام(ص) شش ماه، هر روز به در خانۀ علی آمدند. و میگفت: عزیزانم نماز و خداحافظ!
استاد انصاریان افزود: خداوند در قرآن کریم سؤال میکند: «ایحسب الانسان ان لم یقدر علیه احد؟»، یعنی آیا انسان خیال میکند کسی با این همه شری که دارد، او را نمیبیند؟ اگر نمیدید، پس انتقام شرها چطور صورت میگیرد؟ پس یقیناً میبیند.
این مفسر برجسته قرآن در پایان اظهار کرد: خدایا گناهان ما سنگینتر از گناهان حر نیست؛ بنابراین به همان کیفیتی که دست حر را گرفتی و شصتسال فاصله را در ده دقیقه به آغوش حضرت ابیعبدالله(ع) گذاشتی، با همان دست هم، دست ما را بگیر.
انتهای پیام/
وی ادامه داد: آن فتوا و نظری درست است که همۀ خردمندانِ تاریخ قبول داشتند. آیات الهی هم که در کتب آسمانی بر همین اصل نازل شده، این است که مردم در دورۀ تاریخ دو گروه بودند که یا برای خودشان و برای دیگران منبع شرّ و ضرر و خسارت بودند که به تعبیر قرآن «ظالم لنفسه و ظالم للناس» یعنی هم به خودشان و هم به دیگران بد کردند یا برای خود و دیگران منبع خیر و نیکی بودهاند.
این مفسر برجسته قرآن کریم در پاسخ به این پرسش که «بدی آنها برای چیست؟» گفت: دلیل این بدی این است که اولاً باطنشان از حقایق تخلیه است و نور توحید، اعتقاد به معاد، به انبیا و به کتب آسمانی در قلبشان نیست و دلشان هم نخواسته یا نمیخواهند براساس عدالت و حق و صِدق و درستی رفتار کنند. آن باطن خالی و این روش نامنظم و ضد عدالت و حق، سبب شده است که یا ظالم به خودشان و ظلمت نفسی «ظالم لنفسه» و یا ظالم به دیگران بشوند.
استاد انصاریان در ادامه بیان ویژگیهای این گروه خاطرنشان کرد: این گروه، گاهی میدانند که ظلم میکنند و کارگاه وجودشان تولیدِ شر میکند و گاهی آنقدر از حوزۀ عقل و خرد، دور و کور هستند که پروردگار میفرماید: اینهمه ظلم، فساد و خیانت میکنند، و خیال میکنند خوب عمل میکنند که عمل نیکو انجام میدهند اما قرآن میفرماید این دسته از افراد، هیچ پشتوانۀ علمی، انسانی، اخلاقی و استدلال منطقی ندارند.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: چنین افرادی، فضای سراب مانندی در باطنشان است که خداوند، اسم این را «خیال» گذاشته است؛ اما همیشه دانایی و علم و درک و فهم که حقیقت دارند، بر دلیل و بر یک سلسله حقایق متکی است و یکی از بدترین حالات انسان، این است که دچار خیال بشود؛ به همین دلیل است که خداوند در آیه 104 سوره مبارکه کهف میفرماید: «وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً».
وی در تبیین مفهوم «خیال» در قرآن کریم اظهار کرد: از سورۀ بقره تا جزء آخر قرآن، یعنی تا چهار پنج سوره به آخر قرآن، مسئله خیال مطرح است و از جمله در آیه 7 سوره مبارکه بلد آمده است: «أَیحْسَبُ أَنْ لَمْ یرَهُ أَحَدٌ» معنای این آیه این است که آیا انسان با این تولید شرّ، خطاکاری و بدکاری خیال میکند که هیچکس او را نمیبیند که حرکاتش را ضبط و بعد محاسبه و جریمه کند؟ اگر اینجور گمان میکند که یک خیال پوچ است؛ چرا گاهی در همین دنیا دچار کیفر میشود. اگر خداوند وی را نبیند که کیفر و جریمه معنی ندارد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: اگر کسی آدم را نبیند که ظلم و گناهش رو نمیشود. بنابراین باید یک نفر، آدم را ببیند که کارهای زشت را پیش خودش نگه دارد تا به وقتش جریمه کند. از این حقایق زیاد است! این آیه، بسیار آیۀ فوقالعادهای است که بدان میبینند! من اگر یقین پیدا کنم که من را میبینند، یقیناً بهترین تاجر برای سود آخرت میشوم؛ اگر بدانم من را میبینند و کارم را حفظ میکنند و در روز معیّنِ خودش به من جریمه میدهند. هرگز به کسی ظلم نخواهم کرد و تاجر با صداقتی میشوم که یقین کنم من را میبینند.
استاد انصاریان با اشاره به اینکه نمونۀ حرفهای اهلبیت(ع) را مطلقاً در کتابهای دیگران نداریم، تأکید کرد: بار معنوی و علمی کتابهای غیرشیعه بسیار کم است و بار معنوی و علمی کتابهای شیعه «من الارض الی العرش» است. خیالتان را راحت کنم، کسی غیر از شیعه چیزی ندارد که به شما بدهد. من پنجاه سال است با کتابهای غیرشیعه، از آنهایی که اسم مسلمانی را یدک میکشند تا کتابهای ادیان دیگر را نگاه کردم و به این نتیجه رسیدم که همه پوچ است. من یک شب زندان اوین دعوت داشتم که دعای کمیل برای زندانیهای بعد از پیروزی انقلاب بخوانم. رئیس زندان به من گفت: یکی از کسانیکه امشب پای کمیل تو بود، احسان طبری بود.
استاد انصاریان درباره احسان طبری گفت: رئیس زندان به من گفت: او پیغمبر کمونیستهای ایران است! میخواهی او را ببینی؟ گفتم: من اسمش را شنیدم و بدم نمیآید ببینم. به مأمور زندان گفت: برو دَمِ سلول و احسان طبری را بیاور! اولاً متخصص شش زبان دنیا بود؛ یعنی روسی حرف میزد، فکر میکردی مسکو به دنیا آمده است! عربی حرف میزد، فکر میکردی جدّه به دنیا آمده است! انگلیسی حرف میزد، فکر میکردی لندن به دنیا آمده است! آذری حرف میزد، فکر میکردی ترکیه به دنیا آمده است! اعجوبهای بود! کمونیستهای ایران هم، از زمان لنین و استالین مغزی مهمتر از این نداشتند. شبی هم که با من ملاقات کرد، هشتاد سالش بود. گفت: در کمیل حال کردم. به او گفتم: یک سؤالِ من را جواب میدهی؟ من میخواهم روی منبرها برای مردم بگویم. گفت: بله جواب میدهم. گفتم: احسان، پنهانکاری نمیکنی؟ گفت: نه، چون دیگر آخر عمرم است، چه چیزی را پنهانکاری کنم؟ گفتم: چندسال در این مملکت تبلیغ کمونیستی کردی؟ گفت: پنجاه سال. گفتم: چقدر کمونیست شدند؟ گفت: تعدادشان را نمیدانم، اما در تمام استانهای کشور با کتابهای من و تبلیغات من کمونیست ساخته شد.
وی ادامه داد: به طبری گفتم: این پنجاه سالی که غرق در کتب کمونیستی بودی، درس دادی، تبلیغ کردی، نوشتی، علم کمونیستی از چه نوع علمی است؟ گفت کل مکتب کمونیستی پوچ است و هیچ چیز ندارد! بعد هم او را بردند. کمونیسم هیچچیزی ندارد، ادیان دیگر هم هیچ چیزی ندارد. آن دینهایی هم که رنگ اسلام به آن زدهاند، آنها هم هیچ ندارند.
استاد انصاریان با اشاره به حدیثی از امام صادق(ع) عنوان کرد: من اگر دنیا را نگشته بودم و با بزرگان ادیان ملاقات نکرده بودم، این حدیث را نمیفهمیدم که امام صادق(ع) میفرمایند: حقیقت دین و علم، پیش خانوادۀ ماست و جای دیگر هیچ خبری نیست. جای دیگر نروید. اگر جای دیگر قوی بود، منِ طلبۀ درس خواندۀ قم میرفتم و میدیدم. بنابراین از درِ خانۀ قرآن و اهلبیت(ع) یک میلیمتر دور نشوید و با همۀ وجود، با محبت بکوشید که بچههایتان هم جای دیگر نروند؛ چراکه ما مسئول فرزندانمان هستیم.
این مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیها» ﴿طه، 132﴾ اظهار کرد: «و امر اهلک»، به این معنا است که خانوادهات را به نماز امر کن، خانواده پیغمبر اسلام(ص) شامل، امیرالمؤمنین(ع)، صدیقۀ کبری(س)، امام مجتبی(ع) و ابیعبدالله(ع) بودند. آن وقت هنوز زینب کبری هم به دنیا نیامده بود. مرحوم مجلسی(ره) نقل میکند که پیغمبر اسلام(ص) شش ماه، هر روز به در خانۀ علی آمدند. و میگفت: عزیزانم نماز و خداحافظ!
استاد انصاریان افزود: خداوند در قرآن کریم سؤال میکند: «ایحسب الانسان ان لم یقدر علیه احد؟»، یعنی آیا انسان خیال میکند کسی با این همه شری که دارد، او را نمیبیند؟ اگر نمیدید، پس انتقام شرها چطور صورت میگیرد؟ پس یقیناً میبیند.
این مفسر برجسته قرآن در پایان اظهار کرد: خدایا گناهان ما سنگینتر از گناهان حر نیست؛ بنابراین به همان کیفیتی که دست حر را گرفتی و شصتسال فاصله را در ده دقیقه به آغوش حضرت ابیعبدالله(ع) گذاشتی، با همان دست هم، دست ما را بگیر.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *